در روزهایی که هنوز حواشی نطق مطهری در مجلس ادامه دارد، باهنر معتقد است اگر آن روز اداره جلسه را بر عهده داشت، تغییری در اتفاقات آن روز هرم سبز بهارستان نمیافتاد. اما بسیاری بر این باورند که با توجه به سابقه او در اداره صحن علنی، اگر سکان مجلس در دستان باهنر قرار میگرفت، بهارستان به تنش کشیده نمیشد. دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری ائتلاف اصولگرایان با جبهه پایداری را دور از دسترس نمیداند و میگوید صحبتهایی در این باره نیز شده است.
به گزارش جماران به نقل از قانون، محمدرضا باهنر مطرح شدن همهپرسی از سوی روحانی را غیرعادی دانست و تاکید کرد که اگر رئیسجمهور میخواهد در زمینه سیاستخارجی همهپرسی برگزار کند، اشتباه است. البته باهنر تاکید میکند، طرح این موضوع از سوی دولت برای تغییر زمین بازی است چرا که این روزها دولتیها در اقتصاد مشکلات متعددی دارند.
آقای احمدی نژاد هنوز در جامعه مهندسین عضو است؟
خیر، او خیلی وقت است که جامعه اسلامی مهندسین را رها کرده و در جلسات حضور پیدا نمیکند. قبلا عضو بود، اما از وقتی رئیسجمهور شد، عملا در جلسات حاضر نشد و چند بار اظهار کرد عضو جامعه مهندسین نیست. ما هم استقبال کردیم.
بعد از اتمام دوره ریاستجمهوری، احمدینژاد درخواست عضویت نداشت؟
خیر، درخواستی مطرح نشد.
وارد بحث انتخابات شویم؛ سال 92، شما جبهه پایداری را دلیل انشقاق اصولگرایان عنوان کردید، با توجه به سابقهای که این جبهه دارد، برای انتخابات مجلس اصولگرایان به آنها اعتماد خواهید کرد؟
به هر حال در انتخابات رقابت وجود دارد تا طراوت و شادابی در روحیه مردم برای مشارکت افزایش یابد. قاعدتا در صحنه انتخابات باید چند گروه وجود داشته باشند. جبهه پایداری تقریبا از زمان دولت احمدینژاد ظهور کرد و فعال شد. طبیعی بود که به آنها نقدی داشته باشیم اما مشکل خاصی وجود نداشت. درنهایت با رعایت قواعد بازی، توانستیم در کنار آنها در عرصه سیاسی رقابت کنیم. اکنون آنها تعدادی از کرسیهای مجلس را در اختیار دارند و فعال هستند و مشکلی از این لحاظ وجود ندارد.
آیا باید آنها را در انتخابات آینده مجلس جدی گرفت؟
آنها جریان فکری هستند و تفکراتی دارند. ما به آنها تندرو میگوییم و آنها ما را کندرو میدانند، اما در نهایت میتوان با آنها نشست و صحبت کرد تا به تفاهم رسید. زمانی که رقیب مشترک داریم، وحدت هر چه بیشتر ضرورت پیدا میکند. البته در این زمینه رشد سیاسی تاثیرگذار است. اکنون به این رشد رسیدهایم و باید هر چه بیشتر روی وحدت کار کنیم و اما زمانی هم که رقیب جدی در عرصه انتخابات وجود نداشته باشد، میتوانیم با هم به رقابت بپردازیم.
آیا اکنون رقیب جدی وجود دارد تا اتحاد و ائتلافی بین اصولگرایان و جبهه پایداری شکل بگیرد؟
بله، امروز اصلاحطلبان وارد میدان انتخابات شدهاند. از سوی دیگر مجموعههایی تحت عنوان اعتدال شکل گرفته است. البته بارها آقای روحانی تاکید کرده که دولت فعالیت انتخاباتی ندارد، اما ستادهای انتخاباتی ایشان در استانها همچنان فعال هستند. ما نیزعلایمی مبنی بر اینکه کار تشکیلاتی از سوی دولت در حال شکلگیری است، دریافت نکردهایم. در زمان ریاستجمهوری آقای احمدینژاد و دورههای قبل از ایشان نیز شاهد چنین فعالیتهایی بودیم. اما اکنون این فعالیتها سازمانیافته و متمرکز هدایت نمیشوند و هنوز علامت و هدایت جدی ندیده ایم.
آیا رقیب آن اندازه قدرتمند است تا جامعه اسلامی مهندسین، جبهه پایداری و مجموعه اصولگرایی در یک گروه قرار گیرند؟
تلاش ما این است که با هم کار کنیم، اما به قول مرحوم آیت ا... مهدوی کنی وحدت ما فلسفی نیست. ممکن است اختلافاتی با هم داشته باشیم اما مانع از ائتلاف نمیشود. ائتلاف در جهت بهرهبرداری انتخاباتی است بنابراین معنای آن این نخواهد بود که در هم حل شویم و کاملا منطبق بشویم. بلکه میتوانیم ضمن اختلاف در مواضع، ائتلاف و همکاری هم داشته باشیم.
آیا صحبتی برای ائتلاف بین اصولگرایان و جبهه پایداری شده است؟
مذاکراتی در این زمینه انجام شده و صحبتهایی در فضای عمومی بین این دو جریان به سمت وحدت در حال حرکت است.
آیا جبهه پایداری خواهان این ائتلاف است؟
مستقیم با پایداریها صحبت نکرده ام، اما خبرها حاکی از آن است که آنها به این موضوع رسیدهاند که مجبور به تفاهم و ائتلاف هستند.
یعنی رقیب این اندازه قوی است که ائتلاف در اردوگاه اصولگرایان لازم است؟
بله، همیشه انتخابات دو قطبی بوده اما این امکان وجود دارد که این بار سه قطبی شود.
آیا صحبتی نسبت به ائتلاف با اصلاحطلبان نیز وجود دارد؟
ائتلاف با اصلاحطلبان معنا ندارد. به اصلاحطلبان توصیه میکنم که قواعد رقابت و قوانین موضوعی کشور را در زمینه انتخابات قبول کنند و تابع آن باشند. این توصیه را به اصولگرایان هم دارم اما اینکه قرار باشد با اصلاحات هم ائتلاف کنیم، آن وقت با چه کسی رقابت کنیم. انتخابات بیرقیب معنا ندارد. اصلاحطلبان نیز تلاش دارند تا مجموعههایشان به یکدیگر نزدیک شوند. اصولگرایان هم دنبال تفاهم صد درصدی هستند اما ممکن است در نهایت 80درصد آن محقق شود.
آیا اصلاحطلبان توان رقابت با مجموعه اصولگرایان را دارند؟
اصلاحطلبان از پایگاه خوبی در کشور برخوردارند و فقط باید مواضع خود را نسبت به بخش رادیکال و هنجار شکنشان روشن کنند.آنها نیروهای زیادی دارند و میتوانند در انتخابات آینده مجلس خوب کار کنند، اما مشکل جریان اصلاحات این است که باید مرزشان را با هنجارشکنان، تندروها و به طور دقیق مجموعه فتنه مشخص کنند. اگر مرزشان مشخص شود و در چارچوب قوانین اساسی و موضوعی کشور حرکت کنند، میتوانند تعدادی از کرسیهای مجلس آینده را به دست آورند.
یعنی موفقیت اصلاحطلبان در گرو مشخص شدن مرزشان با سران فتنه است؟
متاسفانه خاستگاه فتنه از اصلاحطلبان است. البته تعدادی از آنها از این موضوع بر گشتند. ما مدعی هستیم که 9 دی را هیچ جریان سیاسی نمیتواند به نام خود ثبت کند. از همه گروهها در 9 دی حضور پیدا کردند، حتی بسیاری از اصلاحطلبانی که از رفتار سران فتنه راضی نبودند نیز در راهپیمایی حاضر شدند. این افراد نیروهای ارزشمندی هستند و باید در انتخابات و عرصههای سیاسی حضور پیدا کنند. ما با اصلاحطلبان با وجود اختلاف در مواضع رفیق هستیم. به شرط اینکه مرزشان را با هنجارشکنان و فتنه روشن کنند.
اگر خاتمی از اصلاحطلبان در انتخابات مجلس حمایت کند، این جریان سیاسی از جایگاه بهتری برخوردار خواهد شد؟
اگرآقای خاتمی از اصلاحات دفاع نکند، از چه جریانی دفاع کند؟ مُهر اصلاحطلبی بر پیشانی ایشان خورده است و شخص او هم این را قبول دارد. البته اعتقاد دارم آقای خاتمی هم باید در زمینه حوادث 88 جبران مافات کند. او در این جریان آن مقداری که باید حضور پیدا نکرد. خاتمی باید ورود میکرد و آنها را سر جایشان مینشاند. البته بعضیها مدعی هستند که وی در برخی مواقع، سران فتنه را تحریک میکرد، اما من نمیخواهم چنین ادعایی کنم. در نهایت معنایی ندارد که خاتمی از اصلاحات در انتخابات مجلس دهم دفاع نکند.
شما زمانی مطرح کرده بودید که اگر سران فتنه توبه کنند میتوانند در انتخابات حضور پیدا کنند. آیا چنین موضوعی ممکن است؟
البته به این سرعت چنین کاری اتفاق نمیافتد. بالاخره اعتمادی فروپاشیده و تا دوباره بخواهد شکل بگیرد زمانبر است. بعضیها بحث رفع حصر را با توبه مطرح میکنند. بله شرط اول رفع حصر، توبه است. آنها اول باید ابراز پشیمانی کنند و بگویند ایمانشان این نبود و کلاه سرشان رفته است. این کارها مقدمات اصلی رفع حصر است. اما اینکه بگویند در گذشته چنین کارهایی کردهاند و اگر آزاد شوند باز هم چنین خواهند کرد، معنا ندارد آنها آزاد شوند. هیچ نظامی در دنیا چنین روحیه و رویهای را نمیپذیرد که کسی بخواهد براندازی کند و بعد گفته شود اشکالی ندارد و حتی به او یارانه هم پرداخت کند.
یعنی اگر توبه کنند،به نظرشما شورای نگهبان صلاحیت آنها را برای انتخابات تایید خواهد کرد؟
سن آنها برای ورود به انتخابات مجلس گذشته است. باید نسل جدیدی از آنها به فکر ورود به صحنه انتخابات باشند. سال 88 حادثه بد و بزرگی رخ داد. آنها باید متوجه شوند که در فیلمی بازی کردند که نویسنده و کارگردان آن علیه نظام بودند. هنر پیشه با تمام حس در فیلم بازی میکند و ما هم چنین احساسی نسبت به نقش آفرینی آنها داریم، اما باید بگویند که کلاهسرشان رفته است.
مرحوم عسگراولادی سران فتنه را موسوی و کروبی نمیدانست بلکه انگلیس و آمریکا را هرم اتفاقات سال 88 معرفی میکرد.
بله. حتی میتوانیم جلو تر برویم. اصلا سران فتنه انگلیس و آمریکا نیستند، بلکه شیطان رجیم است. اکنون بحث سلسله مراتب نیست. امروز بحث بر این است که آنها کاری کرده اند و فاجعهای اتفاق افتاده است که این افراد در آن نقش داشتند. اما آنها هنوز به این باور و هوشیاری نرسیده اند یا نمیخواهند برسند که در این قضیه بازیچه قرار گرفتهاند. آنها اگر سر نباشند، باید به این برسند که بازیچه قرار گرفتهاند و باید این را بگویند، اما آنها تاکید دارند که خوب کاری کرده اند که چنین اقدامی انجام دادهاند. با این وضع معلوم است آنها سر جنگ و دعوا دارند. در دعوا هم که حلوا خیرات نمیکنند.
اصلاحطلبان همیشه میگویند شورای نگهبان با رد صلاحیت کاندیداتوری این جریان، باعث شکست آنها در انتخابات میشود. آیا چنین ادعایی درست است؟
اگر نگاهی به ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی داشته باشید، متوجه میشوید شورای نگهبان از هر دو جریان اساسی را رد صلاحیت داشته است. در 8 دورهای که در مجلس حضور داشتم نسبت به رد صلاحیت همکاران حساس بودم. این حساسیت را هم دوستان اصلاحطلب می دانند هم اصولگرایان. هر بار برخی از همکاران رد صلاحیت شده اند. فرض بگیرید از هر دوره از مجلس نزدیک به 40 نماینده برای دوره بعد احراز صلاحیت نشدند و اجازه ورود به مجلس را ندارند. ما دلیل رد صلاحیت را پیگیری میکنیم و به طور مثال قانع میشویم که 12 نفر به دلیل مشکلات خانوادگی و مالی صلاحیت آنها تایید نشود. همچنین برای 8 نماینده دیگر شاهد میشویم که آنها همکاران خوبی در مجلس گذشته بودند و شورای نگهبان را قانع میکنیم، اما ممکن است نه ما شورای نگهبان را قانع کنیم و نه دلایل شورای نگهبان برای رد صلاحیت برخی نمایندگان برای ما قانع کننده باشد. در نهایت رد صلاحیت حق شورای نگهبان است و نمیشود کاری کرد.
آیا شورای نگهبان نباید به رد صلاحیت شدگان پاسخگو باشد؟
خیر. شورای نگهبان لازم نیست پاسخگوی ما باشد. تعدادی از نمایندگان اصولگرای مجلس هشتم برای ورود به دور بعدی احراز صلاحیت نشدند. اکنون این افراد معاون وزیر هستند. بنابراین رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان طبیعی است و بحث سیاسی نیست. شورای نگهبان هم از جریان اصلاحطلب رد صلاحیت کرده و هم از اردوگاه اصولگرایان.
برخی اصلاح طلبان از تلاش اصولگرایان برای شکاف در اردوگاه اصلاحات سخن میگویند مثلا ادعا میکنند که حزب ندا از سوی اصولگرایان برای ایجاد شکاف در خیمه اصلاحات تشکیل شده است. آیا چنین ادعایی صحیح است؟
چنین رفتارهای سیاسی ممکن است. هر دو جریان سیاسی دوست دارند رقیبشان به وحدت نرسد. البته این رفتار با اخلاق اسلامی مغایرت دارد. البته بارها گفتهام که هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب باید مبانی داشته باشند و در مسیر همین قواعد حرکت کنند. شخصا اعتقاد دارم ما باید خوشحال باشیم که در رقابت سیاسی، رقیب قوی داشته باشیم. هرچه رقیب قدرتمند و قویتر باشد، باعث پیشرفت و رشد ما میشود. در زمین بازی که فقط یک طرف آن بازیکن وجود دارد، رشد نمیکنیم. اینکه بگویند اصولگرایان "ندا" را آوردهاند که در اصلاحطلبان شکاف ایجاد کنند، تنها گمانهزنی است. بر عکس این صحبتها نیز وجود دارد. روزنامههای اصلاحطلب هر روز تیترهایی درباره احتمال حضور احمدینژاد در انتخابات و ائتلاف اصولگرایان و پایداریها دارند. حتی استدلال میکنند که اتحاد در اردوگاه اصولگرایان اتفاق نمیافتد. حالا هر چه ما میگوییم که اصولگرایان متحد شدند، آنها باور ندارند. در نهایت اعتقاد دارم اگر اصلاحطلبان مرز خود را با موضوع فتنه سال 88 مشخص کنند و حزبی تشکیل دهند که حاشیه نداشته باشند، خیلی سالمتر کار خواهند کرد.
شما میگویید روزنامههای اصلاحطلب از عدم وحدت اصولگرایان با پایداریها خبر منتشر میکنند، اما چند وقت پیش آقای پژمانفر تاکید داشت پایداری تحت هیچ شرایطی با اصولگرایان متحد نمیشود.
این بحثها همیشه هست، اما این مهم است که چه گروه و جریانی، چنین خبرهایی را بزرگ میکند، میتوانم روزی 100 کد از اختلافات اصولگرایان به شما بدهم. اما بحث این است که چه گروههایی این کدها را میگیرند و بزرگ میکنند. البته این رفتارها طبیعی است. اصولگرایان هم درباره جریان اصلاحات چنین خبرهایی منتشر میکنند. در نهایت نمیخواهم بگویم روزنامههای اصلاحطلب دروغ میگویند. اما خبرهای مطلوب خودشان را به ضرر اصولگرایان پررنگ میکنند.
رئیسجمهور در همایش اقتصادی، از رفراندوم صحبت کردند. امکان برگزاری همهپرسی وجود دارد؟ در چه زمینهای میتوان این کار را انجام داد؟
رویه برگزاری همهپرسی در قانون اساسی آمده است. میدانید که برای برگزاری رفراندوم باید از مجلس رایگیری شود. اما اینکه به یکباره رفراندوم مطرح میشود جای تعجب دارد. من نمیدانم چرا روحانی چنین موضوعی را مطرح کرده است. اما یک احتمال وجود دارد، شاید دولت در بخشهای اقتصادی موفق نبوده و با طرح همهپرسی میخواهد زمین بازی را عوض کند. آنها تصور میکردند اگر مذاکرات با 1+5 صورت بگیرد مشکلات اقتصادی حل میشود اما در واقعیت به چنین نتیجهای نرسیدند. شاید بعضیها به دولت مشورت دهند حالا که به نتیجه نرسیدهایم تنها راه حل تغییر دادن زمین بازی است، به اصطلاح میخواهند پنجرههای جدیدی باز کنند و امروز رفراندوم را مطرح کرده اند. البته نمیدانم میخواهند بر سر چه موضوعی رفراندوم برگزار کنند. مثلا میخواهند عملکرد دولت را به همه پرسی بگذارند؟ دولتیها ادعا میکنند از رکود عبور کردهاند. چند وقت پیش به آنها گفتم شما که از رکود عبور کردید مردم را هم عبور دهید، مردم پشت در ماندهاند. البته نمیخواهم دولت را غیرعادلانه محکوم کنم، دولت مشکلات اساسی در بخش اقتصادی دارد. البته در کنترل تورم خوب عمل کرده است اما رکود هنوز وجود دارد و تغییری نکرده است. با این حال نگران پارامترهای بیرونی و پیشرفت نکردن مذاکرات هستهای هستم. نگرانیم در شرایطی که هنوز رکود تغییر نکرده است، تورم در نتیجه پارامترهای بیرونی برگردد، در این شرایط کار برای دولت سختتر خواهد شد. ما باید به دولت فرصت طلایی بدهیم تا مشکلات حل شود و گرنه با مقصر دانستن هم و مشکلات را گردن هم انداختن، کار پیش نمیرود. نمیدانم دولت با برگزاری رفراندوم چطور میخواهد نسبت به آبادی کشور اقدام کند؟! آیا همه پرسی مشکلات را حل میکند؟ دولت یکبار همهپرسی را در زمینه دریافت یارانه نقدی برپا کرد و 70 میلیون رای به دریافت یارانه دادند!
تصور نمیکنید که رئیسجمهور برای مسئله حصر و هستهای، رفراندوم را مطرح کرده باشد؟
حصر از مقولههای رفراندومی نیست. این خیلی روشن است. زمانی که شورای عالی امنیت ملی درباره مسائل امنیتی تصمیم میگیرد، کاملا قانونی است. بنابراین هر زمان به تصمیم برسد باید عملی شود. آنها حاضر نیستند بعد از آزادی، سایت خبری راه نیندازند، بیانیه صادر نکنند. آنها در این حد هم راضی نیستند و میخواهند کارهای گذشته را ادامه دهند. با این وضع باید در حصر بمانند. بنابراین این مسئله با رفراندوم حل نمیشود. از سوی دیگر برخی تصور میکنند که همهپرسی باید در زمینه مذاکرات هستهای انجام شود. اعتقاد دارم اشتباه بزرگی است که همهپرسی در سیاستخارجی و به طور خاص برای مذاکرات 1+5 انجام شود. همهپرسی، سبکترین کار و مضرترین کاری است که یک کشور در زمینه سیاست خارجی میتواند برپا کند. فرض بگیرید بخواهیم رابطه با آمریکا را به رای بگذاریم. اگر رای نیاورد دست دولت در مذاکرات هستهای بسته خواهد شد. اما اگر رای بیاورد، تصور میکنید آمریکا به این سادگیها دست از سر ایران برخواهد داشت. این کار برای نظام هزینه زیادی خواهد داشت. اعتقاد دارم برپایی همهپرسی در سیاستخارجی حماقت است. هیچ کشوری در مسائل استراتژیک رفراندوم برگزار نمیکند.
به نظر میرسد دولت دوگانگی رفتار دارد، روزی عنوان میکند نباید از راننده تاکسی درباره مسائل سیاسی نظر خواهی شود اما روزی حرف از رفراندوم میزند.
بخواهم با حسن ظن به موضوع رفراندوم نگاه کنم، تنها دلیل طرح این موضوع را مشکلات اقتصادی دولت میدانم و اینکه میخواهد مدتی زمین بازی را عوض کند.
یکشنبه، روزی که مطهری نطق داشت شما در مجلس نبودید؟
در مجلس حضور داشتم، وقتی از ماجرا با خبر شدم، به صحن علنی رفتم.
بسیاری اعتقاد دارند اگر ریاست جلسه بر عهده شما بود، چنین اتفاقاتی رخ نمیداد.
این طور نیست. در میدان عمل باید لحظهای تصمیم گرفت. این طور اتفاقات برای اولین بار و آخرین بار رخ نمیدهد. در این زمینه تجربهای از گذشته وجود نداشت. بنابراین هر کسی در چنین موقعیتهایی تمهیدات و سیاستهای خاص خود را دارد. شاید اگر آن روز من بودم بهتر میشد یا شاید بدتر . اما در مدتی که در صحن حضور داشتم، بر اساس برخی رفتارهای مطهری متوجه شدم آمدهاست کسی او را بزند و نطقش را پاره کند تا جنجال شود. چند مورد از رفتارهای مطهری را شاهد بوده ام، او دست گذاشت روی دهان یکی از نمایندگان و او را هول داد. رفتارهای آن روز مطهری مرا یاد این جمله انداخت که میگویند« پاسبان بیا من را بگیر» البته بعدا خویشتن داری نشان دادند و کاری نکردند. دموکراسی چنین هزینههایی دارد. نماینده آزاد است حرف بزند از آن سو نمایندگان دیگر آزاد هستند، نسبت به نطق اعتراض کنند. این رفتارهای دموکراسی است.
البته مقام معظم رهبری به « دو دو» گفتن نمایندگان تذکر داده بودند، آیا نباید در زمان نطق مطهری این نکته را در نظر میگرفتند؟
تذکر رهبرمعظم انقلاب، درباره صحبتهای رئیسجمهور بود که تذکری بجا بود. رئیسجمهور دومین مقام کشور است اینکه بین صحبتهای او، از عبارت « دو دو» که نشان از مخالفت است، استفاده شود، وجهه خوبی نداشت. به لحاظ آوایی، «دو دو» با « هو هو» و « او او» هم مخرج است و از بیرون تصور میکردند نمایندگان رئیسجمهور را هو میکنند. ایشان بارها تاکید کردند حرف مخالف را بشنوید. نمایندگان باید اجازه میدادند نطق مطهری تمام شود و دو نفر به نطق او جواب میدادند. البته مطهری آن روز برای دعوا آمده و کار را کمی سخت کرده بود. حتی دو روز بعد از نطق بیانیهای صادر کرد که اسامی نمایندگان مخالف را هم برده بود. حتی روزنامهای نزدیک به مطهری تصویری کار کرده بود که نشان میداد کوچکزاده هم در درگیریهای مجلس حضور داشت در حالی که او درگیر بیماری مادرش بود و اصولا آن روز در مجلس نبود. این ماجرا مرا یاد خاطره رای اعتماد به موسوی انداخت. قرار بود مجلس به موسوی برای نخست وزیری رای اعتماد دهد که نداد. روزنامه سلام اسامی مخالفان نخست وزیر را نوشت در این لیست اسم آقای جلالالدین فارسی هم بود که به طور اتفاقی در جلسه رای اعتماد در صحن حضور نداشت. بعدها او برگه ماموریت و گذرنامه خود را که نشان میداد به مسکو سفر کرده بود را منتشر کرد. اما گفتند جنس و فلز تو مخالف نخست وزیری موسوی است اگر در جلسه حضور داشتی حتما رای منفی میدادی. ماجرای کوچکزاده و مطهری هم شبیه همین داستان است.