کربلا را بیش از آنکه بگوییم، باید بخوانیم و بدانیم و بیش از آنکه از آن بنالیم باید آن را بشناسیم و تمام سعی و تلاش خود را به کار گرفته تا فاصله خود را با آن کم تر و کم تر کنیم.

به گزارش جماران حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی آهنگران فرزند حاج صادق آهنگران در کانون توحید تهران روایتی از داستان کربلا را به نسل جدید ارائه می دهد که در بردارنده ناشنیده فراوانی به ویژه برای نسل جدید است.

او در نخستین بخش سخنان خود به روایت تحول شخصیت زهیر پرداخت که داستانی همچون داستان تحول حر را به تصویر می کشد؛ و از شخصیت هایی سخن گفت که با شیبی تند؛ تحول هایی ناگهانی و سریع در آخرین لحظات باقی مانده به حادثه کربلا می یابند و به جمع یاران شهید امام(ع)می پیوندند.

آهنگران در بخش دوم سخنان خود توضیح می دهد که در سپاه دشمن نیز بودند از به گونه ای دیگر از جبهه حق به جبهه ظلم و ستم می پیوندند. کسانی که نقاب بر صورت می گذاشتند چراکه امام حسین علیه السلام آنان را می شناخت و آنها از امام خجالت می کشیدند. اتفاقا امام نیز آن افراد را با نام صدا می کرد و تاریخ و گذشته را برایشان ِیادآوری می نمود. بعضی از آن اشخاص از صحابه پیامبر(ص) بودند اما در نهایت به جنگ با نوه پیامبر رفتند در حالی که هم امام حسین هم پدر و پدر بزرگشان را می شناختند و جاهل به مقام سید الشهدا نبودند. حال چه شده که این اتفاقات رخ داده بود؟

این پژوهشگر حوزه و دانشگاه قبل از توضیح برخی از عوامل این تغییر جهت به تشریح مفهوم فسق پرداخت و گفت: فسق عامل این تغییر جهت منفی است. فسق به معنای بیرون آمدن چیزی از پوسته خودش می باشد. مانند بیرون آمدن هسته خرما. این اتفاق برای آدمی نیز رخ میدهد و انسان ها نیز دچار فسق گشته و از فطرت آدمی خارج می شوند. انسان به واسطه زیر پا گذاشتن حدود الهی، آرام آرام از ماهیت خودش فاصله می گیرد و فاسق می شود. فاسق با گناه کار یکسان نیست و فسق و گناه با هم متفاوت هستند. گناهکار کسی است که گناه می کند اما فاسق کسی است که در ابتدا جور دیگری بوده اما به مرور زمان به واسطه ی ارتکاب به معاصی و نداشتن اتصال به خدا و دائم استغفار نکردن، فاسق می شود.

آهنگران شمر، را نمونه ی برجسته ی شخصیت فاسق کربلا دانست و گفت: شمر از جمله یاران امیرالمومنین علیه السلام بود و در صف ایشان شمشیر های زیادی زده بود اما به واسطه جهالتش در صفین و ماجرای حکمیت به امام فشار آورده در زمره خوارج قرار گرفت. شمر 36 بار به حج رفت و بعضا با پای برهنه به مکه میرفت. او حافظ قرآن بود و صوت زیبایش بسیار معروف می باشد. شمر نه زناکار و نه اهل شراب و نه قمار بود و از جمله یاران پیامبر(ص) و امام علی (ع) محسوب می شد. اما چه عواملی باعث شکل گیری خصلت های شمری میشود؟ ما باید مراقب باشیم که دچار خصلت های شمری نشویم.

او در ادامه به بیان این نکته پر اهمیت پرداخت که اگر قلب های خود را کربلا و محل نزول ملائکه می دانیم پس کربلا در وجود همه ما تکرار میشود و اگر خوبی ها و نیکی ها را از قلب خود برانیم مانند این است که امام را با لب تشنه شهید کردیم!

آهنگران گفت: شمر بسیار متکبر بود. تکبر نیز چند ویژگی دارد. یکی از این ویژگی ها این است که انسان نسبت به دیگران حسود و کم ظرفیت میشود. نقل است که وقتی ابن زیاد وعده ی حکومت ری و گرگان را به عمربن سعد میدهد، شمر بسیار حسادت کرده و علیه عمربن سعد به شایعه پراکنی و تهمت ها و بدگویی می پردازد. در نهایت ابن زیاد به عمر نامه ای ارسال می کند و می گوید که اگر حسین را شکست ندهی از فرماندهی معزول میشوی و شمر فرمانده لشکر میباشد. هم چنین در تاریخ نقل است که پس از حادثه کربلا، بین سپاه عمر بن سعد اختلاف افتاد که چه کسی حبیب بن مظاهر را کشته است؟ و این ها برای گرفتن پاداش از یزید و ابن زیاد سعی داشتند که خود را قاتل حبیب معرفی کنند. ابن زیاد نیز به مدعیان گفته بود که سر حبیب را در شهر بچرخانند و رجز خوانی کنند که همین هم باعث شد که آن افراد شناخته شوند و در نهایت مختار همه آنان را کشت.کینه توزی، لجاجت و عداوت باعث فاسق شدن انسان های میشود.

او دیگر عامل شکل گیری حادثه کربلا را عامل ترس دانست و گفت: اگر تاریخ را مطالعه کنیم متوجه این میشویم که شجاعت یکی از خصلت های انبیاء بوده است چراکه لازمه ی پیروزی شجاعت می باشد. بَطَل کسی است که در کارزار دشمن موج ایجاد میکند و قلب سپاه دشمن را می شکافد، مانند حبیب بن مظاهر. افرادی بودند که با دست خالی و یا یک تکه چوب به میدان میرفتند و با دشمن میجنگیدند. این افراد بسیار شجاع و بَطَل بودند. حضرت قاسم نوجوان سیزده ساله ای که با سخنان و دلاوری های خود در سپاه شور و حرکت ایجاد میکرد و حضرت عباس و حضرت علی اکبر و حتی زنان نیز با شجاعت خود موج ایجاد می کردند. اما این مسئله در سپاه دشمن وجود نداشت. ترس بر همه آنان غلبه گشته بود و رعب و وحشت بر صورت و سیرت آنان سایه افکنده بود. ترس رهاورد نگرانی انسان برای از دست دادن چیزی است. ما به خاطر تعلقی که به چیزی داریم به دلیل نگرانی از دست دادن آن چیز می ترسیم. ترس به دلیل تعلقات دنیوی است و این رعب و وحشت در کسانی که همه هستی خود را به خدا سپرده اند دیده نمی شود. ترس باعث دروغ میشود و دروغ نیز عامل همه گناهان است.

او در ادامه به بیان ناشنیده دیگری از شخصیت امام حسن(ع) پرداخت و گفت: امام حسن علیه السلام در جنگ صفین آن قدر به هنگام شمشیر زدن در دل سپاه دشمن فرو رفته بودند که امام علی علیه السلام پیام دادند که او را برگردانید که خیلی داخل دشمن شده است. در زمان دفاع مقدس نیز عده ای از سربازان و فرماندهان این گونه بودند. اما در سپاه دشمن عده ی زیادی به دلیل ترسشان آمده بودند و ترس از نقاط ضعف مردم کوفه بود. نقل است که در ششم محرم چند هزار نفر از سپاه عمربن سعد فرار کرده و به کوفه بازگشتند. وقتی خبر به ابن زیاد میرسد می گوید که اگر ما تنها یک نفر را پیدا کنیم بقیه را هم میتوانیم شناسایی کنیم. در نهایت یک نفر از فراریان را پیدا می کنند و صبح آن روز بدنش را به دو نیم کرده و هر قسمت را بر درختی در یک طرف شهر آویزان کردند. شب که میشود تمام کسانی که فرار کرده بودند دوباره به سپاه عمر بن سعد پیوستند.

آهنگران در ادامه به تحلیل ابزارهای خشن و ناجوانمردانه ایجاد ترس توسط ابن زیاد ملعون پرداخت و گفت: این زیاد اشخاص برجسته ای هم چون مسلم را کشته بود و به قبایل پیغام داده بود که نام شورشیان و کسانی که به امام حسین علیه السلام ملحق شده بودند را به او بدهند و اگر این را پنهان کنند در ابتدا به حساب آنها میرسد بعد سراغ آن شخص را میگیرد. ابن زیاد یک روشی داشت و روشش این بود که اگر دنبال کسی بود، ابتدا خانواده اش را می کشت سپس به دنبال آن فرد می رفت. بعضی مواقع به این فکر میکنم اگر من در آن زمان بودم و آن تهدیدات علیه من و خانواده ام بود چه میکردم؟ آیا سمت امام میرفتم؟ عامل ترس عاملی بود که بدن خیلی از افراد را به کربلا کشاند در حالی که دلشان راضی نبود اما به مرور دلشان نیز راضی گشت و قدرت توجیه پیدا کردند. از آن روز تا اکنون همه ی جهان هستی و اولیاء و انبیاء ، تمام کسانی را که حتی کوچک ترین نقشی در ایجاد حادثه کربلا داشتند نفرین میکنند. در دستورات دینی نیز آمده است که اگر کاری می خواهید بکنید نترسید و عزم راسخ داشته باشید و خالصانه به خدا توکل کنید تا تمام نقطه ضعف های ما پوشانده شود. در واقع فقط میم مشکلات سخت است و ما اگر بتوانیم آن میم را حذف کنیم مانند شکلات شیرین میشود. در انقلاب اسلامی ما در سال پنجاه و هفت، امام خمینی (ره) در رتبه ای پایین تر از امام معصوم قرار داشتند اما با عزم راسخ و شجاعتی بی نظیر یک حکومت دو هزار و پانصد ساله را ساقط میکنند.

ادامه دارد...

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
17 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.