مدعیان حکومت، مردمداری و سیاست را باید با حکومت و سیاست علی(ع) سنجید/ کجا از اسلام چنین تندی ها، تیزی ها، زیر پا گذاشتن حقوق انسان ها، ممنوع کردن آزادی ها درمی آید؟!

دلشاد تهرانی گفت: فهم‌های مختلفی از اسلام وجود دارد. نمی‌شود گفت که فهم‌های مختلفی از اسلام نباشد. نمی‌شود جلوی فهم انسان‌ها را گرفت. تنها کاری که می‌توانیم بکنیم این است که ببینیم کدام فهم از اسلام معیار و فهم درست است. سیره، راه تشخیص فهم درست از اسلام را به ما می‌دهد.

به گزارش خبرنگار جماران، دکتر «مصطفی دلشاد تهرانی» استاد دانشگاه و پژوهشگر دینی در دومین نشست شرح نهج البلاغه که در مرکز آموزشی رشد برگزار شد، اظهار کرد: با توجه به دوره‌های زمانی مختلف، آیا می‌توان از سیره‌ای واحد برای همه سخن به میان آورد و آیا این سخن، سخن ناصوابی نیست؟! برای پاسخ به این سؤال باید با بررسی شاخصه‌های مفهومی سیره به روشن کردن موضوع بپردازیم تا بتوانیم اصول و قواعدی را بر پایه فطرت انسان بنا کنیم. با توجه به ثابت بودن فطرت انسان، قواعد و اصول فطری نیز تغییر نخواهد کرد. اصول اولیه اخلاق همچون عدالت، اعتدال و میانه‌روی و پاسداشت کرامت انسانی قابل تغییر و دگرگونی نیست.

وی با طرح ضرورت رویکردی سیره افزود: وقتی در مجموع سخنان امیرالمؤمنین تأمل می‌کنیم، به شش نکته در ضرورت اینکه به سراغ سیره برویم برمی‌خوریم. این شش نکته ممکن است قدری همپوشانی با هم داشته باشند ولی برای تبیین هر چه بهتر و دقیق‌تر این موضوع آنها را تفکیک می‌کنیم. در حقیقت دست یافتن به یک الگو ضرورت دارد. انسان به گونه‌ای آفریده شده است که فطرتا و ذاتا الگوطلب و الگوپذیر است. هر چند که این مسئله انکار شود. این نشدنی است که کسی بگوید من هیچ الگویی در زندگی ندارم. انسان همین که چشم باز می‌کند، از همان ابتدا شروع به الگوگیری می‌کند. انسان در مراحل مختلف به انحای مختلف الگو می‌پذیرد.حتی اگر این مسئله را انکار کنیم، به طور ناخودآگاه الگو می‌پذیریم.

دلشاد تهرانی با اشار به جمله «الناس علی دین ملوکهم» ادامه داد: وقتی حاکمان در جامعه رفتار و سلوکی اتخاذ می‌کنند، لاجرم در جامعه تأثیر می‌گذارد. ابن ابی الحدید معتزلی در جلد بیستم شرح نهج البلاغه روایتی از حکمت‌های این کتاب دارد که بر اساس مستدرکی از حکمت‌های این کتاب آمده است. حکومت و حاکم مثل رودخانه‌ای پهن است که شاخه‌های مختلفی از آن جدا می‌شود. اگر رود زمامداری و حکومت شیرین و گوارا باشد و زمامداران انسان‌های راستگو و درستکاری باشند، آب جاری در شاخه‌ها هم گوارا خواهد بود و اگر گندیده و شور باشد، به جامعه هم سرایت خواهد کرد. می‌شود تا حدی مقاومت کرد و تأثیر نپذیرفت اما به هر حال تا حدی تأثیر خواهد کرد. به طور طبیعی دنبال الگو هستیم و الگو هم می‌پذیریم. در قرآن کریم، خداوند مکررا الگو معرفی می‌کند. خداوند در حقیقت به این نیاز انسان پاسخ می‌دهد. حضرت علی در خطبه 160 نهج البلاغه می‌فرمایند که انسان باید الگو داشته باشد و باید به دنبال الگوی مناسبی بگردد و بهترین و بسنده‌ترین الگو پیامبر اکرم(ص) است. با الگو قرار دادن رسول اکرم به سعادت خواهید رسید. امام علی در این خطبه، برجسته‌ترین ویژگی رسول الله را پارسایی معرفی می‌کند. پارسایی یعنی اسیر دنیای نکوهیده نشدن و دل نبستن به زر و زیورهای دنیا. دنیای نکوهیده دنیایی است که دلبستگی‌ها و وابستگی‌ها به آن محصولی جز ناروایی‌ها را نخواهد داشت. بنابراین از پیامبر پاک و پاکیزه‌ات پیروی کن. این مناسب الگوگیری است. این فرد است که ویژگی دارد که می‌شود به آن تأسی کرد. باید جای پای او را دنبال کنید و راهی را که او رفته، طی کنید. در غیر اینصورت معلوم نیست که از هلاکت و آسیب در امان باشید. خداوند پیامبر اسلام را پرچمی برای قیامت قرار داده است و تا قیامت، پیامبری نخواهد بود. باید این پرچم را دنبال کنید اگر او را پیروی کنید، بهشت نصیبتان خواهد شد.

این استاد دانشگاه با اشاره به شعری از اقبال لاهوری گفت: اقبال لاهوری با گلایه از وضعیت مسلمانان می‌گوید «تا کجا بی‌غیرت دین زیستن»؟! گویا مسلمانان سراغ هر کسی رفته‌اند جز پیامبر خودشان. غیرت دین این کارهایی که بعضی‌ها انجام می‌دهند نیست. غیرت دین این است که پیامبر را دنبال کنیم. پیامبری که پیام‌آور رحمت و عدالت است و همه‌اش سرشار از لطافت است. باید دنبال او رفت. «ای مسلمان مردن است این زیستن، مرد حق باز آفریند خویش را». برای باز آفریدن خویش نیاز به معیاری دارد و این، معیاری نیست جز محمد مصطفی(ص). امیرمؤمنان به چنین الگویی توصیه می‌کنند و خودشان را هم در امتداد وجود پیامبر به عنوان الگو معرفی می‌سازند.

وی افزود: امام علی در نامه 45 به عثمان بن حنیف می‌نویسد آگاه باش و بدان که برای هر پیروی، پیشوایی است که باید به او اقتدا کرده و از نور علم او استفاده کند و از آموزه‌های او بهره‌مند شود. امامتان را نگاه کنید، ببینید چقدر پارسایانه زندگی می‌کند. بی‌گمان پیشوای شما از همه زندگی این جهان به دو تکه پارچه بسنده کرده است. (لباس عرب در آن دوره لباسی دو جزء داشت. زن و مرد در آن دوره دو بخش لباس داشتند که یکی در پایین و یکی در بالا بود که لباس پایین و زیرین عذار بود و لباس بالا ردا). و از همه غذاها به دو قرص نان بسنده کرده‌ام. اما نمی‌خواهم لزوما همه شما مثل من باشید. چیزهایی است که اختصاصات من است. مواردی اختصاصات پیامبر(ص) بود. به همین خاطر وقتی خداوند پیامبر اسلام را به عنوان الگو معرفی کرد، فرمود: فی رسول الله. یعنی یکسری موارد در رسول خدا و اختصاصات او است. اما باید عمومات پیامبر را دنبال کنید چون آنها اصولی کلی هستند. امیرمؤمنان هم می‌فرمایند یکسری مسائل اختصاصی من است و لزومی به پیروی از آنها ندارید. اما در پرواداری و پارسایی در کار و تلاش، من را پیروی و یاری کنید. پس ما نیاز به الگو داریم.

دلشاد تهرانی در بخش دیگری از سخنرانی خود با اشاره به ضرورت عمل ایمانی و نیاز به آن گفت: در قرآن کریم، آنچه که مایه نجات برای همه است، عمل ایمانی محسوب می‌شود. خداوند می‌فرماید: هر کس ایمان داشته باشد و خدا و آخرت را قبول داشته باشد و عمل صالح کند، رستگار است. «إِنَّ الَّذِینَ آَمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آَمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآَخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» معیار اصلی این است که گم شده است. ایمان و عمل صالح در منطق قرآن پیوسته است. ایمان بدون عمل صالح ممکن نیست. این دو اگر جدای از هم باشند نتیجه‌بخش نخواهد بود. آنچه که از تنیدگی این دو با هم می‌شود استنباط کرد، مایه نجات و رستگاری به نام عمل ایمانی است. ما در زندگی به عمل ایمانی نیازمندیم. امام علی در کلام 156 نهج البلاغه می فرماید:«فبالاْیمان یُسْتدلُّ على الصّالحات، وبالصّالحات یُسْتدلُّ على الاْیمان، وبالاْیمان یُعْمرُ الْعلْمُ، وبالْعلْم یُرْهبُ الْموْتُ، وبالْموْت تُخْتمُ الدُّنْیا، وبالدُّنْیا تُحْرزُ الاْخرةُ، وإنّ الْخلْق لا مقْصرة لهُمْ عن الْقیامة، مُرْقلینفی مضْمارها إلى الْغایة الْقُصْوى» اگر ایمان باشد راه به عمل صالح می‌برد. صالحات هم به ایمان راه می‌برد.

وی با اشاره به این سؤال که «عمل ایمانی کجاست؟» افزود: ما از چه طریقی بفهمیم عمل ما عملی ایمانی است؟ به نظر می‌آید سیره بیانگر عمل ایمانی است. اگر راهی را که ایمان مطلوب و عمل صالحه را به صورت تنیده درهم به فعلیت درآورد، بیابیم، می‌تواند در این راستا راهگشا باشد. نیاز به ترازو و میزان در زندگی نیز حائز اهمیت فراوانی است. در رفتارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی ما از کجا بدانیم که رفتار درست را انجام می‌دهیم. شیوه مدیریت خودمان را بر چه اساسی تنظیم کنیم؟ مثلا سبک مدیریت خود را از فلان کتاب گرفته‌ایم. با این همه تغییرات و دگرگونی‌ها در تئوری‌ها و نظریه‌ها چگونه می‌شود به آن اعتماد کرد. ممکن است بگوییم من خودم ملاک هستم. دلیل آن هم بسیار مبرهن است. انسان میل زیادی به خودگزینی، خودشیفتگی و خودمحوری دارد و اگر خود را کنترل نکند، خیلی سریع به آن سمت حرکت می‌کند. امیرمؤمنان در خطبه 88 نهج البلاغه نقدی بر این رویکردِ ملاک قرار دادن خود دارند؛ گروه‌ها و افرادی هستند که واقعیت زندگی‌شان این است که آنچه خود تشخیص و انجام می‌دهند را خوب می‌دانند. وقتی ملاک ما باشیم آنچه را تا دیروز بد می‌دانستیم، امروز می‌توانیم خوب بنامیم. باید در بیرون از خودمان ترازو و میزانی سالم و قابل اعتماد پیدا کنیم تا خود را و رفتار خود را با آن بسنجیم.

در کلام 201 نهج البلاغه امیرمؤمنان می‌فرمایند اگر کسی میزان پیدا کند و با میزان حرکت کند به سرچشمه می‌رسد. هر کس راه روشن حق را بیابد و آن را سلوک و طی کند، به سرچشمه می‌رسد و هر کس مخالفت کند در سرگردانی فرو می‌افتد.

این مفسر نهج البلاغه ادامه داد: امیرمؤمنان بیانی تند در مورد آنان که راه را نفهمیده‌اند دارد که می‌گوید «الْمُتَعَبِّدُ عَلَى غَیْرِ فِقْهٍ کَحِمَارِ الطَّاحُونَةِ یَدُورُ وَ لَا یَبْرَحُ» عبادت‌کننده بدون درک و فهم عمیق مثل خر آسیاب است که دور خود می‌چرخد. ساعت‌ها دور خودش گشته و خیال می‌کند دارد جلو می‌رود. امام علی بیانی دیگر در این راستا دارند که اگر ترازو و میزانی نداشته باشیم به چه وضعیتی می‌توانیم گرفتار شویم؛ دوره‌ای می‌رسد که از قرآن جز رسم و خطش چیزی باقی نمی‌ماند و از اسلام هم فقط اسمش باقی می‌ماند. داد و فریاد می‌زنند اسلام، اما خبری از روح اسلام نیست. مساجد در آن زمان از نظر بنا و ساختمان و معماری عالی، مفروش به بهترین فرش‌ها خواهد بود اما در آن روح هدایت ویران است. ساکنان آن، مسجدی‌ها و صف اولی‌ها، کارگزاران و امنا بدترین مردم روی زمین خواهند بود، طوری که اگر بگردید در هیچ فرقه‌ای مثل آنان را پیدا نخواهید کرد. کسی را که می‌خواهد از این مسائل جدا شود و سالم زندگی کند، با مصیبت‌هایی که برایش درست می‌کنند، بازش می‌گردانند. برای نجات دادن خود باید میزان پیدا کرد. از خدا می خواهیم که ما را از لغزش غفلت بیرون کند تا مثل این گروه نباشیم.

دلشاد تهرانی در ادامه تشریح اهمیت داشتن میزان و الگو برای دوری از اشتباهات رفتاری افزود: وقتی ترازو و معیارهای استوار، روشن، محکم، عقلانی و برهانی در اختیار ما نیست، می توانیم اشتباه کنیم و حتی برای آن سرپوش بگذاریم. ملای روم در مثنوی در داستانی نقل می‌کند: چون که بی تمییزیان مان سرورند/ صاحب خر را به جای خر برند. در خطبه 108 نهج البلاغه عبارت مشهوری است: «ولُبسَ الإسلام لُبْسَ الفرو مقلوبًا» پوشش و لباس اسلام مثل پوستین وارونه شده است. اسلامی که الان در دنیا ارائه می شود پوستین وارونه است. کجا از اسلام چنین تندی‌ها، تیزی‌ها، زیر پا گذاشتن حقوق انسان‌ها، ممنوع کردن آزادی‌ها درمی‌آید؟! از این اسلام نه آبی گرم می‌شود و نه کسی جذب آن می‌شود. ما باید برویم و میزانی پیدا کنیم که میزانی واقعی باشد و پوستین درست به تن شده باشد و تن آن به تناسب سامان یافته باشد. ملای روم می‌گوید: آن کسی را پیدا کنید که میزان واقعی است «دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد/ به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد» چه کسی می‌تواند کام انسان را از حقیقت شیرین کند؟! جز پیامبر اکرم، جز امیرمؤمنان و فرزندان رسول الله؟! یکی از بهترین سخنان حق در زیارت امیرمؤمنان آمده است: «السلام علی میزان الاعمال» که البته باید از کلام به عرصه عمل برسد. مولانا هم خطاب به امیرالمؤمنین می‌گوید «تو ترازوی احدخو بوده ای»، یعنی تو ترازوی توحیدی بوده‌ای. ما در زندگی باید به دنبال ترازوی توحیدی برویم. «بل زبانه ی هر ترازو بوده ای»؛ یعنی ترازوی هر ترازو هم تو بوده ای. هر کسی ادعای میزان بودن کرد را باید با تو سنجید. مدعیان حکومت را باید با حکومت علی سنجید. مدعیان سیاست و مردمداری را با سیاست و مردمداری علی باید سنجید. در سیره، می‌شود به ترازو و شاخص دست پیدا کرد.

این استاد دانشگاه با تأکید بر ضرورت فهم درست اسلام افزود: فهم‌های مختلفی از اسلام وجود دارد. نمی‌شود گفت که فهم‌های مختلفی از اسلام نباشد. نمی‌شود جلو فهم انسان‌ها را گرفت. تنها کاری که می‌توانیم بکنیم این است که ببینیم کدام فهم از اسلام معیار و فهم درست است. سیره راه تشخیص فهم درست از اسلام را به ما می‌دهد. پیامبر اکرم که این دین را آورده است، چگونه زیست کرده است. امتداد وجود او چگونه بوده است. امتداد وجود او چگونه زیسته است؟! مجموعه‌ای را 273 سال عمر کرده است، درست مثل یک انسان 273 ساله که 23 سال پیامبر اکرم و 250 سال هم امامان در حضور زیست کرده اند. مدل زیستی آنها اصول کلی زندگی را ارائه می دهد. باید آن را معیار اسلام قرار دهیم. وگرنه معلوم نیست که آن اسلامی که ما برمی‌گیریم و بر اساس آن، زیست می کنیم، چگونه اسلامی باشد و ما را کجا ببرد. حضرت علی وقتی عمار را برای بحث با خوارج می فرستند از او می خواهد که با قرآن با خوارج بحث نکند. چون قرآن، مفاهیم، معانی و تأویل‌های مختلفی را می‌پذیرد. تو یک چیزی می‌گویی و آنها از زاویه دیگری می‌بینند و به جایی نمی‌رسید. می‌فرماید در بحث‌هایت با آنان با سنت پیامبر و فهم پیامبر از قرآن بحث کن که از این گریزگاهی ندارند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.