جماران: آنچه که در پی می آید متن کامل سخنرانی عرفانی امام خمینی درباره فیوضات معنوى عید قربان و فداکاریهاى جوانان رزمنده است که صبح 27 شهریور 1362 در حسینه جماران انجام گرفته است.
سم اللَّه الرحمن الرحیم
ضیافة اللَّه مقدمه لقاء اللَّه
متقابلًا این عید مبارک را به همه آقایان و همه ملت مسلمان ایران و به همه محرومان جهان تبریک عرض مىکنم. در اسلام دو عید است که به عنوان عید اسلامى به رسمیت شناخته شده است: عید شریف فطر عید است براى ضیافة اللَّه، و عید شریف قربان عید است براى لقاء اللَّه. و آن عید که ضیافة اللَّه است، مقدمه است براى لقاء اللَّه، و اینکه امر شده است به حضرت ابراهیم که فریاد بزن تا بیایند پیش تو، براى اینکه راه راهى است که از طریق ولى اللَّه باید طى بشود، از طریق اولیاء اللَّه باید طى بشود، و حضرت ابراهیم- سلام اللَّه علیه- ولىّ وقت بود و ولىّ است براى همه نسلها، و رسول اکرم ولىّ اعظم است و ولىّ است براى همه عالم، و از راه اینها باید رسید به آنجایى که باید رسید.
ابراهیم- علیه السلام- بعد از اینکه مراحلى را طى فرمود، آخرش فرمود، عرض کرد:
وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الْارْضَ « سوره انعام، آیه 79: من با ایمان خالص رو به سوى خدایى آورم که آفریننده آسمانها و زمین است.» او وَجَّهْتُ وَجْهى مى گوید و براى رسول اکرم ثُمَّ دَنى فَتَدلىَّ فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ اوْ ادْنى « سوره نجم، آیه 8 و 9: آن گاه نزدیک آمد و بر او نازل گردید،( بدان نزدیکى که) با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد.» است و بین این دوتا فرق است، با اینکه هر دو در غایت کمال است.
برکات ادعیه وارده از ائمه
و از برکاتى که ما داریم، براى ما هست، برکات ادعیهاى است که از ائمه اطهار وارد شده است. ادعیه ائمه اطهار- همان طورى که خود قرآن شریف هم آن طور است- که یک سفرهاى است که پهن شده است براى اینکه همه قشرها از آن استفاده کنند. قرآن را چنانچه ملاحظه مىفرمایید، در آن اکثراً آیات شریفه اى است که اکثر مردم از آن استفاده مى کنند. و در قرآن شریف آیاتى است که فقهاى عظام از آن استفاده مىکنند. آیاتى است که فلاسفه از آن استفاده مىکنند. آیاتى است که عرفا از آن استفاده مىکنند. آیاتى است که خاصه اولیا از آن استفاده مىکنند. و آیاتى است که رسول اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- به او رسیده است، و به وسیله او به کسانى که لایق هستند رسیده است.
قرآن، آیاتى که در این زمینه است که اهل معرفت از آن استفاده مىکنند زیاد است، مثل اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَ الْارْضِ، « سوره نور، آیه 35: خدا، نور آسمانها و زمین است» هُوَ الْاوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ، «سوره حدید، آیه 3: او اول و آخر و پیدا و نهان است» هُوَ مَعَکُمْ ایْنَما کُنْتُمْ «سوره حدید، آیه 4: هر کجا باشید او با شماست» و امثال اینها که در لفظ و در بیان ممکن است که انسان براى آنها بیاناتى بکند، ولى به حسب واقع و حظّ واقعى مشکل است که کسى غیر از آنکه خوطب به، «کسى که به او خطاب شده است» به این طور مسائل برسد. هُوَ الظَّاهِرُ، هُوَ الْباطِنُ خوب، وقتى دست ماها دادند گفتیم به اینکه هُوَ الْمُظْهِرُ « اوست آشکارکننده» لکن مسأله این نیست. اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَ الْارْضِ وقتى دست بشر عادى رسیده «منور السماوات و الارض» معنا کرده، لکن مسأله این نیست. در روایات هم همین طور است. ادعیهاى که از ائمه اطهار وارد شده است این هم یک سفرهاى است، پهن شده است براى اینکه همه از آن استفاده کنند، هر کس به
مقدار فهمش. و اکثراً چیزهایى است که عامه مردم از آن استفاده مىکنند و فقراتى در ادعیه هست که فلاسفه از آن استفاده مىکنند. فقراتى هست که عرفا از آن استفاده مىکنند. فقراتى هست که خاصه اولیا باید از آن استفاده کنند. همین در دعاى عرفه اى که حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- در روز عید خوانده، در روز عرفه خوانده اند، این دعا اکثراً چیزهایى است که اکثر بینندگان از آن استفاده مىکنند، لکن در بین آن یک چیزهاى دیگرى هست که استفاده از او مشکل است، حتى براى عرفاى بزرگ أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ الظُّهُورْ حتى اینکه ما لَیسَ لَکَ این تعبیر غیر از این است که هُوَ الْمُظْهِرُ، أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ الظُّهور ما لَیْسَ لَکَ « آیا براى غیر تو ظهورى هست که براى تو نباشد؟» یعنى ظهور همه از توست، ظهور توست مَتى غِبْتَ حَتّى تَحْتاجُ الى دَلیل « کى غائب بوده اى تا نیاز به راهنمایى به سوى خودت داشته باشى؟» چه وقت غائب بودى؟ هیچ وقت غائب نبودى، از تو باید استدلال به دیگران بشود، نه از دیگران استدلال به تو، و هکذا. این از نعمتهاى بزرگى است که براى بندگان خدا آمده است، و هر کس به اندازه خودش از او
استفاده مىکند. و بسیارى هم هستند که گمان مىکنند استفاده کردند، لکن واقع مطلب بسیار مشکل است. یعنى بعضى امور است که تصدیقش آسان است لکن تصورش مشکل. بعضى از مسائل هست که تصور، انسان نمىتواند بکند، لکن تصدیقش مىکند، و مسائل که مال اهل معرفت است از این جور مسائل هستند، تصدیق مىشود کرد به اینکه هو الظاهر، لکن تصور هو الظاهر یک تصورى است که بسیار مشکل است، مگر براى آنهایى که خاصه اولیا هستند و عید شریف قربان و اینکه همه را خواستند، فى الناس، فریاد بزن بین ناس که بیایند و بیایند به سوى تو اى ابراهیم، و به سوى رسول خدا در وقتى که رسول خدا هست، و به سوى ولىّ در وقتى که ولىّ هست، به سوى او بیایند و به سوى او آمدن، به سوى خدا رفتن است، نه اینکه به سوى او بیایند در مقابل به سوى خدا رفتن، به سوى او رفتن عین به سوى خدا رفتن است. از این جهت دعوت به این است که به سوى خدا بروند، لکن راه این است، طریق این است. و ابراهیم- سلام اللَّه علیه-، عید براى او براى ذبیح اللَّه است، که ثمره وجود خودش «حضرت اسماعیل( ع)» را حاضر شد که فدا کند، و براى رسول اللَّه هم، براى ذبیح اللَّه در این امت است، که
ذبیح اللَّه هم، «فِدیه» «عِوَض» هم تفسیر شده است در بعض روایات به حضرت سید الشهدا. ابراهیم تا آن حدى که حد فداکارى هست رفت، منتها خداى تبارک و تعالى براى او فِدیه فرستاد، و پیغمبر اکرم هم تا آن حدى که هست و و اصل هم به آن حدّ شد، براى اینکه ذبح واقع شد. و نمونه هایى از این مسائل در بین بشر هست، لکن با تفاوتهاى بسیار زیاد که آن تفاوتها مربوط به مراتب معرفت است.
فداکارى جوانان و جنایات ابرقدرتها
الآن شما در این عصر که ملاحظه مىکنید جوانهایى هستند که واقعاً فداکارى مىکنند، واقعاً رو به شهادت مىروند. کسانى هستند که واقعاً جوانهایشان را به شهادت مىفرستند و خوشحال هم هستند. این همان سنخ هست، لکن تفاوت این است که آنجا معرفت یک معرفت عالى مقامى است و اینجا به آن مرتبه نرسیده است، اینجا نمونهاى از اوست. فداکارىهاى جوانهاى عزیز ما و پدرهاى آنها و مادرهاى آنها همان نحو است که آنها کردند. اینها ذبح مىشوند به همان طورى که اسماعیل ذبح شد و به همان طورى که فدیه اسماعیل به حسب روایات ذبح شد. و ما باید بگوییم که عاجزیم از اینکه همین فداکارى که اینها دارند هم، ما عاجزیم که تصور کنیم.
و بحمد اللَّه این فداکارها براى اسلام آن چنان سرافرازى ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند، آن طور براى کشور خودشان سرافرازى ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند. و ما آرزو داریم که این سرافرازى براى همه ملتها حاصل بشود و انقلاب به همین معنا براى همه ملتها حاصل بشود، براى همه مستضعفین حاصل بشود. از آن طرف هم در مقابل این طور فداکارى و این طور تفدیه براى اسلام، آن طور جنایات در دنیا واقع مىشود. جنایات عظیمى که از دولتهاى بزرگ بر همه بشر واقع مىشود و امروز دنیا گرفتار این دو قطب است و بشر گرفتار این دو قطب است که خداى تبارک و تعالى ان شاء اللَّه نجات بدهد بشر را از این دو قطب فاسد. « ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروى» هر جا بتوانند خودشان دخالت مىکنند و هرجا هم به حسب ظاهر عذرى باشد دیگران را وادار مىکنند به دخالت، به فساد. صدام را ملاحظه مىکنید که در طول این مدت با این ملت چه کرده است و با اسلام چه کرده است و با ملت عراق چه کرده است و از آن طرف مشاهده مىکنید که او صلح دوست خودش را حساب مى کند، و رسانه هاى گروهى هم هرجا هستند او را به همین عنوان معرفى
مىکنند. من گاهى یاد آن شاعر مى افتم که قصه اى دارد. قصه صدام، به یاد آن شاعر انسان را مى اندازد. نقل شده است که کسى به یک شاعرى گفت که اشعر شعراى عرب کى است؟ گفت بیا برویم من نشانت بدهم. رفت همراهش در یک خانه اى، دید که یک پیرمرد بسیار کثیفى نشسته و پستان یک بزى را به دهنش گرفته است و مى مکد. آن شخص شاعر گفت که این شخص که مى بینى پدر من است. و اینکه پستان را در دهن گرفته است براى اینکه این قدر بخیل است که نمىخواهد یک قطره شیر به کاسه مالیده بشود. اشعر شعراى عرب آن است که در سالهاى طولانى افتخار به عرب کرده براى این پدر!
اخطب خطباى عرب
من عقیده ام این است که، یعنى عقیده نه ... یا خوب است این طور باشد که به صدام بگویند که اخطب خطباى عرب کى است در عصر او بگوید که بیایید من نشان بدهم، بیاورد در خرمشهر و هویزه و سوسنگرد و اینجاها ببیند که، نشان بدهد که ببینید اینها همه آثار شکستى است که ما خوردهایم از ایران. اخطب خطباى عرب آن است که با این همه شکستها، در هر شکستى مدال شجاعت بدهد به ارتش خودش و داد شجاعت ارتشش را بزند. صدام بیش از این هم مىتواند بگوید، بگوید، اخطب خطباى عرب آن است که این خرابىها را که مىبینید به دست ما واقع شده است و هر روز هم دارد به سر مردم موشک ریخته مىشود، و هر روز هم من دارم از همه دولتها کمک براى این خرابىها مىگیرم، اخطب خطباى عرب آن است که آن خودش را معرفى کرده است به اینکه صلح طلب است.
وضع این طورى شده است که کسى که دارد هر روز از این ور و آن ور سلاح تهیه مىکند براى اینکه بریزد به جاهایى که ربطى به ارتش ندارد.- او دستش به آنها که نمى رسد- وقتى آنجا شکست مىخورد، مىگیرد از این سلاحهاى دور زن و مىزند به شهرهاى عربنشین و کردنشین و فقرا، و آن وقت این را دنیا معرفى مىکنند به اینکه این صلح طلب است، و خودش هم داد صلح طلبى مىزند! اخیراً هم که از طرف یکى از رئیس جمهورها-، رئیس جمهور گینه «1»- یک تقاضاى صلح شده بود، ایشان یک کاغذ مفصلى به او نوشته بود که ما همه جور براى صلح حاضریم. ایشان از اول هم همین طور مىگفت ما براى صلح حاضریم، ولى صلح چى؟ صلح بین کى و کى؟ در عین حالى که مىکوبد، صلح طلب است. در عین حالى که فرار مىکند، شجاع است. اصلًا الفاظ در عصر ماهویت خودشان را از دست دادهاند، کأنّه برگشته است، یک تحولى پیدا شده است در الفاظ و معانى الفاظ و اینها. فرانسه هم خودش را یک کشور متمدن و آزادیخواه و نمىدانم این چیزها معرفى مىکند- مردم شاید باشند- لکن او هم اسلحه مىفرستد، طیارههاى زننده مىفرستد، کوبنده مىفرستد، براى اینکه نگذارد ایران غلبه پیدا کند. من عقیدهام این است که اگر
در فرانسه پیش این بزرگان فرانسه- که دارند به اصطلاح اینها را مىفرستند- اگر عقل پیدا بشود، این را بفرستند براى صدام، براى اینکه او با بى عقلى اش خودش را به اینجا رسانده، چنانچه آن عقل داشت که از اول گول امریکا را نمىخورد، که بگوید تو برو چند روز دیگر تمام مىشود قضیه، خوب این آمد دید که نشد و تا حالا هم نشده است، و همین دوسه روز هم که دیدید که ریختند و جوانهاى ما در خود عراق جلو رفتند و حالا هم دارند جلو مىروند. خوب، با این همه تجربه، مگر آن مقدار از میراژهایى که فرستاد- شصت تا مثل اینکه مىگویند فرستاد- کارى از او آمد؟ این سلاحها باید دست کسى باشد که آدم داشته باشد. کسى که ندارد کسى را که بتواند این سلاحها را به کار ببندد، کسى که چند تا از این پاسدارهاى عزیز وقتى که به یک فوجى از آنها حمله مىکند فرار مىکنند، آنها نمىتوانند این کارها را انجام بدهند. بله، اینها در شهر خودشان نشسته اند و در مرز خودشان نشسته اند و با آن توپهاى دور برد مى زنند به آبادان هر روز یا مىزنند به جاهاى دیگر. این وضع دنیاست که ما در آن گرفتار هستیم، که همه با این کمک مىکنند در عین حالى که مىبینند که از
این کارى بر نمىآید.
مگر آن چیزهایى که روسیه به صدام داده کمتر از اینهایى است که فرانسه داده؟ خوب، آنها هم دستش بود و نتوانست کارى بکند، البته خرابکارى کرد، اما پیشروى نکرد، شکست خورد در همه جا. و این شکست براى این است که آن چیزى که پیش پاسدارهاى ما هست پیش آنها نیست. ایشان بنا دارد که تقلید کند در این امور، تا گفته مىشود که مردم ایران هدیه مى آورند، آن هم درست مىک ند یک طایفه اى را که بیایید هدیه بیاورید. در خود آنجا هم آنهایى که هست حتى در رادیوهاى خارجى این را در نوشته هایى که آورده اند، مى گویند که مأمورین او خانه به خانه مى روند و مى گویند قبض و رسید بده، اگر کسى قبض و رسید نداشته باشد، رسید طلا، رسید جواهر، اگر نداشته باشد او را مى برند و به عنوان مجرم. آن شنیده که اینجا طلا مىدهند آن هم مى خواهد صورتش را درست کند، شبیه اش را درست کند، یک صفى از خودشان درست مى کنند که بیایید بدهید، لکن مأمورین مىروند از مردم به زور مى گیرند. این شنیده است که بچه ها و خردسال هاى ما دعوا مى کنند که ما مى خواهیم برویم به جنگ، ما مى خواهیم چه، آن هم در یک وقتى گفت یک بچه اى به من گفت که من مىخواهم به جنگ بروم،
فرق است ما بین این ها. در هر صورت ما گرفتار هستیم امروز به یک همچو وضعى در دنیا و اسفبار وضع دنیاست.
پیروزى با لبیک بر حضرت ابراهیم
اینهایى که پیش مىبرند براى اینکه اینها دنبال حضرت ابراهیم- سلام اللَّه علیه- هستند، اینها لبیک گفتند به حضرت ابراهیم- سلام اللَّه علیه- آنها که مى خواهند پیش ببرند چى مى گویند؟ آنها به عفلق گفتند، خوب، نمى شود یک کسى که به عفلق لبیک مىگوید، یا به کسى که به ابراهیم خلیل اللَّه لبیک مىگوید، این ها یک جور باشند. این است که آنها فرارى هستند و اینها چنانچه یک وقت اقتضا بکند تا هر جایى که صلاح باشد خواهند رفت.
خوب امروز شما ملاحظه مىکنید که لبنان آن گرفتارى را دارد، آن قدر در آن الآن دارد جنایات واقع مىشود. دیروز توسط صهیونیستها مستقیماً و حالا توسط جُمَیِّل، «امین جُمَیِّل»، «رئیس جمهور پیشین لبنان که« فالانژ» بود» یعنى امریکاست که این کارها را دارد انجام مىدهد. امریکا نمىخواهد که منطقه آرام باشد و بخواهند فکر بکنند که باید چه بکنند، امریکا هرجا بتواند خودش دخالت مىکند، هر جا نتواند ایادیش را مىفرستد که لا اقل نفاق بیندازند بین مردم. این منافقینى که مىخواستند در ایران آن طور وقایع را ایجاد کنند و جنایات را ایجاد کنند و کردند و فرار کردند و حالا هم باز تتمه شان هست، اینها همان راه را دارند مىروند، اگر قبل از رفتن به فرانسه اشکال مى شد که شاید نه، خودشان چى باشند، خوب، حالا معلوم شد که نه، این طورند. اینهایى که خلقى هستند با صدام دست دوستى مىدهند، در صورتى که هر روز دارد این خلق اسلامى را مىکوبد. اینها دیگر برایشان آبرویى باقى نمانده است، لکن خارج نشستهاند و فحش مىدهند. خوب، این یکى برایشان مانده که فحاشى کنند. در هر صورت ما باید خودمان لبیک به حضرت ابراهیم بگوییم و لبیک به رسول
اللَّه بگوییم و با این لبیک فداکارى بکنیم و حفظ کنیم عزت خودمان را، عزت اسلام را.
قیام للَّه، تنها موعظه خدا
باید جوانهاى ما، پیرهاى ما، زنهاى ما، مردهاى ما، بچههاى ما، همه در راه اسلام، براى عزت اسلام و براى عزت میهن خودشان و براى عزت قرآن کریم فداکارى کنند.
یکى از فداکارىها این است که با هم اختلاف نکنند، اگر یک اختلاف جزئى هست خودشان اصلاح کنند. و بحمد اللَّه الآن در بین ارتش ما و سپاهیان و همه اینها وحدت هست و با این وحدت دارند جلو مىروند و تا این وحدت هست ان شاء اللَّه پیروزىها دنبال هم است. و ما باید همیشه توجه به این داشته باشیم که آنچه هست از خداست أَ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَیْسَ لَکَ هر چى هست از اوست. اگر ما توانستیم این مطلب را به قلب خودمان وارد کنیم که هر چه هست از اوست، دیگر نه از شکست مىترسیم، نه از چیز دیگر. همه از اوست، و اگر این معنا در قلب ما حاصل باشد شکست هم نیست تو کار. براى خدا قیام کنید انَّما اعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ انْ تَقُومُوا للَّهِ، «سوره سبأ، آیه 46:« من به یک سخن شما را پند مىدهم و آن سخن این است که شما براى خدا قیام کنید» از تمام موعظهها خداى تبارک و تعالى انتخاب کرده این یک موعظه را: قُلْ انَّما اعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ یعنى همین یکى را من موعظه مىکنم، چون همه چیز تو اینجاست انَّما اعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ انْ تَقُومُوا للَّهِ همه چیز در قیام للَّه است. قیام للَّه معرفت اللَّه مىآورد. قیام للَّه فدایى
براى اللَّه مىآورد. قیام للَّه فداکارى براى اسلام مىآورد. همه چیز در این قیام للَّه است، و لهذا تنها موعظهاى که انتخاب کرده خداى تبارک و تعالى از بین موعظه ها همین موعظه است که انْ تَقُومُوا للَّهِ مَثْنى وَ فُرادى «سوره سبأ، آیه 46: براى خدا قیام کنید دو نفر دو نفر و تنها.» اجتماعى و انفرادى قیام للَّه بکنید. انفرادى براى وصول به معرفت اللَّه، اجتماعى براى وصول به مقاصد اللَّه. و من امیدوارم خداى تبارک و تعالى به ما و شما و به همه ملتها توفیق عنایت کند که این راه را برویم و براى خدا کارها را انجام بدهیم.
قابل اعتماد نبودن امریکا و اسرائیل
و خداى تبارک و تعالى این ملتها را توجه بدهد به این مسائل، و این دولتهایى که در کشورهاى اسلامى هستند از خواب بیدار کند. اینها گمان مىکنند که اسرائیل پشت و پناه آنها هست که کمک به او مىکنند. اسرائیلى که بنایش بر این است که کشورهاى عربى را بگیرد، این را خیال مىکنند که این پشت و پناه او هست، یا امریکا پشت و پناه است، امریکا از شما نفت مىخواهد و امریکا از شما نفع مىخواهد و مىخواهد شما بازار باشید براى او. و همین طور شوروى، اینها فرق نمىکند، اینها مىخواهند که از شما استفاده بکنند، از مخازن که خدا به شما داده آنها استفادهاش را بکنند، شما حمال باشید براى آنها، و الّا در آنجایى که شما گرفتار بشوید هیچ یک از اینها به داد شما نخواهند رسید؛ آنها آن وقت مىگویند ما اینها را نمىشناسیم. بناى این اشخاصى که توجهشان به خودشان و به دنیاى خودشان است این است که مادامى که به نفع آنها چیزى باشد با آنها همراهند و با آنها هم کاسه هستند، آن روزى که ببینند این به نفع نیست و لو دوستشان باشد کنارش مىگذارند. این قصه چرچیل «1» را شنیدید شاید، خوب، چرچیل در جنگ عمومى رئیس انگلستان بود، شوروى هم همراه
اینها بودند، در جنگ با آلمان، شوروى هم همراه اینها بود- امریکا هم همراه اینها بود- به مجرد اینکه هیتلر «2» را شکست دادند، چرچیل گفت که الآن وقتى است که ما به شوروى بزنیم؛ شوروى که با آنها دوستى داشت و با آنها مىخواست که وارد بشود یعنى جنگ آلمان را او برد، گفت الآن وقتش است! منتها مجلس انگلستان اجازه نداد این را، آن وقت معلوم شد این معنا، مجلس انگلستان اجازه نداد این مطلب را. وضع اینها این طور است، همان دوستى را که دارند، آن روزى که ببینند یک دوست دیگرى بهتر از این است و این برایشان دیگر خوب نیست، این را پرتش مىکنند دور، یا این را مىزنندش به زمین، وضع اینها این طورى است. کسى که به خدا اعتقاد ندارد، کسى که به معاد اعتقاد ندارد، کسى که نمىشناسد آن ارزشهاى انسانى را، اینها را نمىشود بهش اعتماد کرد، که ما با امریکا باشیم، به اینکه امریکا به ما در وقت خودش چه بکند. امریکا از شما نفت مىخواهد. امریکا از حکومت حجاز، نفت حجاز را مى خواهد او نفعى به شما نمىرساند. او از شما مىگیرد و مىدوشد شما را. براى چه براى او خودتان
را به زحمت مىاندازید و ما را هم به زحمت مىاندازید؟
ان شاء اللَّه خداوند همه را بیدار کند و هشیار کند و این عید سعید را مبارک کند. و مبارک آن روزى است که دست قدرتها، دست خیانتکارها، دست جنایتکارها از سر مظلومین جهان قطع بشود و ان شاء اللَّه امیدوارم نزدیک باشد یک همچو وقتى.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه.