پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

سخنرانی عرفانی امام خمینی درباره فیوضات عید سعید قربان

ضیافة اللَّه مقدمه لقاء اللَّه‏

جماران: آنچه که در پی می آید متن کامل سخنرانی عرفانی امام خمینی درباره فیوضات معنوى عید قربان و فداکاریهاى جوانان رزمنده‏ است که صبح 27 شهریور 1362 در حسینه جماران انجام گرفته است.

سم اللَّه الرحمن الرحیم‏
ضیافة اللَّه مقدمه لقاء اللَّه‏
متقابلًا این عید مبارک را به همه آقایان و همه ملت مسلمان ایران و به همه محرومان جهان تبریک عرض مى‏کنم. در اسلام دو عید است که به عنوان عید اسلامى به رسمیت شناخته شده است: عید شریف فطر عید است براى ضیافة اللَّه، و عید شریف قربان عید است براى لقاء اللَّه. و آن عید که ضیافة اللَّه است، مقدمه است براى لقاء اللَّه، و اینکه امر شده است به حضرت ابراهیم که فریاد بزن تا بیایند پیش تو، براى اینکه راه راهى است که از طریق ولى اللَّه باید طى بشود، از طریق اولیاء اللَّه باید طى بشود، و حضرت ابراهیم- سلام اللَّه علیه- ولىّ وقت بود و ولىّ است براى همه نسل‏ها، و رسول اکرم ولىّ اعظم‏ است و ولىّ است براى همه عالم، و از راه اینها باید رسید به آنجایى که باید رسید.
ابراهیم- علیه السلام- بعد از اینکه مراحلى را طى فرمود، آخرش فرمود، عرض کرد:
وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذى‏ فَطَرَ السَّمواتِ وَ الْارْضَ « سوره انعام، آیه 79: من با ایمان خالص رو به سوى خدایى آورم که آفریننده آسمانها و زمین است.» او وَجَّهْتُ وَجْهى‏ مى‏ گوید و براى رسول اکرم ثُمَّ دَنى‏ فَتَدلىَّ فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ اوْ ادْنى‏ « سوره نجم، آیه 8 و 9: آن گاه نزدیک آمد و بر او نازل گردید،( بدان نزدیکى که) با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد.» است و بین این دوتا فرق است، با اینکه هر دو در غایت کمال است.
برکات ادعیه وارده از ائمه‏
و از برکاتى که ما داریم، براى ما هست، برکات ادعیه‏اى است که از ائمه اطهار وارد شده است. ادعیه ائمه اطهار- همان طورى که خود قرآن شریف هم آن طور است- که یک سفره‏اى است که پهن شده است براى اینکه همه قشرها از آن استفاده کنند. قرآن را چنانچه ملاحظه مى‏فرمایید، در آن اکثراً آیات شریفه ‏اى است که اکثر مردم از آن استفاده مى‏ کنند. و در قرآن شریف آیاتى است که فقهاى عظام از آن استفاده مى‏کنند. آیاتى است که فلاسفه از آن استفاده مى‏کنند. آیاتى است که عرفا از آن استفاده مى‏کنند. آیاتى است که خاصه اولیا از آن استفاده مى‏کنند. و آیاتى است که رسول اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- به او رسیده است، و به وسیله او به کسانى که لایق هستند رسیده است.

قرآن، آیاتى که در این زمینه است که اهل معرفت از آن استفاده مى‏کنند زیاد است، مثل اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَ الْارْضِ، « سوره نور، آیه 35: خدا، نور آسمانها و زمین است‏» هُوَ الْاوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ، «سوره حدید، آیه 3: او اول و آخر و پیدا و نهان است‏» هُوَ مَعَکُمْ ایْنَما کُنْتُمْ «سوره حدید، آیه 4: هر کجا باشید او با شماست‏» و امثال اینها که در لفظ و در بیان ممکن است که انسان براى آنها بیاناتى بکند، ولى به حسب واقع و حظّ واقعى مشکل است که کسى غیر از آنکه خوطب به، «کسى که به او خطاب شده است‏» به این طور مسائل برسد. هُوَ الظَّاهِرُ، هُوَ الْباطِنُ خوب، وقتى دست ماها دادند گفتیم به اینکه هُوَ الْمُظْهِرُ « اوست آشکارکننده‏» لکن مسأله این نیست. اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَ الْارْضِ وقتى دست بشر عادى رسیده «منور السماوات و الارض» معنا کرده، لکن مسأله این نیست. در روایات هم همین طور است. ادعیه‏اى که از ائمه اطهار وارد شده است این هم یک سفره‏اى است، پهن شده است براى اینکه همه از آن استفاده کنند، هر کس به مقدار فهمش. و اکثراً چیزهایى است که عامه مردم از آن استفاده مى‏کنند و فقراتى در ادعیه هست که فلاسفه از آن استفاده مى‏کنند. فقراتى هست که عرفا از آن استفاده مى‏کنند. فقراتى هست که خاصه اولیا باید از آن استفاده کنند. همین در دعاى عرفه ‏اى که حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- در روز عید خوانده، در روز عرفه خوانده ‏اند، این دعا اکثراً چیزهایى است که اکثر بینندگان از آن استفاده مى‏کنند، لکن در بین آن یک چیزهاى دیگرى هست که استفاده از او مشکل است، حتى براى عرفاى بزرگ أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ الظُّهُورْ حتى اینکه ما لَیسَ لَکَ این تعبیر غیر از این است که هُوَ الْمُظْهِرُ، أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ الظُّهور ما لَیْسَ لَکَ « آیا براى غیر تو ظهورى هست که براى تو نباشد؟» یعنى ظهور همه از توست، ظهور توست مَتى‏ غِبْتَ حَتّى‏ تَحْتاجُ الى‏ دَلیل « کى غائب بوده‏ اى تا نیاز به راهنمایى به سوى خودت داشته باشى؟» چه وقت غائب بودى؟ هیچ وقت غائب نبودى، از تو باید استدلال به دیگران بشود، نه از دیگران استدلال به تو، و هکذا. این از نعمت‏هاى بزرگى است که براى بندگان خدا آمده است، و هر کس به اندازه خودش از او استفاده مى‏کند. و بسیارى هم هستند که گمان مى‏کنند استفاده کردند، لکن واقع مطلب بسیار مشکل است. یعنى بعضى امور است که تصدیقش آسان است لکن تصورش مشکل. بعضى از مسائل هست که تصور، انسان نمى‏تواند بکند، لکن تصدیقش مى‏کند، و مسائل که مال اهل معرفت است از این جور مسائل هستند، تصدیق مى‏شود کرد به اینکه هو الظاهر، لکن تصور هو الظاهر یک تصورى است که بسیار مشکل است، مگر براى آنهایى که خاصه اولیا هستند و عید شریف قربان و اینکه همه را خواستند، فى الناس، فریاد بزن بین ناس که بیایند و بیایند به‏ سوى تو اى ابراهیم، و به سوى رسول خدا در وقتى که رسول خدا هست، و به سوى ولىّ در وقتى که ولىّ هست، به سوى او بیایند و به سوى او آمدن، به سوى خدا رفتن است، نه اینکه به سوى او بیایند در مقابل به سوى خدا رفتن، به سوى او رفتن عین به سوى خدا رفتن است. از این جهت دعوت به این است که به سوى خدا بروند، لکن راه این است، طریق این است. و ابراهیم- سلام اللَّه علیه-، عید براى او براى ذبیح اللَّه است، که ثمره وجود خودش «حضرت اسماعیل( ع)» را حاضر شد که فدا کند، و براى رسول اللَّه هم، براى ذبیح اللَّه در این امت است، که ذبیح اللَّه هم، «فِدیه» «عِوَض‏» هم تفسیر شده است در بعض روایات به حضرت سید الشهدا. ابراهیم تا آن حدى که حد فداکارى هست رفت، منتها خداى تبارک و تعالى براى او فِدیه فرستاد، و پیغمبر اکرم هم تا آن حدى که هست و و اصل هم به آن حدّ شد، براى اینکه ذبح واقع شد. و نمونه‏ هایى از این مسائل در بین بشر هست، لکن با تفاوتهاى بسیار زیاد که آن تفاوتها مربوط به مراتب معرفت است.
فداکارى جوانان و جنایات ابرقدرتها
الآن شما در این عصر که ملاحظه مى‏کنید جوان‏هایى هستند که واقعاً فداکارى مى‏کنند، واقعاً رو به شهادت مى‏روند. کسانى هستند که واقعاً جوان‏هایشان را به شهادت مى‏فرستند و خوشحال هم هستند. این همان سنخ هست، لکن تفاوت این است که آنجا معرفت یک معرفت عالى مقامى است و اینجا به آن مرتبه نرسیده است، اینجا نمونه‏اى از اوست. فداکارى‏هاى جوان‏هاى عزیز ما و پدرهاى آنها و مادرهاى آنها همان نحو است که آنها کردند. اینها ذبح مى‏شوند به همان طورى که اسماعیل ذبح شد و به همان طورى که فدیه اسماعیل به حسب روایات ذبح شد. و ما باید بگوییم که عاجزیم از اینکه همین فداکارى که اینها دارند هم، ما عاجزیم که تصور کنیم.
و بحمد اللَّه این فداکارها براى اسلام آن چنان سرافرازى ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند، آن طور براى کشور
خودشان سرافرازى ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند. و ما آرزو داریم که این سرافرازى براى همه ملت‏ها حاصل بشود و انقلاب به همین معنا براى همه ملت‏ها حاصل بشود، براى همه مستضعفین حاصل بشود. از آن طرف هم در مقابل این طور فداکارى و این طور تفدیه براى اسلام، آن طور جنایات در دنیا واقع مى‏شود. جنایات عظیمى که از دولت‏هاى بزرگ بر همه بشر واقع مى‏شود و امروز دنیا گرفتار این دو قطب است و بشر گرفتار این دو قطب است که خداى تبارک و تعالى ان شاء اللَّه نجات بدهد بشر را از این دو قطب فاسد. « ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروى‏» هر جا بتوانند خودشان دخالت مى‏کنند و هرجا هم به حسب ظاهر عذرى باشد دیگران را وادار مى‏کنند به دخالت، به فساد. صدام را ملاحظه مى‏کنید که در طول این مدت با این ملت چه کرده است و با اسلام چه کرده است و با ملت عراق چه کرده است و از آن طرف مشاهده مى‏کنید که او صلح دوست خودش را حساب مى‏ کند، و رسانه‏ هاى گروهى هم هرجا هستند او را به همین عنوان معرفى مى‏کنند. من گاهى یاد آن شاعر مى‏ افتم که قصه‏ اى دارد. قصه صدام، به یاد آن شاعر انسان را مى‏ اندازد. نقل شده است که کسى به یک شاعرى گفت که اشعر شعراى عرب کى است؟ گفت بیا برویم من نشانت بدهم. رفت همراهش در یک خانه‏ اى، دید که یک پیرمرد بسیار کثیفى نشسته و پستان یک بزى را به دهنش گرفته است و مى‏ مکد. آن شخص شاعر گفت که این شخص که مى‏ بینى پدر من است. و اینکه پستان را در دهن گرفته است براى اینکه این قدر بخیل است که نمى‏خواهد یک قطره شیر به کاسه مالیده بشود. اشعر شعراى عرب آن است که در سال‏هاى طولانى افتخار به عرب کرده براى این پدر!
اخطب خطباى عرب‏
من عقیده‏ ام این است که، یعنى عقیده نه ... یا خوب است این طور باشد که به صدام بگویند که اخطب خطباى عرب کى است در عصر او بگوید که بیایید من نشان بدهم، بیاورد در خرمشهر و هویزه و سوسنگرد و اینجاها ببیند که، نشان بدهد که ببینید اینها همه‏ آثار شکستى است که ما خورده‏ایم از ایران. اخطب خطباى عرب آن است که با این همه شکست‏ها، در هر شکستى مدال شجاعت بدهد به ارتش خودش و داد شجاعت ارتشش را بزند. صدام بیش از این هم مى‏تواند بگوید، بگوید، اخطب خطباى عرب آن است که این خرابى‏ها را که مى‏بینید به دست ما واقع شده است و هر روز هم دارد به سر مردم موشک ریخته مى‏شود، و هر روز هم من دارم از همه دولت‏ها کمک براى این خرابى‏ها مى‏گیرم، اخطب خطباى عرب آن است که آن خودش را معرفى کرده است به اینکه صلح طلب است.
وضع این طورى شده است که کسى که دارد هر روز از این ور و آن ور سلاح تهیه مى‏کند براى اینکه بریزد به جاهایى که ربطى به ارتش ندارد.- او دستش به آنها که نمى‏ رسد- وقتى آنجا شکست مى‏خورد، مى‏گیرد از این سلاح‏هاى دور زن و مى‏زند به شهرهاى عرب‏نشین و کردنشین و فقرا، و آن وقت این را دنیا معرفى مى‏کنند به اینکه این صلح طلب است، و خودش هم داد صلح طلبى مى‏زند! اخیراً هم که از طرف یکى از رئیس جمهورها-، رئیس جمهور گینه «1»- یک تقاضاى صلح شده بود، ایشان یک کاغذ مفصلى به او نوشته بود که ما همه جور براى صلح حاضریم. ایشان از اول هم همین طور مى‏گفت ما براى صلح حاضریم، ولى صلح چى؟ صلح بین کى و کى؟ در عین حالى که مى‏کوبد، صلح طلب است. در عین حالى که فرار مى‏کند، شجاع است. اصلًا الفاظ در عصر ماهویت خودشان را از دست داده‏اند، کأنّه برگشته است، یک تحولى پیدا شده است در الفاظ و معانى الفاظ و اینها. فرانسه هم خودش را یک کشور متمدن و آزادیخواه و نمى‏دانم این چیزها معرفى مى‏کند- مردم شاید باشند- لکن او هم اسلحه مى‏فرستد، طیاره‏هاى زننده مى‏فرستد، کوبنده مى‏فرستد، براى اینکه نگذارد ایران غلبه پیدا کند. من عقیده‏ام این است که اگر در فرانسه پیش این بزرگان فرانسه- که دارند به اصطلاح اینها را مى‏فرستند- اگر عقل پیدا بشود، این را بفرستند براى صدام، براى اینکه‏ او با بى‏ عقلى‏ اش خودش را به اینجا رسانده، چنانچه آن عقل داشت که از اول گول امریکا را نمى‏خورد، که بگوید تو برو چند روز دیگر تمام مى‏شود قضیه، خوب این آمد دید که نشد و تا حالا هم نشده است، و همین دوسه روز هم که دیدید که ریختند و جوان‏هاى ما در خود عراق جلو رفتند و حالا هم دارند جلو مى‏روند. خوب، با این همه تجربه، مگر آن مقدار از میراژهایى که فرستاد- شصت تا مثل اینکه مى‏گویند فرستاد- کارى از او آمد؟ این سلاح‏ها باید دست کسى باشد که آدم داشته باشد. کسى که ندارد کسى را که بتواند این سلاح‏ها را به کار ببندد، کسى که چند تا از این پاسدارهاى عزیز وقتى که به یک فوجى از آنها حمله مى‏کند فرار مى‏کنند، آنها نمى‏توانند این کارها را انجام بدهند. بله، اینها در شهر خودشان نشسته‏ اند و در مرز خودشان نشسته‏ اند و با آن توپ‏هاى دور برد مى‏ زنند به آبادان هر روز یا مى‏زنند به جاهاى دیگر. این وضع دنیاست که ما در آن گرفتار هستیم، که همه با این کمک مى‏کنند در عین حالى که مى‏بینند که از این کارى بر نمى‏آید.
مگر آن چیزهایى که روسیه به صدام داده کمتر از اینهایى است که فرانسه داده؟ خوب، آنها هم دستش بود و نتوانست کارى بکند، البته خرابکارى کرد، اما پیشروى نکرد، شکست خورد در همه جا. و این شکست براى این است که آن چیزى که پیش پاسدارهاى ما هست پیش آنها نیست. ایشان بنا دارد که تقلید کند در این امور، تا گفته مى‏شود که مردم ایران هدیه مى‏ آورند، آن هم درست مى‏ک ند یک طایفه‏ اى را که بیایید هدیه بیاورید. در خود آنجا هم آنهایى که هست حتى در رادیوهاى خارجى این را در نوشته‏ هایى که آورده‏ اند، مى‏ گویند که مأمورین او خانه به خانه مى‏ روند و مى‏ گویند قبض و رسید بده، اگر کسى قبض و رسید نداشته باشد، رسید طلا، رسید جواهر، اگر نداشته باشد او را مى‏ برند و به عنوان مجرم. آن شنیده که اینجا طلا مى‏دهند آن هم مى‏ خواهد صورتش را درست کند، شبیه‏ اش را درست کند، یک صفى از خودشان درست مى‏ کنند که بیایید بدهید، لکن مأمورین مى‏روند از مردم به زور مى‏ گیرند. این شنیده است که بچه‏ ها و خردسال‏ هاى ما دعوا مى‏ کنند که ما مى‏ خواهیم برویم به جنگ، ما مى‏ خواهیم چه، آن هم در یک وقتى گفت یک بچه‏ اى به من گفت که من مى‏خواهم به جنگ بروم، فرق‏ است ما بین این ها. در هر صورت ما گرفتار هستیم امروز به یک همچو وضعى در دنیا و اسف‏بار وضع دنیاست.
پیروزى با لبیک بر حضرت ابراهیم‏
اینهایى که پیش مى‏برند براى اینکه اینها دنبال حضرت ابراهیم- سلام اللَّه علیه- هستند، اینها لبیک گفتند به حضرت ابراهیم- سلام اللَّه علیه- آنها که مى‏ خواهند پیش ببرند چى مى ‏گویند؟ آنها به عفلق گفتند، خوب، نمى‏ شود یک کسى که به عفلق لبیک مى‏گوید، یا به کسى که به ابراهیم خلیل اللَّه لبیک مى‏گوید، این ها یک جور باشند. این است که آنها فرارى هستند و اینها چنانچه یک وقت اقتضا بکند تا هر جایى که صلاح باشد خواهند رفت.
خوب امروز شما ملاحظه مى‏کنید که لبنان آن گرفتارى را دارد، آن قدر در آن الآن دارد جنایات واقع مى‏شود. دیروز توسط صهیونیست‏ها مستقیماً و حالا توسط جُمَیِّل، «امین جُمَیِّل»، «رئیس جمهور پیشین لبنان که« فالانژ» بود» یعنى امریکاست که این کارها را دارد انجام مى‏دهد. امریکا نمى‏خواهد که منطقه آرام باشد و بخواهند فکر بکنند که باید چه بکنند، امریکا هرجا بتواند خودش دخالت مى‏کند، هر جا نتواند ایادیش را مى‏فرستد که لا اقل نفاق بیندازند بین مردم. این منافقینى که مى‏خواستند در ایران آن طور وقایع را ایجاد کنند و جنایات را ایجاد کنند و کردند و فرار کردند و حالا هم باز تتمه ‏شان هست، اینها همان راه را دارند مى‏روند، اگر قبل از رفتن به فرانسه اشکال مى‏ شد که شاید نه، خودشان چى باشند، خوب، حالا معلوم شد که نه، این طورند. اینهایى که خلقى هستند با صدام دست دوستى مى‏دهند، در صورتى که هر روز دارد این خلق اسلامى را مى‏کوبد. اینها دیگر برایشان آبرویى باقى نمانده است، لکن خارج نشسته‏اند و فحش مى‏دهند. خوب، این یکى برایشان مانده که فحاشى کنند. در هر صورت ما باید خودمان لبیک به حضرت ابراهیم بگوییم و لبیک به رسول اللَّه بگوییم و با این لبیک فداکارى بکنیم و حفظ کنیم عزت‏ خودمان را، عزت اسلام را.
قیام للَّه، تنها موعظه خدا
باید جوان‏هاى ما، پیرهاى ما، زن‏هاى ما، مردهاى ما، بچه‏هاى ما، همه در راه اسلام، براى عزت اسلام و براى عزت میهن خودشان و براى عزت قرآن کریم فداکارى کنند.
یکى از فداکارى‏ها این است که با هم اختلاف نکنند، اگر یک اختلاف جزئى هست خودشان اصلاح کنند. و بحمد اللَّه الآن در بین ارتش ما و سپاهیان و همه اینها وحدت هست و با این وحدت دارند جلو مى‏روند و تا این وحدت هست ان شاء اللَّه پیروزى‏ها دنبال هم است. و ما باید همیشه توجه به این داشته باشیم که آنچه هست از خداست أَ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَیْسَ لَکَ هر چى هست از اوست. اگر ما توانستیم این مطلب را به قلب خودمان وارد کنیم که هر چه هست از اوست، دیگر نه از شکست مى‏ترسیم، نه از چیز دیگر. همه از اوست، و اگر این معنا در قلب ما حاصل باشد شکست هم نیست تو کار. براى خدا قیام کنید انَّما اعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ انْ تَقُومُوا للَّهِ، «سوره سبأ، آیه 46:« من به یک سخن شما را پند مى‏دهم و آن سخن این است که شما براى خدا قیام کنید» از تمام موعظه‏ها خداى تبارک و تعالى انتخاب کرده این یک موعظه را: قُلْ انَّما اعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ یعنى همین یکى را من موعظه مى‏کنم، چون همه چیز تو اینجاست انَّما اعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ انْ تَقُومُوا للَّهِ همه چیز در قیام للَّه است. قیام للَّه معرفت اللَّه مى‏آورد. قیام للَّه فدایى براى اللَّه مى‏آورد. قیام للَّه فداکارى براى اسلام مى‏آورد. همه چیز در این قیام للَّه است، و لهذا تنها موعظه‏اى که انتخاب کرده خداى تبارک و تعالى از بین موعظه‏ ها همین موعظه است که انْ تَقُومُوا للَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ «سوره سبأ، آیه 46: براى خدا قیام کنید دو نفر دو نفر و تنها.» اجتماعى و انفرادى قیام للَّه بکنید. انفرادى براى وصول به معرفت اللَّه، اجتماعى براى وصول به مقاصد اللَّه. و من امیدوارم خداى تبارک و تعالى به ما و شما و به همه ملت‏ها توفیق عنایت کند که این راه را برویم و براى خدا کارها را انجام بدهیم.
قابل اعتماد نبودن امریکا و اسرائیل‏
و خداى تبارک و تعالى این ملت‏ها را توجه بدهد به این مسائل، و این دولت‏هایى که‏ در کشورهاى اسلامى هستند از خواب بیدار کند. اینها گمان مى‏کنند که اسرائیل پشت و پناه آنها هست که کمک به او مى‏کنند. اسرائیلى که بنایش بر این است که کشورهاى عربى را بگیرد، این را خیال مى‏کنند که این پشت و پناه او هست، یا امریکا پشت و پناه است، امریکا از شما نفت مى‏خواهد و امریکا از شما نفع مى‏خواهد و مى‏خواهد شما بازار باشید براى او. و همین طور شوروى، اینها فرق نمى‏کند، اینها مى‏خواهند که از شما استفاده بکنند، از مخازن که خدا به شما داده آنها استفاده‏اش را بکنند، شما حمال باشید براى آنها، و الّا در آنجایى که شما گرفتار بشوید هیچ یک از اینها به داد شما نخواهند رسید؛ آنها آن وقت مى‏گویند ما اینها را نمى‏شناسیم. بناى این اشخاصى که توجه‏شان به خودشان و به دنیاى خودشان است این است که مادامى که به نفع آنها چیزى باشد با آنها همراهند و با آنها هم کاسه هستند، آن روزى که ببینند این به نفع نیست و لو دوست‏شان باشد کنارش مى‏گذارند. این قصه چرچیل «1» را شنیدید شاید، خوب، چرچیل در جنگ عمومى رئیس انگلستان بود، شوروى هم همراه اینها بودند، در جنگ با آلمان، شوروى هم همراه اینها بود- امریکا هم همراه اینها بود- به مجرد اینکه هیتلر «2» را شکست دادند، چرچیل گفت که الآن وقتى است که ما به شوروى بزنیم؛ شوروى که با آنها دوستى داشت و با آنها مى‏خواست که وارد بشود یعنى جنگ آلمان را او برد، گفت الآن وقتش است! منتها مجلس انگلستان اجازه نداد این را، آن وقت معلوم شد این معنا، مجلس انگلستان اجازه نداد این مطلب را. وضع اینها این طور است، همان دوستى را که دارند، آن روزى که ببینند یک دوست دیگرى بهتر از این است و این برایشان دیگر خوب نیست، این را پرتش مى‏کنند دور، یا این را مى‏زنندش به زمین، وضع اینها این طورى است. کسى که به خدا اعتقاد ندارد، کسى که به معاد اعتقاد ندارد، کسى که نمى‏شناسد آن ارزش‏هاى انسانى را، اینها را نمى‏شود بهش اعتماد کرد، که ما با امریکا باشیم، به اینکه امریکا به ما در وقت خودش چه بکند. امریکا از شما نفت مى‏خواهد. امریکا از حکومت حجاز، نفت حجاز را مى‏ خواهد او نفعى به شما نمى‏رساند. او از شما مى‏گیرد و مى‏دوشد شما را. براى چه براى او خودتان را به زحمت مى‏اندازید و ما را هم به زحمت مى‏اندازید؟
ان شاء اللَّه خداوند همه را بیدار کند و هشیار کند و این عید سعید را مبارک کند. و مبارک آن روزى است که دست قدرت‏ها، دست خیانتکارها، دست جنایتکارها از سر مظلومین جهان قطع بشود و ان شاء اللَّه امیدوارم نزدیک باشد یک همچو وقتى.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.