به عنوان نکته اول باید گفت یکی از مشکلات مباحث تاریخی این است که وقتی دو طرف از یک جلسه دو حرف متفاوت می زنند باید دنبال قرینه ها بود. به نظر من لازم است به جز این دو شخص، از اطلاعات کسان دیگری که در این رابطه خاطره ای دارند، استفاده شود.

به گزارش جماران به نقل از انتخاب، نکته دوم این است که بحثی که آقای هاشمی در رابطه با ترک مبارزه و حتی حرام دانستن آن توسط آقای مصباح مطرح کرده اند مربوط به سال 44 است که مجاهدین خلق آن زمان منافق نبوده اند و این یک مغالطه تاریخی است. من بدون آنکه قصد حمایت از آقای هاشمی را داشته باشم به عنوان کسی که تاریخ انقلاب را مطالعه کرده و درس داده عرض می کنم، اینکه مجاهدین خلق بعد از سال 1354 را با مجاهدین خلق بعد از سال 1345-1346 یکی بدانیم نه تنها مغالطه تاریخی، بلکه فریب افکار عمومی است. نکته بعدی این است که آقای مصباح براساس نظر شخصی خود می توانستند مبارزه کنند یا نکنند اما سوال این است که مگر تنها مجاهدین خلق همه کاره مبارزه بوده اند؟ مجاهدین خلق بخشی از مبارزه در گروه های مسلح بوده که به صورت غیر مردمی و جریانی مخفی و منشعب از نهضت آزادی، بوده است.
طی مبارزه، امام خمینی‌(س) در دوره‌ای از ترکیه به عراق تبعید شده ومحور و کانون مبارزه است و آقای هاشمی‌، آقای مصباح را برای نفس مبارزه دعوت کرده اند. حال اگر کمک به گروه های مسلح نیز بوده بخشی از مبارزه است .چرا آقای مصباح از سال 1345 به بعد عکس العملی در رابطه با مبارزه نداشته و به خصوص درباره چراغانی نیمه شعبان،که امام خمینی نیز به آن اشاره کردند‌، ایشان باید به این مسئله تاریخی پاسخ دهند به جای اینکه مغالطه تاریخی کنند باید جواب دهند که اگر مبارزه را حرام نکرده اند چه کاری در این سال ها انجام داده اند .هم چنین پاسخ به این سؤال برای افکار عمومی مهم است که مگر همه مبارزان مجاهدین خلق بوده اند؟
اگر ایشان به دو نکته پاسج دهند حقیقت روشن می شود .بنابراین در جمع بندی باید به این دو نکته توجه داشت که مجاهدین خلق در آن دوران جریان شناخته شده برای خواص هستند. منحرف نیستند و یک گروه مخفی مسلح به شمار می آیند که کمک به این گروه و عنوان کردن آن درمجالس خصوصی ارزش بود و نه انحراف.

نکته دوم اینکه مگر تمام مبارزه در مجاهدین خلق خلاصه می شد که آقای مصباح مبارزه را به خاطر حضور آنها ترک کرده است؟

نکته سوم این که اگر ایشان مبارزه را ترک نکرده ،اعلام کنند که در این 10 سال چه کار می کرده اند؟

نکته پایانی و آخر اینکه قاعدتا شناخت تاریخ و حقایق و واقعیت تاریخی بسیار سخت است و باید دقت شود که تاریخ توسط هیچ جریانی مصادره به مطلوب نشود. هم چنین برای پذیرش هر واقعیتی چه از طرف آقای هاشمی و چه از طرف دیگران، باید قرینه های مثبت تاریخی را پیدا کرد و من نیز با این قرینه های تاریخی می گویم که صحبت های آقای مصباح صحت ندارد. اولا اینکه قهر اتفاق افتاده، دوم اینکه در 10 سال گفته شده علائمی از مبارزه ایشان دیده نمی شود. سوم آنکه نفر سومی در این ملاقات بوده که نمی توانسته به این جریان عکس العملی نشان ندهد، اگر چه اکنون به دلیل جایگاه و مصالح رهبری حرفی نزده اند، اما درک این قضیه مشکل نیست. من تصور می کنم آقای هاشمی رعایت خیلی از افراد را می کنند. آقای هاشمی از افراد دیگری که در جریان مبارزه و جنگ، مواردی داشته اند، نکاتی دارد که آن ها را در پرده مطرح می کند و اهل افشاگری نیست و به حفظ شخصیت افراد توجه دارد مگر آن که بخواهند دین تاریخی را ادا کنند و بیان این موضوع نیز دین ادای تاریخی بود و اگر این حرف ها را بیان نکنند ،نقش تاریخی خودشان را ادا نکرده اند.
وقتی که رهبری و آقای هاشمی از تهران حرکت می کنند، مشخص است برای چه کاری می روند و اینکه جلسه ای که چند ساعت به طول انجامیده مگر می شود کسی در طول این مدت ساکت باشد و حرفی نزند. مخصوصا نباید فراموش کرد که آیت الله هاشمی و آیت الله خامنه ای در کار مبارزه هم موضع بودند و آیت الله خامنه ای می توانستند مخالفت خود را با آقای هاشمی مظرح کنند. از نظر عقلی هم نمی توان پذیرفت که کسی چند ساعت در جلسه ای بنشیند و یک کلمه حرف نزند و از تهران نیز به همین قصد حرکت کرده اند.
این قهر نیز مسلم است .آقای مصباح دلیل بیاورند که آیت الله خامنه ای آن زمان و نه رهبری حال حاضر با ایشان قهر نکرده است. آقای مصباح بیان کنند که بعد از این جلسه و در قهر 10 ساله ،چند ملاقات با مقام معظم رهبری داشته اند و این بهترین دلیل است و اگر ثابت شود باید مشخص شود که چرا 10 سال دو عالم روحانی با هم ارتباط نداشته اند. دلیل آن همین مسئله ای است که آقای هاشمی مطرح کرده اند و گزینه دیگری نمی ماند. با یک مثال ثابت کنند که قهر نبوده و این جلسه غیر از بیان مبارزه بوده است.
اینکه قهر 10 ساله اتفاق افتاده مسلم است و آقای مصباح باید دلیل بیاورد که در این 10 سال نه تنها قهر نبوده، بلکه در جریان مبارزه بوده و با انقلابیون ارتباط و جلسات و تعامل داشته است. اگر ایشان نمی خواسته به مجاهدین خلق کمک کند می توانست به بقیه گروه های مبارز کمک کند و اکنون همان موارد را برای سابقه مبارزاتی خود بیان کند.

منبع: هفته نامه پنجره، پنجم مهر 93
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.