تاکنون هیچ یک از معاونین فرهنگی وزرای ارشاد در سال های پس از انقلاب، شایستگی جامع و کامل برای ترسیم اتوپیا و معنای نظری حرکت هنر بعد از انقلاب را نداشتند.
با وجود گذشت 34 سال از دفاع مقدس هشت ساله ما، همچنان به زعم بسیاری از کارشناسان، صاحب نظران و همچنین دلسوختگان و رزمندگان جبهههای نبرد، هنر و هنرمندان ما از این اقیانوس بیکران، آنگونه که شایسته و بایسته است، آب برنگرفته و این ارتباط آنطور که باید و شاید عمق نیافته است.
«سهراب هادی» دانش آموخته هنر از آکادمی هنر بانکا ایتالیا، طراح گرافیک، نقاش، روزنامهنگار و منتقد هنرهای تجسمی، در این باره معتقد است حاکم شدن سرمایهداری و تبدیل شدن پول به معیار و ارزش، باعث شد هنرمندان به جای انتقال پیام انقلاب از طریق هنر، به کار بیلبوردهای شهری بپردازند و کالای تجاری وارداتی تبلیغ کند.
وی که به مناسبت هفته دفاع مقدس با خبرنگار جماران گفتوگو میکرد، اظهار داشت: در این میان تنها، هنرمندان واقعی بودند که حاضر نشدند به این جریان سرمایهسالار ملحق شوند.
سهراب هادی که در سالهای پیش از انقلاب، به عضویت کانون نهضت فرهنگ اسلامی درآمد، کار خود را در سالهای پس از انقلاب به عنوان طراح گرافیک، روزنامهنگار و منتقد هنرهای تجسمی ادامه داد و مدیرمسئولی انتشارات تندیس از سال 1370 تاکنون، عضویت در هیئت تحریریه فصلنامه طلایه از سال 1362 تا سال 1367، تحریریه فصلنامه حضور از سال 1369 تا هماکنون، عضویت در هیئت مدیره مؤسسه چاپ و نشر عروج از سال 1370 تا هماکنون، هیئت تحریریه ماهنامه آئینه خیال، عضویت در شورای علمی جایزه جلال آل احمد از سال 1386 تا هماکنون و عضویت در شورای علمی جهاد دانشگاهی هنر از سال 1387 تا هماکنون، را در کارنامه هنری خود دارد.
همچنین از جمله کتابهای وی میتوان به شناخت اسطوره های ملل، نگرشی نو بر هنر معاصر، خواب و خاکستر اشاره کرد.
متن گفتوگوی خبرنگار جماران با وی را در ادامه میخوانید:
سهراب هادی در این گفتوگو، در پاسخ به این پرسش که «انواع هنرهای تجسمی در انتقال فرهنگ دفاع مقدس چه کارکردهایی میتوانند داشته باشند»، ضمن بیان مقدمهای گفت: قبل از هرچیز باید به مفهوم انسان پرداخت، چون ترکیبی از "انس" و "ان" است. "انس" جسمیت آن و "ان" آگاهی و فهم است، انسان یعنی کالبد جسمی که آگاهی، حس، فهم و ادراک دارد.
وی ادامه داد: وقتی به مبدأ پیدایش انسان میپردازیم، به تاریخ میرسیم. وقتی به تاریخ میپردازیم باید بدانیم چه چیزی تاریخ را میسازد؟ تراژدیها. هر جا دیرفهمی رخ دهد تراژدی اتفاق میافتد. ساختار بیدار بودن، زود فهمیدن و درست عمل کردن بر فرهنگ مبتنی است. اینکه گفته میشود جهان سوم، جهان اول، انسان برتر و یا اینکه انسان را در قالب دین، ایدئولوژی، مکتب و اندیشه ببینیم، همه اینها چارچوبهایی است برای اینکه این "ان" را به وجود آورند.
هادی با اشاره به جلوههای فرهنگ گفت: فرهنگ دو رکن دارد؛ "فر" و "هنگ" که فر یعنی شکوه و اقتدار که از بیداری انسان میآید، هنگ هم برای ایجاد اقتدار است، در واقع وقتی فرهنگ متعالی باشد یک جامعه زنده، بیدار و پویا داریم.
وی تأکید کرد: همه آنچه در دورههای مختلف و زندگی بشر رخ میدهد و مفهوم فرهنگ مییابد، میتواند به زبان هنر بیان شده و در قصه، ادبیات، نقاشی، شعر، سینما و تئاتر نمایان گردد. در واقع، هنر، زبان بیان فرهنگ یک جامعه است.
این هنرمند و منتقد در ادامه سخنان خود با اشاره به مطالبات و آرمانهای امام خمینی(س) در تغییر مسیر جامعه گفت: اگر پیوند روحی بین رهبران و هنرمندان در جامعه باشد، این دو در کنار هم بیداری ایجاد میکند و وحدتی که امام مدنظر داشت شکل میگیرد و جامعه منسجم، مقتدر و دارای فرهنگ میشود.
وی با تأکید بر اینکه «این رابطه بین مردم ایران و امام خمینی(س) به خوبی برقرار شد و پیوند میان جامعه و حضرت امام روحی و الهی بوده و هست»، به تغییر ارزشهای جامعه در سالهای اخیر در مقایسه با آنچه هدف نهضت امام خمینی(س) بود اشاره کرد و گفت: تصویر سالهای پس از انقلاب، ابزاری برای جامعهشناسی میدانی و ارزیابی عملکرد دولتهای مختلف است که نشان میدهد انقلاب اسلامی، انقلابی تعالیبخش و در جهت تثبیت مبانی انسانی و الهی بوده است. در واقع، خواسته و هدف این انقلاب، تعالی انسان بود که همین مسئله موتور انقلاب را به حرکت درآورد.
سهراب هادی ادامه داد: اگر اکنون از افراد پیرامون این مفهوم سؤال شود اکثرا میگویند فقط پول معیار و ارزش است و این یک تضاد و دگرگونی است. باید پرسید چرا و چطور آن کمالگرایی و آرمانگرایی به اینجا رسید و چه شد که پول معیار و ارزش شد؟
وی با اشاره به ضرورت ارزیابی و بررسی عملکرد دولتها در ادوار مختلف گفت: در سالهای مختلف به تدریج از آرمانهای انقلاب فاصله گرفتهایم. یکی از بنیانگذاران مطبوعات بعد از انقلاب تعریف میکرد که ما در زمانی اگر عکسی از فقر با یک شرح در روزنامه چاپ میکردیم و میگفتیم فقری وجود دارد، تعداد تماسها و پیگیریها در روز بسیار بالا بود. این بیانگر نقش رسانهها و حساسیت بالای مسئولان و افکارعمومی بود، اما الان اخبار وسیع فجایع در مطبوعات و رسانهها اساسا دیده نمیشود؛ چرا به اینجا رسیدیم؟!S1!
هادی در پاسخ به پرسش دیگری درباره عملکرد جبهه فرهنگ و هنر در سالهای جنگ و پس از آن اظهار کرد: در جنگ، هنرمندان مثل رزمندهها در صف اول دفاع بودند و در شکلگیری اندیشه دفاع نقش داشتند، اثر هنری تولید کردند، پوستر ساختند، سرود ساختند، شعرا حق مطلب را به بهترین شکل ادا کردند. خاستگاه روح حماسی در شعر معاصر، اندیشه تعالیبخش حضرت امام بود. شعر قبل از انقلاب خاستگاه تعالی بخش نداشت و بیشتر یک جریان فردیت، سکسگرایی، معترض نسبت به برخی مفاهیم و کاملا خارج از حوزه شعر شرقی بود، در قصه و رمان و ادبیات هم بیشتر مسائل شخصی و خصوصی مطرح بود.
وی با تأکید بر فعالیت هنرمندان در پیوند با مبانی امام خمینی(س) گفت: افرادی مانند مجید مجیدی، یوسفعلی میرشکاک و دیگرانی مانند آنها، از این افراد هستند، فردی مانند «حسن خادم» 17 عنوان رمان در مبانی انقلاب دارد، قصهای نوشته به نام "اقیانوس سوم" که بیان حضور خانم فاطمه زهرا در جبهههاست. وی همچنین رمانی خوب به نام "در همسایگی ما" پیرامون شبهای بمباران تهران دارد.
این هنرمند و گرافیست همچنین با اشاره به وضعیت هنرمندان حوزه دفاع مقدس و به حاشیه رانده شدن آنها در طی سالهای گذشته، پرسید: باید ببینیم امروز آقای خادم کجاست؟ در چه وضع و شرایطی زندگی میکند؟
هادی با اشاره به فقدان نگاه دینی در فعالیتهای فرهنگی و هنری در آغاز انقلاب گفت: مارکسیستها فعالیتهای زیادی انجام میدادند. در انقلاب شوروی نیز ابزار انتقال مارکسیسم به جهان، سینما، اپرا، نقاشی، موسیقی، قصه و ادبیات بود. نقش ماکسیم گورکی در این میان بیبدیل بوده است.
وی با اشاره به تغییر نام وزارت فرهنگ و هنر به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالهای پس از پیروزی انقلاب گفت: لفظ وزارت فرهنگ و هنر چه ایرادی داشت. قبل از انقلاب وزیر برای هنر تصمیمگیری میکرد ولی بعد از انقلاب مسئله هنر در حوزه معاونت وزیر قرار گرفت و تاکنون هیچ یک از این معاونان شایستگی جامع و کامل برای ترسیم اتوپیا و معنای نظری حرکت هنر بعد از انقلاب را نداشتند. این خلأ بسیار بزرگی است.
هادی با اشاره به اظهارات عطاءالله مهاجرانی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، مبنی بر اینکه «ما نباید بر هنرمندان حکومت کنیم» گفت: در صورت تصمیمگیریهای درستتر، نتایج بهتری میگرفتیم. در سالهای گذشته فرد فرد هنرمندان با امکانات شخصی کارهای بسیاری انجام دادند؛ اما ظرف ایجاد شده برای رشد هنر، ظرف فراخ، بزرگ، جامع و جاداری نبود و برنامهریزیها و تصمیمگیریها درست و دقیق نبود و مدیریتهای هنری پس از انقلاب مشکلات بسیاری را ایجاد کردند.
وی در پاسخ به پرسشی پیرامون نقش فرهنگستان هنر در اشاعه فرهنگ دفاع مقدس و ارزشهای انقلاب گفت: یکی از دستگاههای منشعب از ریاست جمهوری که از سال 78 تا 88 فعالیتهای گستردهای انجام داد، فرهنگستان هنر بود که ثمره خوبی داشت؛ البته متأسفانه الان بلاتکلیف است.
این نقاش، روزنامهنگار و منتقد هنرهای تجسمی در ادامه افزود: از جمله فعالیتهای ارزشمند فرهنگستان هنر میتوان به نظریهپردازی در عرصه هنر انقلاب، نظریههای نگاه به تاریخ هنر در ادوار مختلف تاریخی ایران و اسلام و دوسالانههای نقاشی جهان اسلام اشاره کرد که این پژوهشهای صورت گرفته منجر به تولید نظریهها میشد.
سهراب هادی با اشاره به اینکه «هنر و قدرت هیچ وقت کنار هم قرار نمیگیرند»، تأکید کرد: در برنامهای که فرهنگستان هنر برای بزرگداشت علی اکبر صنعتی مجسمهساز مشهور کشور برگزار کرده بود، وی یک سخن جالب داشت و گفت "من هنر را به قدرت نفروختم، من مجسمه کسانی را ساختم که این سقف بالای سر ما را ساختهاند و ما زیر آن زندگی میکنیم".
وی در بخش دیگری از این گفتوگو، برای رفع خلأ توجه به هنر در وزارت فرهنگ، از ضرورت تشکیل «وزارت فرهنگ و هنر اسلامی» به جای «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» سخن گفت و اظهار کرد: سازمان تبلیغات اسلامی با قسمت ارشادِ وزارت فرهنگ ادغام و تبدیل به سازمان ارشاد و تبلیغات اسلامی شود. هدف از تأسیس این باشد که نظریهشناسی صورت گیرد و بحث پژوهش درباره هنر اسلامی در گذشته، اکنون و آینده سرلوحه فعالیتها قرار گیرد. این سبب برطرف شدن مشکل فقر نظری برخی از هنرمندان خواهد شد.
هادی با اشاره به اینکه «سرمایه اصلی یک کشور نیروی انسانی خلاق است»، گفت: نیروی انسانی در عرصه فرهنگ و هنر میتواند نقش موضوعیت وحدتی را داشته باشد که حضرت امام مطرح کردند. هنرمند تیپ مرجع است و جامعه از رفتارهای آن پیروی میکند.
وی با اشاره به رشد جریان هنری متعارض با مبانی انقلاب در سالهای پس از جنگ گفت: این جریان مورد حمایت گروههای خارج از کشور نیز هست. اما در زمان جنگ هنرمندان مثل رزمندگان در خط مقدم حضور داشتند و اگر هنرمندان نبودند آن خط مقدم شکل نمیگرفت. تفکر هنرمندانه از طرق مختلف به هنرمندان میرسید.
هادی ادامه داد: هنر در زمان جنگ توان و پتانسیل دوسویه داشت؛ هم توان و اقتدار جامعه را از طریق خلاقیتهای هنری به رزمندگان ابلاغ میکرد، هم استقامت و مقاومت رزمندگان را با برگزاری نمایشگاه، سرودن شعر و قصه به عموم جامعه انتقال میداد.
وی با اشاره به تأسیس کانون فرهنگی نهضت اسلامی در نیمه دوم سال 56 گفت: بنیانگذاران این کانون آیت الله خامنهای، مهندس میرحسین موسوی، طاهره صفارزاده و آقای جلالی بودند. این اولین تشکل هنری بود که بعدها به حوزه هنر و اندیشه اسلامی و سپس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی تبدیل شد که بعدها دچار مشکلاتی نیز شد. در مجموع باید باز هم تأکید کنم که پس از انقلاب، ظرف فراخی وجود نداشت که بتوان جریان هنری را در آن حرکت داد و از این طریق با گستره جامعه مخاطب مرتبط شد.
مدیرمسئول انتشارات تندیس با اشاره به متوقف بودن وضعیت نشر در کشور گفت: نشر، عامل انتقال بسیاری از خلاقیتهای هنری به مخاطب است و در نقش کاتالیزور و واسط عمل میکند؛ پس وقتی نشر متوقف است نویسنده و شاعر نیز متوقف خواهد شد.
وی در پاسخ به این پرسش که «در دگرگونی ارزشها در سالهای پس از جنگ، هنرمندان چه وضعیتی داشتند»، گفت: هنرمند قائل به مبانی جامعه و دل سپرده به ارزشهای انقلاب حرکت کرد، کار کرد، نوشت و برای انقلاب آفرید. هنرمند یک پایه اساسی از ایستایی انقلاب بود. هر جایی اتفاقی بیفتد و جریان هنری به مدد آن نیاید ماندگاری رخ نخواهد داد.
هادی با اشاره به اتفاقات سالهای 68 به بعد که منجر به حاکمیت سرمایه در جامعه شد، گفت: وضعیت جدید در تضاد با ارزشها و نگاه امام خمینی است. در چنین جامعهای هنرمند قدرتی ندارد، چون امکان نمایش ندارد و یک گرافیست مجبور میشود به کار بیلبوردهای شهری بپردازد و کالای تجاری وارداتی را تبلیغ کند؛ اما هنرمندان واقعی حاضر به همراهی با این جریان نشدند.
وی در پاسخ به این پرسش که «در صورتی که مسئولان خود روحیه فرهنگی داشته و اهل هنر باشند، چه تأثیری بر وضعیت فرهنگ و هنر خواهند داشت» گفت: آنچه که سرمایه حضرت امام در پیوند با مردم بود؛ همین روحیه فرهنگی امام بود. امام به این مفهوم سیاستمدار نبود و در واقع یک رهبر، مرشد، عارف، صوفی و یک مراد با صدق و صمیمیت و در پیوند با مردم بود.
هادی با اشاره به عدول از مبانی انقلاب پس از جنگ تصریح کرد: ما به سمت جریان سرمایهداری جهانی رفتیم و این در مبانی امام نبوده است. امام نگاه تجارتی، مصرفگرایی، حضیض شدن، پست شدن و ذلیل شدن انسان را از بن برکند و طرحی نو درانداخت. اما جریان به سمتی دیگر رفت و الان در وضع نامناسبی قرار داریم.
وی در پاسخ به این پرسش که «چگونه میتوان به این وضعیت ویژه در دهه 60 بازگشت»، گفت: باید به امام رجوع کنیم و ساختارهای اجرایی جامعه را در حوزه دانشگاهی، آموزش و پروش، فرهنگ و هنر و خصوصا اقتصاد به مبانی که امام تعیین کردند، بازگردانیم و آرمانها را نصب العین قرار دهیم. !S2!
این هنرمند و منتقد هنرهای تجسمی با اشاره به التقاطی بودن هنر قبل از انقلاب گفت: علی رغم این موضوع، هنرمندان در فرایند انقلاب به جریان پیوستند و بعد از انقلاب فعالیتهای گستردهای انجام دادند؛ فعالیت هایی که بیانگر مبانی و آرمانهای جامعه ایران بوده و هست. در واقع از سالهای 1332 به بعد هنرمندان به عنوان تیپ مرجع به میدان آمدند.
وی با اشاره به فعالیتهای هنرمندان چینی پیرامون موضوعات و تفکر مرتبط با حضرت امام خمینی(س) تأکید کرد: اینها بالاترین سند حقانیت امام است. چون وقتی هنرمند یک کشوری تصویر رهبر کشور دیگری را دستمایه اثر هنری قرار دهد و آن را برای کشور ما بفرستد؛ یعنی اینکه این فرد، تفکر و جریان را پذیرفته است و این صدور انقلاب است. این آثار هنری یک روایت از تاریخ است.
وی همچنین رجعت پسندیده به اندیشه امام را تنها راه احیای فرهنگ و هنر دانست و افزودند: در عرصه فرهنگ و هنر همه افولها، فرودها و حضیضها به سبب عدول از مبانی فرهنگی انقلاب است.
هادی همچنین درباره فضای تئاتر کشور گفت: یک متن در تئاتر ایران نشان دهید یا از اداره تئاتر و معاونت هنری بخواهید متنی ارائه دهد که تبارشناسی تاریخ انقلاب اسلامی در آن انجام شده باشد. در این دوره کدام تئاتر، انقلاب را برای مخاطب روایت کرده است؟
وی با اشاره به گلخانهای شدن تئاتر و بریده شدن آن از جامعه گفت: اینها سرمایه فرهنگی و هزینههایی است که صورت میگیرد اما دستاوردی ندارد. چرا جامعه ایران با تئاتر پیوند ندارد؟ چون متن و جریان آن غیرایرانی است.