حدود چهار سال پیش، معاون وقت وزارت خارجه آمریکا در مصاحبه ای اعتراف کرد که به منظور «وادار کردن ایران به پایان جنگ» و «تسهیل فرآیند فروپاشی شوروی»، تصمیم گرفتیم که قیمت نفت را کاهش دهیم و این اقدام را با طرح ایده افزایش سهم بازار به وسیله زکی یمانی وزیر نفت عبرستان سعودی انجام دادیم. در دولت آقای موسوی کمیته ای به نام BTC تشکیل شد تا کشور های طرف مقابل تجارت را وادار کنند در مقابل وارداتی که از این کشورها داریم، از ایران نفت بخرند. وزارت بازرگانی، وزارت خارجه و وزارت نفت از هر اهرمی برای فشار بر این کشورها استفاده می کردند تا بتوانیم نفت را بفروشیم و صادر کنیم.

حسن تاش با اظهار تأسف از این که در زمینه ثبت و ضبط تجربه جنگ خیلی کم کار شده است، گفت: از این تجربه خیلی کم استفاده کردیم و خیلی زود آن را فراموش کردیم؛ در حالی که می‌توانست دستاورد خوبی برای کشور داشته باشد

به گزارش خبرنگار جماران، «غلامحسین حسن‌تاش»، نایب رئیس و مدیر اجرایی انجمن اقتصاد انرژی ایران که مسوولیت مدیرکل دفتر وزارتی و سرپرستی معاونت مالی اداری وزارت نفت را در دولت مهندس موسوی عهده دار بوده است؛ در دومین نشست از سلسله جلسات «اقتصاد ایران در دوران دفاع مقدس» که عصر پنج‌شنبه در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد، طی سخنانی اظهار داشت: «در زمان جنگ، سخت‌افزارها آسیب می‌بینند، اما نرم‌افزارها به شدت توسعه پیدا می‌کنند». دلیل اینکه اروپا بعد از جنگ جهانی دوم به سرعت بازسازی شد، این بود که در طول جنگ با وجود اینکه سخت‌افزار و فیزیکش آسیب دید؛ اما سه عامل اصلی «نیروی انسانی»، «اطلاعات و تحقیقات» و «سازماندهی و مدیریت» تقویت شد.

وی در این نشست که با عنوان «صنعت نفت به مثابه جبهه اقتصادی در دوران دفاع مقدس» و با حضور دکتر فرشاد مؤمنی، مدیر مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد، با اشاره به «حیرت‌انگیز بودن چگونگی اداره کشور در هشت سال دفاع مقدس»، گفت: اگر کشورهای پیشرفته دنیا این سابقه تاریخی را داشتند، قطعا مانور زیادی روی آن می‌دادند و از این سابقه تاریخی به عنوان افتخار ملی یا عامل انگیزشی ملی بزرگ، استفاده می‌کردند.

وی با استناد به «آخرین مطالعه سازمان برنامه در سال 85»، گفت: حدودا از سال 1352 تا 1384 شاخص بهره‌وری نیروی انسانی و شاخص بهره‌وری سرمایه در تمامی سال‌ها کم شده است، جز سال‌های جنگ. در ایران با فاصله کمی از جنگ به فکر مانور تجمل و هدردادن سرمایه ها افتادیم در حالی که آن انرژی و مدیریت می‌توانست به منظور توسعه کشور مصرف شود و ارزش بیافریند. این مسئله نیاز به مطالعه دارد که چه عواملی در این تغییر مؤثر بودند.

مدیرکل دفتر وزارتی وزارت نفت در دوران دفاع مقدس افزود: من هراندازه که برای این جلسه به جست وجو در منابع برای تجربه صنعت نفت در دوران دفاع مقدس پرداختم بیشتر با کمبود منابع در این موضوع مواجه شدم. هرقدر که در این زمینه کار بشود به اعتقاد من جا برای کارکردن بیشتر دارد.
حسن‌تاش سخرانی خود را در دو بخش «مشکلات تأمین نیاز انرژی داخلی کشور در دوران جنگ» و «مشکلات بخش صادرات و ایجاد درآمدهای ارزی در دوران جنگ» ارائه داد و در بخش نخست سخنان خود اظهار کرد: می خواهم خاطرات خودم را به عنوان یک مسوول از شرایط کشور در آن هشت سال و اداره امور در آن شرایط برای شما تصویر کنم. چگونگی اداره کشور در آن شرایط حیرت آور است.

نائب رییس انجمن اقتصاد انرژی با اشاره به این که «در طول دوران جنگ تحمیلی پالایشگاه‌ها مکررا مورد حمله دشمن قرار می‌گرفتند»، اظهار کرد: وضعیت به گونه ای بود که هنگامی که جبهه در عملیات نظامی فعال بود، در صنعت نفت خیالمان راحت بود؛ چراکه تجهیزات نظامی دشمن مشغول جنگ با جبهه بود و صنعت نفت کمتر مورد حمله قرار می‌گرفت اما به محض آرام شدن جبهه، حملات روی صنعت نفت آغاز می‌شد. دشمن بسیار با دانش و حساب شده این حملات را انجام می‌داد. نقاط کلیدی را به خوبی می‌شناخت و به نظر می‌رسید که از اطلاعات داخل کشور نیز از طریق شبکه منافقین مطلع است. !S1!

تقریبا تمام میادین بزرگ و اصلی نفتی ایران در نیمه‌ غربی کشور قرار دارد که به خاک عراق و جبهه جنگ بسیار نزدیک بود. صدام با نقشه‌ای تحت عنوان «عربستان بزرگ یا عربستان دوم» به دنبال قطع ارتباط خوزستان با سایر بخش‌های کشور بود. اگر این اتفاق رخ می‌داد، به تعبیر بعضی از کتاب‌ها، سایر بخش‌های کشور در خاموشی یخ می‌زد؛ چراکه در آن زمان حدود 90 درصد از انرژی کشور از نفت تأمین می‌شد و سهم گاز در سبد انرژی کشور تنها 10 درصد بود که همان نیز منشأ نفتی بود. بنابراین اگر عراق خوزستان را تصاحب می‌کرد، شاید کل کشور هیچ وقت نمی‌توانست خوزستان را پس بگیرد. به این دلیل که با از دست دادن خوزستان، تانک‌ها و هواپیماهای‌مان دیگر سوخت نداشتند و نظام جهانی متحد صدام به ایران سوخت نمی‌فروخت. ما ناگزیر بودیم که نفت خام را به پالایشگاه‌های داخلی برسانیم تا هم نیازهای جبهه و جنگ رفع شود و با توجه به اینکه از سال 52 به بعد وابستگی اقتصاد به ارز زیاد شده بود، هم نیاز به ارز را تأمین کنیم.

پژوهشگر حوزه‌ نفت در توضیح «صنعت نفت در دوران جنگ»، اظهار کرد: مجموعه‌ای از میادین نفت و گاز داشتیم که میادین گاز پراکنده‌تر و دورتر از مرز عراق بودند؛ اما بخش عمده‌ای از میادین نفت در خوزستان قرار داشتند و بخش دیگری در لرستان بودند که فوق‌العاده به خط مرزی عراق نزدیک است. دو مسیر عمده انتقال نفت خام خط اهواز- تهران و خط مارون- اصفهان بودند. مسیر اهواز - تهران از لرستان به سمت تهران می‌چرخد.

حسن‌تاش گفت: در زمان جنگ نفت خام بعد از استخراج از چاه‌ها، در 30 واحد بهره‌برداری، فرآوری‌های اولیه روی آن انجام می‌شد از جمله جدا کردن گازهای همراه نفت و سپس اگر به قصد صادرات بود، کل نفت خام خشکی در تلمبه خانه جمع و از آنجا به جزیره خارک پمپ می‌شد. در حال حاضر 9 پالایشگاه داریم که پایشگاه بندرعباس و پایشگاه اراک بعد از جنگ ساخته شدند و به بهره‌برداری رسیدند. در زمان جنگ هفت پالایشگاه داشتیم که با شروع جنگ پالایشگاه آبادان با قدرت تصفیه 350 هزار بشکه، از سرویس خارج شد. به آن دلیل که جزیره آبادان بیش از اینکه داخل خاک ایران باشد، به نظر می‌رسد که داخل خاک عراق است و بنابراین خط مقدم جبهه بود و امکان فعالیت وجود نداشت.

وی پالایشگاه‌های ایران را در زمان جنگ تحمیلی برشمرد و گفت: پالایشگاه‌های ایران در زمان جنگ به پالایشگاه‌های شیراز با ظرفیت حدود 40 هزار بشکه، پالایشگاه کرمانشاه با 25 هزار بشکه، پالایشگاه تهران با 200 هزار بشکه، پالایشگاه تبریز با ظرفیت 100 هزار بشکه، پالایشگاه لاوان با 15 هزار بشکه و پالایشگاه اصفهان با 200 هزار بشکه محدود می‌شد.

حسن‌تاش درباره‌ «پالایشگاه اصفهان» توضیح داد: پالایشگاه اصفهان در رژیم پهلوی ساخته شده بود که بهره‌برداری نهایی آن، هم‌زمان با انقلاب بود. همین سبب شد پیمان‌کار آمریکایی، قبل از اتمام پروژه از ایران برود. بنابراین چندین سال به طول انجامید تا پالایشگاه راه‌اندازی شود و به ظرفیت کامل خود که 300 هزار بشکه بود، برسد.

این کارشناس بخش انرژی و نفت با تأکید بر اینکه «در مدت جنگ تحمیلی، پالایشگاه‌ها مکررا مورد حمله دشمن قرار می‌گرفتند»، اظهار کرد: هنگامی که جبهه در عملیات نظامی فعال بود، در صنعت نفت خیال‌مان راحت بود؛ چراکه تجهیزات نظامی دشمن مشغول جنگ با جبهه بود و صنعت نفت کمتر مورد حمله قرار می‌گرفت؛ اما به محض آرام شدن جبهه، حملات روی صنعت نفت آغاز می‌شد. دشمن بسیار با دانش و حساب شده این حملات را انجام می‌داد. نقاط کلیدی را به خوبی می‌شناخت و به نظر می‌رسید که از اطلاعات داخل کشور نیز از طریق شبکه منافقین مطلع است. !S2!

وی افزود: عراقی‌ها هم پالایشگاه‌ها و هم مسیر خطوط انتقال نفت به پالایشگاه‌ها را مورد حمله قرار می‌دادند. هنگامی که بخشی از پالایشگاه‌ها آسیب ببیند، به دلیل بزرگ بودن مجموعه، امکان ادامه فعالیت سایر بخش‌ها وجود دارد اما اگر تلمبه‌خانه‌ در مسیر خط لوله، که مجموعه‌ کوچکی است که نفت خام را پمپ می‌کند، متوقف شود، نفت خام به پالایشگاه نمی‌رسد. تمام پالایشگاه‌ها در دوران جنگ مورد حمله هوایی قرار گرفتند. برای نمونه به پالایشگاه تبریز که از پالایشگاه‌های نزدیک به مرز عراق است، حدود 28 بار حمله شد. بندر ماهشهر و تأسیسات بندر امام نیز به سرعت درگیر جنگ شد به شکلی که فعالیت‌هایش متوقف شد. بنابراین ضمن اینکه در اداره جنگ مشکل داشتیم در واردات فرآورده نیز به شدت با مشکل روبه‌رو بودیم. در آن شرایط حفظ و تداوم روند تصفیه، پالایش و انتقال نفت بسیار دشوار بود.

حسن‌تاش این نکته را که «صنعت نفت لحظه‌ای از بازسازی عقب نشینی نکرد»، از افتخارات کشور دانست و به نقل خاطره‌ای در این زمینه پرداخت و گفت: در وضعیت سفید به تبریز حمله هوایی شده بود؛ به این معنا که حتی اعلام وضعیت فوق‌العاده نشده بود که کارکنان پناه بگیرند. بنابراین شهدای زیادی داده بود. همزمان اطلاع دادند که به پالایشگاه اصفهان نیز حمله شده است. غلامرضا آقازاده وزیر نفت وقت به اصفهان رفت و من به تبریز رفتم. فکر می‌کنم که چهارشنبه شب به تبریز رسیدم و شنبه و یک‌شنبه نیز عاشورا و تاسوعا بود. مدیران پالایشگاه گفتند که در این چهار روز، کاری نمی‌توان انجام داد؛ چراکه هم کشته داده‌اند و هم عاشورا و تاسوعاست که این مراسم در تبریز مفصل برگزار می‌شود. هنگامی که این موضوع را با وزیر نفت در میان گذاشتم، ایشان گفتند که حتی یک ساعت را نیز نمی‌توانیم از دست بدهیم.

وی در ادامه گفت: در نهایت تصمیم گرفتیم از مناطق نفت‌خیز جنوب کشور و بخش‌های دیگر صنعت نفت چندین جوشکار و تراشکار بیاوریم تا در این چهار روز بخش‌های آسیب‌دیده را برشکاری و جوشکاری کنند، تا زمانی که پرسنل بازگردند و پالایشگاه را بازسازی کنند. هیچ وقت یادم نمی‌رود که فردای آن روز پرسنل آمدند و گفتند که ما اجازه نمی‌دهیم فرد دیگری به پالایشگاه بیاید و با غیرت در کل آن چهار روز کار کردند.

پژوهشگر اقتصاد انرژی و نفت با بیان نمونه‌ای از نگهداری پالایشگاه‌ها گفت: واحدی در آبادان در تیررس مستقیم گلوله دشمن بود. اما رزمنده‌ها آنچنان خوب از این واحد محافظت کردند که این واحد در پالایشگاه آبادان، بعد از اتمام جنگ اولین واحدی بود که مورد بهره‌برداری قرار گرفت؛ چراکه آسیب بسیار ناچیزی دیده بود.

حسن‌تاش با اشاره به اینکه «در سال‌های اول جنگ، سهم گاز در سبد هیدروکربنی کشور 10 درصد بود که همان نیز گاز همراه نفت بود»، اظهار کرد: در حال حاضر سهم گاز به 70 درصد رسیده است که عمدتا از میادین مستقل گازی است. بنابراین هنگامی که به پالایشگاه‌ها حمله می‌شد یا امکان صادرات نداشتیم، مجبور به کاهش تولید نفت بودیم، که به تبع آن تولید گاز نیز کاهش می‌یافت.

وی در عین حال یادآور شد: با وجود این وضعیت، روند مصرف فرآورده‌های نفتی در زمان جنگ افزایشی بوده است؛ به این معنا که با آن وضع و پالایشگاه‌های موجود با به‌کارگیری استراتژی بقا و با حفظ وضع موجود با اصلاحات فرآیندی، ظرفیت‌های پالایشی را در همان پالایشگاه‌های موجود ارتقا دادیم.

کارشناس نفت درباره‌ «توسعه‌ی میادین مستقل گازی»، گفت: میادین گازی از خطوط جنگی دور بودند و امکان توسعه داشتند. به عنوان نمونه، در آن دوره میدان گازی گورزین در جزیره قشم و میدان گازی سرخون در شمال بندرعباس توسعه یافتند و از پالایشگاه گاز هاشمی‌نژاد بهره‌برداری شد و خط لوله سرخس- نکا کشیده شد و پالایشگاه کنگان ساخته شد. جالب است که شرکت گاز دقیقا زمانی که تهران تحت موشک‌باران بود و مردم شهر را ترک می‌کردند، به دلیل خلوت بودن، تهران را گازکشی می‌کرد. این اقدامات سبب شد که سهم گاز در سبد انرژی کشور افزایش یابد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود به توضیح «مشکلات بخش صادرات و درآمدهای ارزی در دوران جنگ» پرداخت و گفت: قبل از انقلاب حدود 15 درصد از میادین دریایی‌مان تولید نفت داشتند. با شروع جنگ تمامی این میادین متوف شدند. به آن دلیل که به خطوط دشمن نزدیک بودند و سکوی نفتی وسط دریا به تنهایی بمب محسوب می‌شود و بسیار آسیب‌پذیر است. متأسفانه این متوقف شدن فرصت خوبی برای شرکای ما در میادین مشترک محسوب می‌شد.

حسن‌تاش با اشاره به حملاتی که به جزیره خارک می‌شد، افزود: دو هزار و 800 حمله به جزیره خارک ثبت شده است. به دلیل توقف میادین دریایی عمده اتکا روی نفت خام خشکی بود. برای صادرات، نفت خام خشکی به تلمبه خانه‌ای به نام گوره انتقال می‌یابد و سپس به جزیره خارک پمپ می‌شود و در جزیره خارک در انبارهایی در ارتفاع ذخیره و با همان فشار ارتفاع در دو اسکله تخلیه می‌شود. مخازن و اسکله و کشتی‌ها مورد حمله عراقی‌ها قرار می‌گرفتند. به شکلی که بیمه‌های بین‌المللی یا حاضر به بیمه کردن کشتی‌ها به مقصد خارک نبودند، یا مبالغ بسیار بالایی را مطالبه می‌کردند.

وی در توضیح «چگونگی توسعه شرکت ملی نفت‌کش»، گفت: از سال 63 که حملات شدید شد، شرکت ملی نفت‌کش گسترش قابل توجهی پیداکرد. شرکت ملی نفت‌کش تا قبل از جنگ شرکتی بود که مجموعه‌ای یدک‌کش داشت و تنها خدمات جنبی عملیات باری و صادرات نفت را ارائه می‌داد. اما از سال 63 به بعد توسعه یافت و کشتی‌های بسیاری خریداری شد. به آن دلیل که ما ناگزیر بودیم که نفت خام را با کشتی‌های خودمان به جزیره سیری ببریم و درآنجا اصطلاحا به شکل کشتی به کشتی بارگیری شود. در سال 65 جزیره سیری نیز مورد حمله قرار گرفت که ناگزیر شدیم که عملیات را جنوب بندرعباس و جنوب جزیره قشم و منطقه هرمز منتقل کنیم.!S3!

حسن‌تاش افزود: در مسیرهایی که کشتی‌های خودمان نفت را از خارک بارگیری می‌کردند به سیری یا خارک می‌بردند، توسط موشک‌های کرم ابریشم مورد حمله قرار می‌گرفتند. این موشک‌ها ابتدا نسبت به اکوی فلزی حساس بودند و جایی را می‌زدند که حجم فلز زیاد بود. ایرانی‌ها روی کشتی‌های نفتکش با حلبی اکوی فلزی ایجاد می‌کردند که حجم زیاد و وزن کمی داشت و موشک‌ها را منحرف می‌کرد. اما موشک کرم ابریشم پیشرفت کرد و نسبت به حرارت حساس شد که مستقیما به موتورخانه کشتی اصابت می‌کرد.

وی با ارائه‌ راهکار نهایی که از اواسط جنگ تا آخر به کار گرفته شد، گفت: راهکار نهایی این بود که کاروانی از کشتی‌ها که از خارک بارگیری شده بودند، تشکیل می‌شد و این کاروان تحت پوشش نیروی دریایی و هوایی حرکت می‌کرد. گاهی این پوشش مستقیم بود و گاهی نیز این گونه بود که خلبان در پایگاه شکاری عسلویه آماده بود که اگر وضعیت استراری شد، پرواز کند.

وی آفزود: ما در جزیره خارک هشت میلیون‌بشکه توان بارگیری داریم اما در آن شرایط هیچ اسکله‌ای برای صادرات نداشتیم. خودم در چنین شرایطی در جزیره خارک بودم که قسمت‌های سالم خطوط مختلف لوله را به هم ارتباط دادیم تا نفت به اسکله تی برسد و ما از آنجا با یک شلنگ ۲۲ اینچی نفت را به کشتی منتقل کردیم. کشتی که به اسکله متصل نبود با چند یدک‌کش مهار شده بود تا ارتباط قطع نشود. یک روز ما ساعت دو بارگیری را شروع ‌کردیم و ساعت شش به ما خبر دادند که باد کشتی را جابه‌جا کرده و شلنگ قطع شده و نفت به داخل دریا می‌ریزد. من اینها را می‌گویم تا برای شما تصویر کنم که ما با چه مکافاتی باید یک قطره نفت را صادر می‌کردیم تا ارز مورد نیاز کشور تامین شود.

وی در بخش دیگری از سخنان خود به تحریم‌ها اشاره کرد و گفت: قبل از جنگ، انقلاب اتفاق افتاده بود و صنعت نفت ما وضعیت خوبی نداشت؛ مسئله این بود که قبل از انقلاب صادرات ما تماما توسط خارجی‌ها انجام می‌شد و تجربه‌ زیادی نداشتیم. عمدتا مجموعه‌ای از شرکت‌های بزرگ، معروف به «هفت خواهران نفتی»، نفت را از ایران می‌خریدند و در شبکه بین‌المللی توزیع می‌کردند.

کارشناس بخش انرژی افزود: شرکت‌های بزرگ پخش‌کننده نفت که عمدتا آمریکایی بودند از خرید نفت ایران منع شدند و ما مجبور شدیم خودمان به‌دنبال خریدار بگردیم. صادرات نفت ایران به مقصد آمریکا ممنوع بود؛ اما اینکه شرکت‌های آمریکایی نفت ایران را برای مقاصد دیگر معامله کنند یا نه، فراز و نشیب‌هایی داشته است. این مسئله ایران را دچار چالش کرد؛ چراکه ما به پالایشگاه‌ها مرتبط نبودیم و عادت کرده بودیم که نفت را به شرکت‌های بزرگ نفتی بفروشیم. بخش بین‌المللی شرکت نفت باید مصرف کننده‌های نهایی را می‌یافت و پالایشگاه‌ها را شناسایی می‌کرد تا با آنها ارتباط برقرار کند. در دولت آقای موسوی کمیته‌ای به نام BTC تشکیل شد تا کشورهایی را که به ما صادرات داشتند، وادار کند که از ما به اندازه صادراتشان نفت بخرند. وزارت بازرگانی، وزارت خارجه و وزارت نفت از هر اهرمی برای فشار بر این کشورها استفاده می‌کردند تا بتوانیم نفت را بفروشیم و صادر کنیم.

حسن‌تاش در بخش دیگری از سخنان خود گفت: با شوک اول نفتی کشورهای صنعتی به سوی صرفه‌جویی، بهینه‌سازی و جایگزین کردن نفت غیراوپک و سایر انرژی‌ها رفتند و از سال 1980 هر سال تقاضا برای نفت اوپک کاهش یافت و کشورهای عضو اوپک عرضه را متناسب با کاهش تقاضا، کم کردند تا سطح قیمت‌ها افت نکند. در سال 1986 اتفاق عجیبی در اوپک رخ داد. زکی یمانی، وزیر نفت عربستان، در سال 1986 به شکل کاملا ناگهانی بحثی را اوپک مطرح کرد که تا به حال اشتباه کرده‌ایم و باید استراتژی را به حفظ سهم بازار تغییر دهیم و عرضه را زیاد کنیم. سپس عربستان حدود پنج میلیون بشکه نفت- که ظرفیت مازادش بود - را به بازار عرضه کرد و باعث افت قیمت نفت تا حدود شش دلار شد.

جنگ به تنهایی نتوانست اقتصاد ایران را از پا درآورد

وی ادامه داد: نکته جالب این است که حدود چهار سال پیش، معاون وقت وزارت خارجه آمریکا در مصاحبه‌ای اعتراف کرد که به منظور «وادار کردن ایران به پایان جنگ» و «تسهیل فرآیند فروپاشی شوروی»، تصمیم گرفتیم که قیمت نفت را کاهش دهیم و این اقدام را به‌وسیله‌ سهم بازار زکی یمانی انجام دادیم. نکته جالب‌تر این بود که صدام با داشتن عزم جدی و کمک و پشتوانه‌های بین‌المللی و امکاناتی که داشت، نتوانسته بود صادرات نفت ایران را متوقف کند که نیاز به چنین سیاستی پیدا کرده بود. به گمانم مؤثرترین اتفاقی که باعث پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 شد، همین سیاست بود. به این تعبیر که جنگ به تنهایی نتوانست اقتصاد ایران را از پا درآورد.

حسن‌تاش با اظهار تأسف از اینکه «به اندازه کافی از تجربیات دوران جنگ استفاده نکردیم»، افزود: این تجربیات را به خوبی ثبت و ضبط نکرده‌ایم و در تدوین راهبردها و استراتژی‌های بلندمدت بخش انرژی استفاده نکرده‌ایم. برای نمونه ایران جزو معدود کشورهایی است که 98 درصد انرژی‌اش را نفت و گاز تشکیل می‌دهد. نفت و گاز نیز در استان‌های خاصی قرار دارد که در جنوب کشور هستند. تجربه جنگ باید ما را به این فکر می‌انداخت که سبد انرژی را هم از لحاظ جغرافیای تأمین انرژی و هم از لحاظ نوع منابع انرژی متنوع‌تر کنیم. بهترین راه‌حل این است که با تکولوژی انرژی خورشیدی آشنا شویم و آن را گسترش دهیم تا بتوانیم از آن استفاده کنیم. !S4!

با فاصله کمی از جنگ به فکر مانور تجمل افتادیم

حسن‌تاش در پاسخ به این پرسش که «چرا فرصت ارتقای نرم‌افزارها به این سرعت از دست رفت؟»، گفت: بعد از پایان جنگ به دوره‌ مدیریت دولتی معرفی شدم. در آنجا استادی داشتم که فرد پیچیده و عجیبی بود و در تمام ترم تلاشش این بود که جمله‌ای را در ذهن شاگردان جا بیندازد. آن جمله این بود که «در طول جنگ، فرهنگ آخرت‌طلبی گسترش پیدا کرد و با فرهنگ آخرت‌طلبی نمی‌توان دنیاسازی کرد». بعد از مطالعه متوجه شدم که این عبارت از لحاظ تئوریک نیز انحرافی است. او این جمله را هیچ‌گاه به شکل صریح بیان نکرد. اما من متوجه شدم که تعدادی از مدیران کشور به شکل صریح بیان می‌کنند که باید مردم را به سمت دنیاخواهی بکشانیم تا توسعه ایجاد شود؛ چراکه افراد با فرهنگ آخرت‌طلبی، به فکر توسعه نمی‌افتند.

وی در پایان سخنان خود، افزود: به گمانم این افراد بودند که مانور تجمل را راه انداختند. باید تعقیب کنیم که چرا انرژی‌ای که در جنگ بود را از دست داده‌ایم.

وی با اشاره به دست یابی به بالاترین شاخص بهره وری نیروی انسانی و سرمایه در دوران جنگ مانور تحمل در سال های پس از جنگ را هدر دادن انرژی دانست که می توانست به منظور توسعه کشور مصرف شود.

گفتنی است، سلسله نشست های اقتصاد ایران در دوران دفاع مقدس، از هفته گذشته با موضوع بازرگانی در دفاع مقدس و با حضور عابدی جعفری وزیر بازرگانی دولت مهندس میرحسین موسوی آغاز شده و تا پنج هفته در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه خواهد داشت.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.