حسام الدین قاموس مقدم - کارشناس ارشد حقوق و خبرنگار

«به خانمم گفتم من دارم می‌روم سر کار و آنجا سه خانم که دو تا از آنان مطلقه هستند کار می‌کنند، شما راضی هستی؟ گفت:‌ قلم پایت را می‌شکنم. من به عنوان زن دلم می‌خواهد همسرم امنیت داشته باشد.» (ایسنا - 15 مرداد 93)

به گزارش جماران به نقل از ایسنا: این جملات، روایت آقای مرتضی طلایی نایب‌رئیس محترم شورای اسلامی شهر تهران از مکالمه‌ای کوتاه با همسرشان است؛ جملاتی که برای دفاع از تصمیم اخیر آقای محمدباقر قالیباف شهردار محترم تهران مبنی بر جلوگیری از اختلاط زن و مرد در شهرداری پایتخت در جمع خبرنگاران بیان شده است. موضوع این نوشتار، تحلیل و بررسی تصمیم شهردار تهران نیست، بلکه تنها بیان چند نکته خطاب به آقای طلایی پیرامون جملاتی است که بیان فرموده‌اند:

1) جناب آقای طلایی! شما با استفاده از واژه «مطلقه» برای برخی زنان محترم و سپس روایت تهدید همسرتان، عملا به این واژه بار معنایی منفی داده‌اید و با این پیش‌فرض خودساخته، نتیجه گرفته‌اید که «زنان مطلقه» عامل ناامنی مردان می‌شوند. «مطلقه» در لغت به معنای زنی است که طی یک فرایند کاملا شرعی و قانونی از همسر خود جدا شده است. چنین فردی مرتکب کدام خطا شده که حال باید از او دوری کرد؟

اگر برخی مردم - به‌ناحق - نگاه خوبی به این دسته از زنان ندارند، آیا شما هم به عنوان کسی که لااقل به واسطه شخصیت حقوقی‌تان توقع می‌رود رگه‌هایی از پختگی و نخبگی در وجودتان باشد، باید این‌گونه بیندیشید و به جای اصلاح این دیدگاه غلط فرهنگی، آن را در جامعه نشر دهید و موجب القای سوءظن به قشری از اقشار جامعه شوید؟ توصیه می‌کنم آیات 11 تا 13 سوره مبارکه حجرات را با دقت مرور کنید تا ببینید که یک‌جا و یک‌تنه برخلاف دستورات اکید قرآن کریم مبنی بر «خودداری از لقب دادن»، «پرهیز از گمان‌های نادرست» و ... سخن گفته‌اید.

2) بر اساس آمار رسمی، متاسفانه پدیده طلاق و به تبع آن زنان مطلقه روزبه‌روز در حال افزایش است. اولا این پدیده، محصول جامعه‌ای است که برخی مردان محترم از جمله حضرتعالی بر مسند امورش نشسته‌اند. ثانیا شانه‌های مردانه همین زنانی که موجب ناامنی توصیفشان کرده‌اید، مجروح از تحمل سختی معیشتی است که این سختی، حاصل عملکرد همجنسان بنده و شما یعنی جنس مذکر بوده است؛ چه همان مردان به ظاهر مسئولی که با عملکرد ضعیف خود در سامان‌بخشی به وضعیت اقتصادی جامعه، زوج‌های بی‌شماری را به سمت طلاق سوق داده‌اند و چه مردانی که در مقام همسران سابق زنان مطلقه، احتمالا نوازش و محبت معمولشان سیلی و لگد و ناسزا بوده یا سند اثبات مردانگی‌شان، نتیجه مثبت آزمایش اعتیاد! بر همین مبنا، چنین زنانی باید علی‌القاعده با آسیبی که از ناحیه مردان دیده‌اند، بیشتر نسبت به جنس مرد احساس ناامنی کنند، نه برعکس. ثالثا بسیاری از زنان شریف و محترمی که از همنشینی با آنان پرهیز داده شده‌اید، در مقام سرپرست خانوار یا در جایگاه‌های مختلف اجتماعی، همپای بسیاری از مردان وفادار به همسر و باغیرت همچون شما به ایفای مسئولیت می‌پردازند و اتفاقا در میان شهروندانی که با رای آنان به شورای شهر تهران راه یافته‌اید، به احتمال قریب به یقین زنان مطلقه بسیاری بوده‌اند. چنین زنانی چگونه می‌توانند با مطالعه اظهارات شما چشم امید حمایت از ناحیه نایب‌رئیس شورای شهرشان برای بهبود وضعیت زندگی‌ خود داشته باشند؟

3) پرسش مهم دیگری که ایجاد می‌شود این است که حضرتعالی چه تصویری از محیط کاری خود و از آن بالاتر چه تصویری از شخصیت خود نزد همسرتان ترسیم کرده‌اید که ایشان را به هراس افکنده‌اید مبادا نوعی «ناامنی» از جانب زنان همکار متوجه شما شود؟ شما سال‌ها فرمانده انتظامی تهران بزرگ بوده‌اید و با انواع و اقسام افراد سر و کار داشته‌اید. حتی به قول خودتان همانگونه که در گفت‌وگوی اخیر با خبرنگاران نیز بیان کرده‌اید، «زنان خیابانی» از شما به خاطر برخوردهایتان با مزاحمان تشکر کرده‌اند. آن زمان که شما در ناجا بودید و حتی به اقتضای جایگاه و عملکردتان مورد تقدیر زنان خیابانی قرار می‌گرفتید، نظر همسر محترمتان درباره فضای کاری شما چه بود و چه برنامه‌ای برای قلم پایتان داشتند؟ آیا آن زمان که جوان‌تر هم بودید «ناامنی» خاصی متوجه جنابعالی نبود و امروز که گرته‌ برف میانسالی بر موهایتان نشسته، امنیتتان مستعد تهدید شده است؟ باورکردنی نیست که همسر شما معتقد باشند زنان مطلقه حتی از زنان خیابانی - که البته آنان هم از کرامت ذاتی انسان برخوردارند - خطرناک‌تر باشند. علاوه بر این، اگر تصویری که شما از محیط کاری خود و شخصیتتان ترسیم کرده‌اید درست باشد، آیا مردم می‌توانند به چنین محیطی و نماینده‌ای که راهی این فضا کرده‌اند، اعتماد داشته باشند؟ آیا شهروندان نخواهند گفت این چه شورای «اسلامی» است که امنیت نایب رئیسش به واسطه همکاری و همصحبتی با دو زن مطلقه به خطر می‌افتد؟ لطفا اگر هنگام اظهارنظر به فکر خود نیستید لااقل به فکر حرمت «اسلام» یا حداقل به فکر حرمت همکارانتان باشید. با انتشار اظهارات شما، کسانی که فرزند یا همسرشان در محیط شورای شهر تهران مشغول فعالیتند، چه امنیت خاطری خواهند داشت؟

4) دوست شما و شهردار ما جناب آقای قالیباف با هر انگیزه و نیتی به هر حال تصمیمی را درباره مجموعه تحت تصدی خود اتخاذ کرده و آن را به مرحله اجرا گذاشته‌اند. وقتی تریبونی به اهمیت تریبون نماز جمعه تهران برای دفاع از این تصمیم در اختیار جناب آقای قالیباف قرار می‌گیرد و از سوی دیگر از نماینده مجلس گرفته تا رئیس دستگاه قضایی از این اقدام حمایت می‌کنند و شهردار پایتخت را مورد تحسین و تشویق قرار می‌دهند، آیا لازم است شما با بیان چنین عباراتی با اهانت به قشری از اقشار جامعه، حمایت و ارادت خود را نسبت به دوست قدیمی‌تان ابراز کنید؟ عمل جنابعالی مصداق بارز «دفاع بد» است که از هر حمله و هجوم خوبی نتیجه مخرب‌تری دارد و اصل تصمیم را هم زیر سوال می‌برد. شما ابعاد تصمیم آقای قالیباف را با جملاتی که به زبان آورده‌اید و سایر واکنش‌هایتان در جمع خبرنگاران، به حدّ بسیار خفیفی تنزل داده‌اید و بر همین اساس به نظر می‌رسد که ایشان هم چندان از این عبارات خرسند نشده باشند.

5) آقای نایب‌رئیس محترم شورای شهر تهران! حق‌الناس اعم از حقوق مادی و معنوی است. شما با بیان عباراتی که رسما و صراحتا وهن و تحقیر زنان مطلقه بوده است، حق معنوی عظیمی را بر ذمه خود نهاده‌اید. خوب می‌دانید که عبور از پل صراط صرفا نیازمند داشتن پاهایی با قلم سالم نیست، بلکه محتاج سبکباری نسبت به حق‌الله و به‌ویژه حق‌الناس است. پس حالا که ان‌شاءالله به واسطه وفاداری به همسر محترمتان پاهایی سالم دارید و به مدد تهدیدات متعلقه محترم، از هرگونه ناامنی زنان مطلقه مصون هستید، بهتر است با حلالیت طلبیدن و عذرخواهی از این دسته از بانوان محترم، اسباب عبور آسان از پل صراط را نیز برای خود فراهم کنید. البته هیچ تضمینی وجود ندارد که عذرخواهی شما به گوش همه زنان مطلقه‌ای که دلشان از حرف‌های شما شکسته برسد یا اگر هم رسید، لزوما حلالتان کنند؛ اما به هر حال، بد نیست تلاشی در این زمینه داشته باشید. از حق خبرنگاران هم بگذریم که «کرامت» و «نان» آنان را در همین گفت‌وگو زیر سوال برده‌اید. صنف ما مدت‌هاست از برخی مسئولان، انتظار رفتار و گفتار موافق اصول اخلاقی را ندارد.

6) آقای مرتضی طلایی! ای کاش طلایه‌دار عمل به سیره مولایی باشید که نام کوچکتان صفت بزرگ و نورانی اوست؛ مرد راستینی که حتی بی‌حرمتی به یک پیرزن یهودی در سرحدات اسلامی را هم برنمی‌تافت، چه برسد به بی‌حرمتی به یک زن مسلمان که از بخت نامراد، پسوند «مطلقه» را یدک می‌کشد و از بد روزگار، همکار شما شده است. فرموده بودید «ما یک جو غیرت دینی می‌خواهیم». باور کنید ما به «نیم‌جو غیرت دینی» شما هم راضی هستیم، منتها نه آن دینی که زنان مطلقه را عامل ناامنی مردان می‌داند که صد من غیرت برخاسته از چنین قرائتی از دین مبین اسلام، ارزنی نمی‌ارزد.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.