فاضل میبدی گفت: شهید بهشتی معتقد بود؛ همواره باید روی ویژگیِ انتخابِ آزادانه و آگاهانه انسان ها تاکید کنیم. باید بپذیریم این تفکری است که سی و چند سال پیش در جامعه وجود داشته و متاسفانه اخیرا از فرهنگ دینی ما رخت بربسته است وعده ای به دنبال تاکید بر ارهاب و تهدید و ترس رفته اند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری و اطلاع رسانی جماران، حجت الاسلام سید محمد تقی فاضل میبدی، که در مراسم گرامیداشت سی و سومین سالگرد شهدای هفتم تیر در موسسه دین و اقتصاد سخن می گفت؛ با تجلیل از آیت الله شهید دکتر بهشتی و همچنین مرحوم استاد عالی نسب، اقتصاد دان اخلاق گرای دهه 60، به استمرار مظلومیت شهید دکتر بهشتی در زمانه معاصر اشاره کرد و گفت: در حالی که امروزه با افکار تندروانه ای مواجه می شویم که متأسفانه به نام اسلام رواج می یابد؛ اما هنگامی که به بررسی تاریخ اندیشه انقلاب اسلامی می پردازیم، به اندیشه های بلندمرتبه شخصیت هایی چون شهید بهشتی مواجه می شویم که در جهان امروز جای خالی اندیشه آن ها، کاملا احساس می شود. شهید بهشتی متاسفانه بسیار زود از میان ما رفت و اگر ایشان بودند ما به غربت فکریِ دینی دچار نمی شدیم.

وی با انتقاد از این خصلت غیراخلاقی جامعه ما که تنها نام شخصیت ها را مورد تکریم قرار می دهد؛ گفت: این روزها در صدا و سیما از شهید بهشتی بسیار سخن گفته می شود، اما درباره این که ایشان از لحاظ فکری که بود و چه گفت؛ کمتر سخنی به میان می آید. چنان که هرگز میزگردی با حضور فرزندان ایشان، اساتید محمدرضا و علیرضا بهشتی برگزار نمی شود؛ تا درباره افکار این بزرگوار به بحث پرداخته شود.

عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم مفهوم آزادی انسان را در اندیشه شهید بهشتی، مفهوم بسیار پراهمیت دانست و گفت: بحث من مبانی فکری ایشان درباره اسلام است. یک بحث کلامی در این جا شکل می گیرد که هدف از تکلیف چیست؟ دلیل آن لطف است یا ترس. چون خواستِ خدا بر این است که بنده را به تربیت الهی برساند. پس احکام، نتیجه لطف خدا است. بعضی می گویند یک تکلیف اجتماعی است و اگر انسان فعلی را ترک کرد؛ دیگری باید او را با الزام و اجبار و شلاق، راهی بهشت کند. به لحاظ تاریخی در مورد این موضوع، خواجه نصیر و از سوی دیگر علامه حلی و دیگر علما به تفصیل سخن گفته اند.

وی با تاکید بر این موضوع که در اندیشه های شهید بهشتی این مبنا کاملا پذیرفته شده است که تکلیف انسان، محصولِ لطف خدا است؛ تصریح کرد: با این تفسیر از اسلام، زور و شلاق جایی در مفهومِ تکلیف ندارد. شهید بهشتی به اصولی معتقد است که باید از طریق شناخت آن ها با تفکر این مرد بزرگ آشنا شویم. اصل اول ایشان این است که انسان یک موجود آزاد است و اکراه با فلسفه آفرینش در تضاد است.

این استاد دانشگاه با اشاره به این که این بحث کلامی است؛ تصریح کرد: معنای این سخن آن است که خداوند انسان را آزاد آفریده است. بر طبق آیه"إِنَّا هَدَیْنَـَه‌ُ السَّبِیل‌َ إِمَّا شَاکِرًا وَ إِمَّا کَفُورًا ؛(انسان‌،3)، نباید در پشت هیچ تکلیفی، اکراه دینی قرار بگیرد. اگر بپذیریم؛ انسان در فلسفه آفرینش آزاد و مختار محسوب می شود و از دیگر سوی به این باور داشته باشیم؛ دین را باید تحمیل کرد؛ این شیوه برخورد با تفکر ایشان منطبق نیست.

فاضل میبدی اصل دوم را از منظر شهید بهشتی، بسط مفهوم «انتخاب گری» انسان تشریح کرد و گفت: انسان به دلیل آن که آزاد خلق شده است؛ «انتخاب گر» محسوب می شود و نباید برای او انتخاب کرد بلکه باید خودش انتخاب کند. شهید بهشتی در دو مورد، صراحتا به بحث انتخاب پرداخته اند. یکی در کتاب شناخت اسلام که پیش از انقلاب به همت ایشان و با همکاری شهید دکتر باهنر و استاد گلزاده غفوری نگاشته شده است؛ بیان کرده اند که رهبری جامعه دینی نباید بر کسی تحمیل شود. مورد دیگر نیز مربوط می شود به سخنرانی مرحوم بهشتی در حوالی تیرماه سال 60 در حزب جمهوری اسلامی که در آن جا بحث می کنند که رهبری جامعه دینی باید انتصابی باشد یا انتخابی؛ به قول فقها "اصل نصب" را مطرح می کنند.

وی در ادامه به تبیین دیدگاه شهید بهشتی در مورد مبحث انتصاب و انتخاب رهبر جامعه دینی، پرداخت و اظهار داشت: تفاوتی که از منظر شهید بهشتی میان زمان غیبت و زمان حضور یا عصر معصومین وجود دارد؛ این است که در زمان غیبت، رهبران دینی، تعیینی هستند نه تحمیلی. مثلا حضرت علی (ع) منصوب از طرف پیامبر هستند. همان "اصل نصب" که ما شیعیان به آن معتقد هستیم و در کلام شیعه نیز وجود دارد. اما این امام منصوب به هیچ وجه تحمیلی نیست و تعیینی است و مردم می توانند او را انتخاب نکنند. در جای جای نهج البلاغه، علی(ع) می گویند: من از طرف شما انتخاب شدم همان گونه که با خلفای دیگر بیعت کردید؛ با من هم بیعت کنید. حضرت علی هیچگاه کلمه نصب را به کار نبردند. شهید بهشتی با اشاره این مطلب استدلال می کند که همان گونه که در روزگار حیات ائمه اطهار، ایشان تعیینی و غیر تحمیلی بودند؛ در حال حاضر رهبران دینی یا وُلات امر و زعمای جامعه اسلامی باید نه تعیینی باشند و نه تحمیلی.

این محقق حوزه و دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این که دیدگاه کسانی که میگویند ولی فقیه از طرف خدا منصوب شده و خبرگان رهبری باید او را کشف کند؛ از نظر بهشتی مردود است؛ تصریح کرد: سال ها بعد، مرحوم آیت الله صالحی نجف آبادی در کتاب «حکومت صالحان» و مرحوم آیت الله منتظری در برخی نوشته هایشان درباره مفهوم «نَصب» سخن گفتند که در زمان غیبت، در جامعه دینی هیچ گونه نصب و انتصاب نداریم. این اندیشه را شهید بهشتی هم پیش از انقلاب در کتاب شناخت اسلام بیان کردند و هم پس از انقلاب در سخنرانی مذکور در حزب جمهوری اسلامی بر آن تاکید کردند.

وی در ادامه تشریح اصول اعتقادی و نظری شهید بهشتی برای اثبات حق آزادی انسان، با تاکید بر هم راستا بودن مفهوم آزادی و ایمان ابراز داشت: اصل دیگری که ایشان بر آن پا می فشارد؛ این گونه است که ایمان باید بر اساس آزادی ارزش پیدا کند. خداوند در آیه 99 از سوره یونس می فرمایند: {پس آیا تو مردم را ناگزیر می کنى که ایمان بیاورند؟}
فاضل میبدی با اشاره مظلومیت تفکر شهید بهشتی در روزگاری که تفکرات منحط تکفیری به نام اسلام تبلیغ و ترویج می شود؛ گفت: تفکر متضاد این دیدگاه را هر چه بنامیم؛ فرقی در اصل موضوع نمی کند: تفکر تکفیری یا داعشی، تفکری شلاق به دست است که باور دارد؛ باید مردم را با تهدید و زور بهشتی کرد. اخیرا در مجلس گفته شده است که چرا وزیر کشور در قضیه حجاب وارد نمی شود. چرا خانم ها باید شلوار ساپورت بپوشند؟ در روزگاری که انبوه مشکلات داخلی و خارجی در ایران و پیرامون منطقه وجود دارد، باید یک عده بگویند چرا دولت برای حجاب خانم ها با اجبار و الزام، عمل نمی کند. اگر ما در این موقعیت حساس وزیر کشور را کنکاش کنیم؛ در تقابل با تفکر شهید بهشتی قرار گرفته ایم. ایشان قطعا به حجاب عمیقا باورمند بوده اما به حجاب الزامی، اعتقاد نداشته است چرا که از منظر ایشان فلسفه اسلام، تربیت انسان است و باید انسان را در انتخاب آزاد بگذاریم.

وی ضمن توصیه علاقه مندان و پژوهشگران به مطالعه مشروح مذاکرات قانون اساسی، برای شناخت بیشتر شهید بهشتی، اظهار کرد: در بخشی از مذاکرات اصل نهم قانون اساسی که قرار بود تصویب شود؛ بحثی در مورد حفظ استقلال ایران و آزادی مطرح شد. عده ای گفتند استقلال کشور با آزادی مطلق در تضاد است و نمی توان مردم را آزاد گذاشت و از استقلال هم سخن گفت. مراد از آزادی در این جا، آزادی های سیاسی و داخلی بود. یکی از معترضین آیت الله جعفر سبحانی بود و مرحوم بهشتی جواب قابل تاملی به این ابهام دادند. ایشان گفتند: «حفظ واقعی استقلال کشور از طریق حفظ عدالت و آزادی در کشور است.» امروز در عراق خطر نفوذ داعش را می بینید اگر در آن جا عدالت و آزادی که انسان برای آن خلق شده است؛ از طرف حکومت در عرصه مردم درست اجرا می شد؛ ممکن نبود گروهی به نام داعش نفوذ پیدا کند. در ادامه شهید بهشتی می گویند: «وقتی در جامعه ای یا کشوری، عدالت و آزادی خوب پاسداری نشود؛ راه برای نفوذ بیگانگان باز می شود»

وی با طرح این پرسش که تهاجم فرهنگی از چه زمانی و در چه شرایطی بر جامعه تاثیر گذار خواهد بود؟ گفت: هنگاهی که حکومت مرکزی اصل عدالت و آزادی را برای یکایک اقوام و شهروندان به گونه صحیح تامین و اجرا نکرده است؛ این مباحث فرعی است .

وی افزود: بنا به فرموده امام علی(ع)، چهار چیز دولت ها را از پا در می آورد. 1. انسان های پست را در راس کارها نشاندن 2. انسان های عالم و دانشمندان را از پست ها محروم کردن 3. چسبیدن به فروعات 4. فراموشی اصل ها. شهید بهشتی به دو اصل مهم در جامعه بشری اشاره کردند که اگر عدل و آزادی نباشد؛ راه برای نفود بیگانه هموار می شود. بحث ایشان با بنی صدر هم جالب است. خاطره ای از آیت الله العظمی موسوی اردبیلی نقل می کنم. در آن هنگام، بنی صدر فرار کرده بود؛ کسی که بیشترین تهمت را به شهید بهشتی وارد می کرد؛ برای ایشان خبر آوردند؛ همسر بنی صدر دستگیر شده است و بنی صدر به زودی مجبور می شود؛ خود را تسلیم کند. شهید بهشتی بلافاصله مواخذه کرده بود که چرا همسرش را دستگیر کردید؟ جرم شوهر چه ربطی به همسر دارد؟ او مشکل دارد، نباید همسرش دستگیر شود. این رفتار ایشان درست بر طبق نص صریح قرآن است که می فرماید: {اگر با کسی دشمنی دارید؛ مبادا در اجرای عدالت، آن کینه ها را به کار بگیرید.} بنا بر این همسر وی را آزاد کرد.

این استاد دانشگاه برای تبیین روحیه آزاد اندیشی شهید بهشتی، بخش دیگری از مشروح مذاکرات قانون اساسی روایت کرد که حاوی مباحثه میان ایشان و بنی صدر در ارتباط با رسمیت بخشیدن به جوامع در کشور بود و تصریح کرد: در همین مذاکرات قانون اساسی، بحثی با بنی صدر در مورد اصل سیزدهم قانون اساسی دارند که بنی صدر اصرار داشته است که دولت صرفا باید ادیان رسمی را در قالب جمعیت های قانونی به رسمیت بشناسد. بنی صدر با وجود آن که دکترای اقتصاد از فرانسه دارد و آدم جهان دیده ای به نظر می رسید اما این بحث، گواه آن است که تفکر مرحوم بهشتی به چه میزان انسانی و باز و متمرکز بر فلسفه آفرینش در اسلام است. ایشان در مخالفت با سخنِ بنی صدر این گونه استدلال می کند که چرا اساسا باید جمعیت های کشور به این تعدادی که نام برده شد؛ منحصر شود؟ شهید بهشتی در آن جا می گوید: «اگر فردا یک جمعیتی تشکیل شد؛ طبق این گفته باید بگوییم غیر قانونی است و فقط این ها قانونی هستند؟ مثلا اگر یک جامعه لیبرالیستی تشکیل شد؛ بگوییم غیر قانونی است.» زمانی در جریان مذاکرات اصل نهم قانون اساسی از سوی برحی این شبهه بیان شد ممکن است استقلال با آزادی در تقابل باشد. ایشان در پاسخ گفتند: در منطق، ما مفهومی به نام اصل داریم و مفهوم دیگری به نام استثنا. اگر شهروندی یا قومیتی سوء استفاده کرد و مزاحم امنیت و نظام جمهوری اسلامی شد؛ این یک استثنا است. ما نمی توانیم اصل آزادی که اساس خلقت انسان است؛ به خاطر استثنایی فدا کنیم که ممکن است یک روز اتفاق بیفتد. دقیقا همین استدلال را در مورد موضع شکنجه هم داشتند. مباحثه ای نیز در طول مذاکرات قانون اساسی با مرحوم آیت الله مشکینی درباره بررسی موضوع قانونی شدن مواردی از شکنجه داشتند که در ابتدا مرحوم آیت الله منتظری مخالفت کردند و مرحوم آیت الله مشکینی قانع نشدند. شهید بهشتی در مخالفت با این موضوع گفتند: در مساله اِعمال شکنجه ممکن است؛ در زمان خاصی، استثنایی وجود داشته باشد. اما اگر بخواهیم این اصل را قانونی کنیم؛ این اقدام بر خلاف فطرت انسان است.

این پژوهشگر دینی با نتیجه گیری از این خاطرات و مباحثات کلامی، عصاره کلام مرحوم بهشتی را این گزاره دانست که انسان، انتخاب گری آگاه و آزاد است و عنوان کرد: ایشان معتقد بود؛ باید روی این ویژگیِ انتخابِ آزادانه و آگاهانه انسان ها همواره تاکید کنیم. قاعدتا منظور ایشان از تاکید، شعار دادن صرف نیست. باید بپذیریم این تفکری است که سی و چند سال پیش در جامعه وجود داشته و متاسفانه اخیرا از فرهنگ دینی ما رخت بربسته است و عده ای به دنبال تاکید بر ارهاب و تهدید و ترساندن رفته اند.

وی با رجوع به متن مقالاتِ کتاب «نگاهی دوباره»، منتشر شده توسط دانشگاه مفید قم، بر مسلم دانستن اصل انتقاد از رهبران از دیدگاه ایشان تاکید کرد و گفت: مرحوم بهشتی، آزادی را در عرصه سیاسی تا آن جا گسترش می دهد که به صراحت می گوید «آزادی انتقاد از رهبران در اسلام دگم است.» دگم یعنی اصل مسلم انعطاف ناپذیر. از نظر ایشان این اصل به هیچ وجه، قابل تبصره نیست و هیچ حکومتی، در هیچ شرایطی، حتی شرایط فوق العاده و غیر عادی، حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران از مردم سلب کند.

محمد تقی فاضل میبدی در این بخش از سخنانش، گزیده ای از متنِ گفته های شهید بهشتی را قرائت کرد: «آزادی انتقاد از رهبران در اسلام دگم است. هیچ حکومتی تحت هیچ عنوانی، تحت شرایط فوق العاده و غیرعادی و به طور کلی تحت هیچ شرایطی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از مردم بگیرد. ... این در اسلام دگم است. رفقا، این مهم است. "ما در شرایط فوق العاده هستیم، با دشمن های مختلف روبه رو هستیم، حکومت نظامی اعلام می کنیم" ؛ این ها در اسلام نیست. برای این که می دانید علی(ع) با دشمنان گوناگون روبرو بود؛ در حال جنگ با معاویه هم بود؛ هیچ هم حکومت نظامی اعلام نمی کرد. نه تنها حکومت نظامی اعلام نمی کرد، حتی برای خودش حرس و پاسبان هم نگذاشته بود. آزاد در میان مردم می آمد و صریحاً می گفت: « آن روزی فساد در جامعه رخنه می کند و زمامداران به صورت بُت در می آیند که رابطه مستقیم میان مردم و زمامداران به کلی بریده شود.» از نظر فقه اسلامی حجاب میان مردم و زمامداران حرام مطلق است. حجاب در این جا یعنی چه؟ یعنی اینکه زمامدار طوری زندگی کند که هرکس می خواهد پیش او برود باید از دربانی، مأمور تشریفاتی یا رئیس دفتری اجازه بگیرد. باید حداقل هفته ای یک بار، روزی یک بار، مقداری که برای شرایط زمان و مکان کافی باشد؛ در اختیار عموم باشد. «آقا،ترورش می کنند!» بکنند؛ چه کسی از علی ارزنده تر،که ترور شد. خوب ترورش کنند. جامعه ای که بخواهد به یک فرد پایش بند باشد، اصلاً، مرگ بر این جامعه! خوب، ترورش کنند؛ چه می شود؟ یکی دیگر سر جای او می آید. اگر بنده از جان خودم می ترسم؛ اصلاً نباید زمامدار بشوم. کسی که از جان خودش می ترسد نباید زمامدار شود. این ها در اسلام، دگم است. من می گویم دگم، دگم، دگم؛ برای اینکه بدانید این ها هیچ قابل انعطاف نیست.»

محمد تقی فاضل میبدی در پایان با جمع بندی نظرات شهید بهشتی گفت: اگر فقط به گلباران و شستن مزار شهدای بزرگوار اکتفا کنیم؛ این کار ظلم به آن هاست. باید اندیشه این شهدای بزرگ تبیین شود. برخورد بزرگوارانه شهید بهشتی با رقبا، مولد یک مکتب اخلاقی بود که باید به آن به تفصیل پرداخته شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.