آیت الله امجد مرام حسین را ظلم نکردن و زیر بار ظلم نرفتن و عدالت خواهی را شرط ظهور امام زمان دانست. وی انتقاد را مایه رشد و خشونت های امروز علیه شیعیان را ناشی از جهالت های ایشان و خباثت های دشمنانشان دانست.
به گزارش جماران به نقل از شفقنا محمود امجد، در جلسه اخلاق شنبه شب خود در حیسنیه کوهسار، مرام حسین را ظلم نکردن و زیر بار ظلم نرفتن دانست و عدالت خواهی را شرط ظهور امام زمان دانست. وی درباره عدالت خواهی گفت: و قتی عدالت خواه هستیم که اگر عدالت برعلیه ما و پدر و مادر ما هم باشد، آن را بپذیریم. عدالت خواهی این است که می خواهم عدل و حق -ولو بر علیه من- اجراء شود.
این استاد اخلاق تواضع را زیر بار حق رفتن، انتقاد را مایه رشد و ملاک اسلام را صداقت دانست و گفت: بیایید هم دیگر را اصلاح کنیم. انتقاد خوب است. اگر انتقاد وارد بود، آدم باید تشکر کند. اگر هم وارد نبود، باید توضیح بدهد. هیچ اشکالی ندارد که آدم بگوید اشتباه کردم. اتفاقا این کار مایه اعتبار انسان هم می شود. اگر هم دیدم اشکال وارد نیست، توضیح می دهم.
وی در این باره اضافه کرد: این که هر چی من می گویم درست است، این به اسلام ربطی ندارد. این که هرکسی با من باشد خوب است، این که هر کسی با من موافق نباشد منفور است، این ها اصلا به اسلام ربطی ندارد. مشکل ما فقط خود خواهی و خود پسندی است. رمضان به معنی ذوب کردن است. در این رمضان باید خود خواهی و خود پسندی خودمان را ذوب کنیم.
امجد گفت: خاک بر سر ما با این اسلاممان. خاک بر سر ما با این مسلمانیمان. این همه جوان می خواهند ازدواج کنند و نمی توانند. ما هیچ ربطی به اسلام نداریم. ما هیچ ربطی به اهل بیت نداریم.
این استاد حوزه علمیه با اشاره به عوض شدن شرایط در اوضاع و احوال کنونی و کثرت تبلیغات ضد ارزشی، به ضرورت تغییر روش های سخنرانی و تشکیل منبرهای مخصوص اقشار مختلف اشاره کرد و گفت: من معتقدم منبر نباید منولوگ باشد. من یک چیزی می گویم، شما باید همان جا تصحیحش کنید. اگر من اشتباه کردم، شما باید بگویید.
آیت الله امجد خشونت هایی را که نسبت به شیعیان اعمال می شود را ناشی از برخی جهالت ها و خباثت ها دانست و گفت: الآن بر اثر جهالت های ما و بر اثر خباثت های آن ها، مته بر سر شیعه می گذارند.
متن برخی نکات که وی در جریان جلسه خود به آن اشاره کرد، به شرح زیر است:
*زیارت عاشورا یک کلمه بیشتر نیست: سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم.
*هیچ وقت آدم در راه ظلم نرود. نه به کسی ظلم کن و نه زیر ظلم برو که این مرام حسین است.
*ماه رمضان است و از این سفره الهی و از این مهمان خانه استفاده می کنیم. امیدواریم از آن چیز هایی که اولیاء خدا می خورند نصیبتان شده باشد و باز هم بشود و نصیب ما هم بشود.
*سفره هایی در این ماه رمضان پهن است که روزه داران از آن می خورند و روزه شان هم باطل نمی شود. چند ساعتی از غذا و آب نخورید تا از آن شراب ها و طعام های الهی بهره مند شوید.
*انسان مومن که اهل قرآن است از غیر خدا هیچی نمی خواهد.
*عدات خواه نیستیم. وقتی ما عدالت خواه شویم، امام زمان می آید. و قتی عدالت خواه هستیم که اگر عدالت برعلیه ما و پدر و مادر ما هم باشد، آن را بپذیریم.
*عدالت خواهی این است که می خواهم عدل و حق اجراء شود ولو بر علیه من.
*انسان حرف حق را یا باید از اهلش بشنود و یا خودش تعقل کند و بفهمد.
*من معتقدم منبر نباید منولوگ باشد. من یک چیزی می گویم، شما باید همان جا تصحیحش کنید. اگر من اشتباه کردم، شما باید بگویید.
*زمان سابق گذشت! زمان سابق یک عالم از بعد از نماز عصر تا غروب می رفت منبر می رفت و احکام، معارف، داستان و...می گفت. همه هم سراپاگوش بودند. نه اینترنت بود، نه رادیو، نه تلویزیون، مردم با کمال فراغت می آمدند پُر می شدند و می رفتند.
امروز این طوری نیست. من خبر دارم دانشجو و محصلی که پای منبر من می آید، بر اثر تبلیغات ضد ارزشی، اشکالات فراوانی دارد. حالا یک جوان در این وضعیت، می خواهد یک حرفی بزند! می خواهد بگوید من این حرف را نفهمیدم! به این حرف ایراد دارم! ما نمی توانیم سرش را ببریم.
*مشکل ما فقط خود خواهی و خود پسندی است. رمضان به معنی ذوب کردن است. در این رمضان باید خود خواهی و خود پسندی خودمان را ذوب کنیم.
*شخصی دید در ماه محرم همه چیز برای خوردن موجود است. ‌اما در رمضان هیچ چیزی برای خوردن نیست. گفت باید بگویید رمضان الحرام، محرم المبارک.
* انتقاد خیلی خوب است. انتقاد پذیری خیلی خوب است. اگر انتقاد باشد، رشد است. اگر انتقاد نباشد، رشد نیست.
*اگر در خواندن یک متن مطلبی را نفهمیدید، روی آن گیر نکنید. فعلا رد بشوید، بعدا خواهید فهمید.
*انتقاد خوب است. اگر انتقاد وارد بود، آدم باید تشکر کند. اگر هم وارد نبود، باید توضیح بدهد.
* بحث کردن برای این است که آدم بفهمد، نه این که غالب شود.
*اگر شما یک آدم خارج از مذهب را می خواهید مسلمان کنید و بعد دربحث محکومش کردید؛ این اول خرابی است. در این صورت تویی که همچین کاری کردی، از هر بی دینی بد تر هستی. چرا که او گمراه است ولی تو خود پرستی.
* مقام علمی و معنوی میرزای شیرازی خیلی بالا بود. او با یک آقایی بحث می کند و غالب می شود. تعبیر غالب به این معنی است که به حسب ظاهر حق با میرزا بود. میرزا شش ماه روی این موضوع فکر کرد. بعد به آن روستا برگشت و به آن فرد گفت حق با تو است.
*ملا خلیل قزوینی صاحب کرامات بود. او اشکالی به ملاخلیل کاشانی می کند. بعد می فهمد اشتباه کرده است. از قزوین تا کاشان پیاده می رود. به درب منزل آن ملاخلیل که می رسد، می گوید «یا محسن قد اتاک المسیء». آقا ببخشید اشتباه کردم. بعد هم پیاده بر می گردد.
*هیچ اشکالی ندارد که آدم بگوید اشتباه کردم. اتفاقا این کار مایه اعتبار انسان هم می شود. اگر ایراد وارد باشد، تشکر می کنم و یک هدیه هم برایش می فرستم. اگر هم دیدم اشکالش وارد نیست، توضیح می دهم.
* انسان در بحث نباید در فکر غلبه باشد و بگوید غالب شدم. انسان در بحث باید در فکر فهمیدن باشد.
*در بحث باید پیش فرض های خودمان را کنار بگذاریم. من در حوزه بار آمدم و یک پیش فرض هایی دارم. دانشجو ها هم یک پیش فرض هایی دارند. با وجود پیش فرض های آن ها و پیش فرض های من، هیچ وقت به توافق نخواهیم رسید. در بحث پیش فرض ها را باید موقتا کنار بگذاریم.
*پیش فرض تا وقتی خلافش ثابت نشده باشد محترم است. اگر خلاف پیش فرض های من ثابت شد، باید آن را بپذیرم. به این تواضع می گویند.
*تواضع این است که انسان زیر بار حق برود. بیایید هم دیگر را اصلاح کنیم.
* به نظر من با این همه شبهاتی که امروز هست، جلسات باید تقسیم بشود. یک مجلس برای دانشجویان باشد، یک مجلس برای استادان باشد، یک مجلس برای ... تا بتواینم جوابگو باشیم.
*ما چه داریم؟ ما اصلا هیچی نیستیم!
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است/هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق.
نیستم نیستم نیستم من/چند پرسی ز چون و چرایم
*هزار بار قرآن بخوان. چه فایده؟ اینقدر قرآن خوان به جهنم می روند که حد ندارد.
*الآن بر اثر جهالت های ما و بر اثر خباثت های آن ها، مته بر سر شیعه می گذارند.
*این چه اسلامی است که آن شخص حسین-حسین می گوید، شعر می خواند و مداحی می کند. بعد در خانه می آید و زنش را می زند.
*این چه اسلامی است؟ اسلامی که تهمت و دروغ در آن است.
*محال است یک زن زردشتی در یزد پیدا کنید که غیبت کند. آن ها می گویند گفتار نیک، پندار نیک،کردار نیک. زردشتی های یزد غیبت نمی کنند، تهمت نمی زنند و یک فقیر ندارند. تا می بینند یک فقیری هست که می خواهد مسلمان شود، فورا کمکش می کنند تا از دین خود خارج نشود.
* خاک بر سر ما با این اسلاممان. خاک بر سر ما با این مسلمانیمان. این همه جوان می خواهند ازدواج کنند و نمی توانند. ما هیچ ربطی به اسلام نداریم. ما هیچ ربطی به اهل بیت نداریم.
*حرفی که جا ندارد، «لغو» است. حتی اگر آن حرف عرفان نظری باشد.
*کسی اسکناس بیست و یک هزار تومانی جعل نمی کند. چرا که قابلیت تقلب ندارد. اما اسکناس ده هزار تومانی را جعل می کنند. چون دین حق است، در لباس دین همه جور تقلب می کنند.
*والله مکه و کربلا رفتن و ریش و عمامه گذاشتن ملاک نیست. ملاک صداقت است.ملاک حقیقت است. مردم حقیقت می خواهند.
*اگر انسان نسبت به یک زنی احساس محبت داشته باشد، تماشا به احدی نمی کند.
*این که هر چی من می گویم درست است، این اصلا به اسلام ربطی ندارد. این که هرکسی با من باشد خوب است، این که هر کسی با من موافق نباشد منفور است، این ها اصلا به اسلام ربطی ندارد.
*بیست سال قبل از ازدواج باید خودمان را تربیت بکنیم. هیچ کداممان خودمان را تربیت نکردیم.
*اسلام آیینی که ما داریم نیست. در جامعه ما اگر اسلام پیاده شد، می توانیم افتخار کنیم و بگوییم ما میخواهیم دنیا را اداره کنیم. اما افسوس که یک سلام نمی توانیم بکنیم. حال آن که با یک بسم الله الرحمن الرحیم و با یک سلام، می شود جامعه را اصلاح کرد. بسم الله ارتباط باخدا و سلام ارتباط با مردم است. وقتی به کسی سلام میکنی، یعنی آبرو، عرض، جان، مال و ناموس تو پیش من در امان است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.