در پی برگزاری همایش ملی صیانت از کرامت انسانی از نگاه حقوقی اسلام، آیتالله العظمی جوادی آملی پیامی تصویری در این همایش قرائت کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، آیتالله العظمی جوادی آملی در همایش ملی صیانت از کرامت انسانی از نگاه حقوقی اسلام که ششم مهرماه در مرکز فقهی ائمه اطهار علهیم السلام برگزار شد که پیام تصویری آن بدین شرح است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلیالله علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمة الهداة المهدیین، سیّما خاتم الانبیا و خاتم الاوصیا علیهما آلاف التحیة و الثناء، بهم نتولی و من اعدائهم نتبرأ الی الله
مقدم حضار ارجمند، نخبگان، فرهیختگان، دانشمندان حوزوی، دانشگاهی و اساتید محترم را گرامی میداریم. از برگزارکنندگان این همایش وزین حق شناسی میکنیم. توفیق همه کسانی که در ایراد مقال و یا ارائه مقالات تلاش و کوشش نمودهاند روز افزون باشد. سعی همه بزرگوارانی که در احیای این وظیفه دینی کوشش و تلاش کرده و میکنند انشاءالله مشکور خداوند سبحان باشد. محور بحث صیانت ازکرامت انسانی در اندیشه حقوق اسلامی است.
کرامت از آن فضائل برجستهای است که خداوند سبحان فرشتگان را به این وصف ستود و انسانهای وارسته را به این وصف موصوف کرد و منشأ اتصاف فرشتهها را از یک سو و انسانهای وارسته را از سوی دیگر تکریم خودش دانست چون حضرت الله ذاتا کریم است و درس کرامت میدهد و آفرینش او کریمانه است اگر خداوند سبحان درباره انسان چنین تعبیری دارد: لقد کرمنا بنی آدم مشابه این تعبیر را برای فرشتگان نیز دارد: بایدی سفره کراما برره. !S1!
راز اتصاف فرشتهها به کرامت و سرّ اتصاف انسانهای وارسته به این وصف ممتاز است که خداوند اکرم مدرس اینها است. در سوره مبارکه علق که از عتائق سور قرآنی محسوب میشود خداوند سبحان جوامع بشری را به حضور در کلاس درس کرامت دعوت کرده است؛ فرمود: اقرأ و ربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان مالم یعلم.
خدا در عین این حال که اسماء حسنای فراوانی دارد در این آیه به عنوان یک استاد و معلم جهانی در کلاس درس کرامت حضور یافته و میفرماید: من شما را با قلم تعلیم مینمایم. وقتی گفتند خدای اکرم تدریس و تعلیم میکند یعنی درس کرامت میدهد اگر گفتند که فلان حکیم، فقیه، طبیب تدریس میکند، یعنی اینها هر کدام دروسی مثل حکمت، فقه و طب به شاگردانشان منتقل میکنند. پس اگر گفتند خدای اکرم تدریس میکند یعنی تعلیم کرامت میدهد. همین معنا درباره فرشتهها هم وجود دارد، چون خداوند سبحان اول آنها را عالم میکند و بعد آنها را مأمور میکند اینطور نیست که خداوند درس کرامت را منحصر در انسان نموده باشد چراکه اگر چنین بود فرشتهها از کرامت سهمی نمیبردند در حالی که در سوره مبارکه انبیا از آنها تعبیر مینماید: بل عباد مکرمون و هم بأمره یعملون.
همین وصف کرامت که در سوره انبیا برای فرشتهها یاد شده است، در زیارت جامعه کبیره نیز برای اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین یاد شده است که آنها عباد مکرمند لایسبقونه بالقول و هم بامره یعملون. بنابراین اصل کرامت از خداوند سبحان است و او در کلاس درس کرامت کریمانه حضور می یابد و شاگردان این کریم هستند و کرامت میآموزند.
مطلب دوم آن است که هر وصفی و هر حقی که برای انسان و امثال انسان نظیر فرشته صادر شود مثل هویت خود اینها بالغیر است نه بالاصل اگر هویت یک موجودی مال خود او نبود از جای دیگر به او داده میشود. انسانها هویتشان را از خدا دارند زیرا خداوند هم فرشته را آفرید و هم انسان را خلق کرد. پس اصل هستی فرشته و انسان مال خودشان نیست و از ناحیه غیر است. از همین روی کرامت آنها هم از آن خداست زیرا ممکن نیست اصل هویت بالغیر باشد، ولی وصف کرامت یا وصفی دیگر ذاتی باشد. بنابراین این خداوند است که انسان و فرشته ها را کریم کرد. (این هم مطلب دوم)
اما منشأ کرامت انسان و فرشته چیست؟ در پاسخ به این سؤال ابتدا درباره انسان که فعلا محور بحث است سخن میگوییم تا بعدا درباره فرشتگان که بحثهای دیگری برعهده آنهاست روشنتر شود. درباره انسان که کرامت را از خدا میگیرد به استناد خلافت اوست چون انسان ذاتا هویت ندارد و ذاتا کرامت ندارد و هویت او برای خلافت از ناحیه خداوند سبحان است. کرامت او هم به استناد خلافت اوست، چون انسان خلیفة الله است و خلیفه کریم، هم کریم خواهد بود؛ از این جهت انسان سهمی از کرامت دارد و همگان باید کرامت انسانیت را حفظ کنند، هم خود انسان موظف است که کرامت خود را پاس بدارد و هم افراد دیگر موظفاند به عنوان یک وظیفه متقابل و متعامل، کرامت یکدیگر را حفظ و پاسداری کنند.
راز کرامت انسان در این است که خلیفه کریم است: انی جاعل فی الارض خلیفه و اگر کسی خلیفه کریم شد، برای حفظ کرامت باید حرف مستخلف عنه را بزند نه حرف خودش را؛ اگر کسی قائم مقام شخصیت ممتاز شد و از طرف او سخن گفت و به جای او نشست و از طرف او امضا کرد، باید حرف، اراده، افکار، اندیشه و حقوق او را بفهمد، باور کند و عمل کند؛ درواقع خلیفه آن است که حرف مستخلف عنه را بزند اگر انسان خلیفه کریم شد و حرف مستخلف عنه را زد از کرامت طرفی میبندد یعنی هم شامل لقد کرمنا بنی آدم میشود و هم او را در حضور درس اکرم راه میدهند؛ إقرأ و ربک الاکرم الذی علم بالقلم.
البته کرامت مراتبی دارد و مرتبه بالا و قله بخش کرامت، مخصوص انبیا و معصومین و اهل بیت علیهم الصلاة و السلام است و مراحل میانی و نازلش بهره اوساط الضعاف از اهل ایمان است.
پس کرامت انسان به استناد خلافت است و خلافت رهن آن است که حرف مستخلف عنه را بفهمد، باور کند، متخلق شود و عمل کند اما اگر کسی در کنار سفره خلافت نشست و نان خلافت را خورد و خواست از این رهگذر بهرهای از کرامت ببرد، ولی حرف خودش را زد، خودش را تقدیس کرد و کار خودش را کرد، این غاصب است و خلیفه نیست، و قهرا طرفی از کرامت نمیبندد و به جای لقد کرمنا بنی آدم مشمول غضب الهی است و دیگر در این باره آیاتی که نازل شده است را نقل نکنیم.
بنابراین کرامت انسان به استناد خلافت اوست و خلافت او در پاسداشت مستخلف عنه است به طوری که حرف غیر خدا را نزند و دین غیر الهی نپذیرد و عمل نکند.
مطلب دیگر آن است که کرامت یک بحث اخلاقی دارد و یک بحث حقوقی. چون فعلا درباره صیانت از کرامت انسان در اندیشه حقوق اسلامی است و نه اخلاق اسلامی است؛ گرچه بحثهای نزدیک و شبیه به هم در مسئله اخلاق و حقوق مطرح است. اما اینجا چون از صبغه حقوقی بحث میشود، باید عنایت کرد به این که حقوق علمی است که مواد حقوقی دارد، این مواد از مبانی حقوقی گرفته میشود و مبانی حقوقی از منابع استنباط میشود، در واقع حقوق یک علم استدلالی است، همانطور که فقه و اصول اینطور است سایر علومی که استدلالی و برهانیاند از همین قبیلاند.
مواد حقوقی همین است که در رسالههای عملی آمده است و مواد اخلاقی همین است که در کتب اخلاقی به صورت ماده یا تبصره ذکر شده است، مبانی حقوقی عبارت از آن اصول کلی است که استخراج میشود، مثل مبنای عدل، آزادی، مبنای عقل، استقلال، مبنای صیانت از حق متقابل و مانند آن حق امنیت، حق امانت، حق اشتغال و حق انتخاب؛ اینها حقوقی است که مبنای تدوین مواد حقوقی است و مهمترین مبنا در بین این مبانی مسئله عدل است و عدل هرچند که معنای آن بسیار شفاف و روشن است که به معنای وُضِع کل شی فی موضعه؛ هر چیزی را در جای خود قرار دادن ولی این که جای اشیاء و جای اشخاص کجاست اولین و مهمترین سوال است.
کسانی که اندیشه حقوق اسلامی ندارند فقط در محدوده کرامت انسان از در اندیشه حقوقی سخن میگویند نه حقوق اسلامی زیرا دستشان بسته است یعنی مواد حقوقی دارند این مواد از مبانی حقوقی استنباط میشوند و مبنا دارند که مهمترین مبنای آنها عدل است و همانطور که بیان شد وضع کل شی فی موضعه است اما برای اینها جای اشیاء و اشخاص مشخص نیست، زیرا به آن منبع حقوقی که دین است رجوع نکردهاند درحالی که باید مبانی به منابع حقوقی استناد داشته باشد.
درواقع کسی که به جهانبینی الهی باور نیافت و به وجود خدا عقیده پیدا نکرد به این که علوم الهی فراوان است و ذاتی خداست دسترسی پیدا نخواهد کرد؛ زیرا این خداست که انسان را خلق کرده و برای او حقوقی مشخص کرده ولی این فرد این را نمیداندکه این حقوق چیست. پس کسی که بدون منبع بخواهد از مبنا شروع کند و از مبنا بخواهد فروع را استنباط کند ره به جایی نخواهد برد.
بنابراین در اندیشه اسلامی این اضلاع سه گانه مثلث منسجم است یعنی مواد حقوقی از مبانی گرفته میشود و اینها از منابع استنباط میشود اما اگر معاذالله کسی از مسائل اسلام طرفی نبسته و حقوق بشر را درست ادراک نکرده باشد، او توان تدوین حقوق بشر و حقوق جوامع انسانی را نخواهد داشت زیرا او یک سلسله مواد را از مبانی دارد اما نمیداند مهمترین مبنا را که عدل است از کجا بگیرد زیرا عدل وضع کلی است و معنای آن روشن است اما جای اشیا و اشخاص مشخص نیست، جای اوصاف و مبادلات مشخص نیست، چون کسی که اینها را آفرید جای اینها را آگاه است و باخبر میکند، لذا کسانی که ارتباط دینی ندارند قطعا دستشان از این منبع مواد حقوقی مقطوع است.
امید است که خداوند سبحان این توفیق را عطا کند که ما هم خودمان کریمانه زندگی کنیم و هم در کلاس کرامت بنشینیم ( اقرأ ...) و همه همتای فرشتهها بنشینیم که بل عباد مکرمون و هم پاسدار حقوق یکدیگر و ادراک کننده صحیح مبانی حقوقی و فراگیرنده صحیح منابع ومبانی حقوقی باشیم انشاء الله.
مجددا مقدم همه شما را گرامی میدارم از برگزار کننده این همایش وزین قدردانی میکنم. همه بزرگوارانی که با سخنرانی و ایراد مقالت بر غنای این همایش علمی افزودند از خداوند سبحان میخواهم بر توفیقاتشان بیافزاید و خداوند سبحان امر فرج ولیاش را تسریع کند.
نظام ما و رهبر، مراجع ما، ملت و مملکت ما را در سایه امام زمان عج محافظت بفرماید غفرالله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته