حجت الاسلام و المسلمین رشید داودی

سلسله مباحثی در مورد فضای نامطلوب اخلاقی موجود در جامعه -که مسموم به ناهنجاری­های اخلاقی­ ازقبیل شایعه،دروغ،تهمت،تخریب و... می باشد، وطبق روایات ریشه همه این بداخلاقی­ها در دروغ نهفته است-تقدیم می شود که به ریشه یابی این رذائل اخلاقی و آثار و نتایج خطرناک مترتب بر آنها پرداخته میشود و راه­ها جلوگیری از آنها بیان خواهد شد.
دروغ از جمله گناهان کبیره، بلکه زشت‎ترین گناهان و خبیث‏ترین آنها است. صفتی است که انسان را در دیده‏ها خوار، و در نظرها بی‏وقع و بی‏ارزش می‏سازد. و سرمایه خجالت و شرمندگی، و باعث دل شکستگی و رنج و اندوه می گردد. سبب و اساس ریختن آبرو در نزد خلق خدا، و باعث سیاه‏روئی دنیا و آخرت است. و آیات در مذمّت این صفت بسیار، و احادیث در نکوهش آن بی‏شمار است. در مقاله قبلی به برخی آثار این رذیله­ی اخلاقی اشاره شد و اکنون به برخی دیگر از این آثار اشاره می شود.
کم شدن رزق و فقیر شدن
در روایات متعددی بیان می شود که دروغ گفتن موجب می شود که در روزی انسان تغییراتی بوجود بیاید؛ پیامبر می فرماید: اَلکَذِبُ یَنقُصُ الرِّزقَ؛ دروغ، روزى را کم مى کند.(الترغیب و الترهیب،ج3، ص596،ح29) حضرت امام جعفر صادق‏علیه السلام نیز می فرمایند: «ان الرجل لیکذب الکذبة، فیحرم بها صلاة اللیل فاذا حرم بها صلاة اللیل حرم بهاالرزق. مردى که دروغ مى‏گوید از نماز شب محروم خواهد شد، وقتى که از نماز شب محروم‏شود از روزى محروم خواهد شد.»(تهذیب الاحکام،ج2،ص122) و این کم شدن رزق و محروم شدن از روزی منجر می شود به فقیر شدن انسان دروغگو که امیر المؤمنین‏علیه السلام به آن اشاره می کنند: «اعتیاد الکذب یورث الفقر. عادت به دروغ فقر مى‏آورد.» (سفینة البحار،ج7،ص455 به نقل از خصال شیخ صدوق.ج2،ص504) ‏و چه زیبا امام کاظم علیه السلام بیان می کنند که صداقت موجب افزایش روزی و دروغ موجب فقیر شدن می گردد: اَداءُ الاَمانَةِ وَ الصِّدقُ یَجلِبانِ الرِّزقَ، وَالخیانَةُ وَ الکَذِبُ یَجلِبانِ الفَقرَ وَ النِّفاقَ؛ اداى امانت و راستگویى روزى را زیاد مى کند و خیانت و دروغگویى باعث فقر و نفاق مى شود.(بحارالأنوار، ج 78، ص 327)
نسیان و فراموشی
امام صادق علیه السلام: إِنَّ مِمّا أَعانَ اللّه (بِهِ) عَلَى الکَذّابینَ النِّسیانَ؛ از جمله کمکهاى خداوند بر ضد دروغگویان فراموشى است.(کافى، ج2، ص341، ح15) در زبان فارسی مَثَل است که دروغ گو، کم حافظه است، دروغى که گفته به یادش نمى‏ماند و آنرا فراموش مى‏کند و هنگامى که بار دگر خواست از آن سخن بگوید، چون سخنش واقعیت نداشته و جعلی بوده لذا نوع کلام خود را فراموش می کند و جور دگرخواهد گفت، و این موجب رسوایی و کشف دروغش مى‏شود.امر دیگرى که موجب فراموشى دروغ مى‏شود، آن است که مطلبى در حافظه انسان مى‏ماند که مورد اهتمام شخص باشد. کسى که کارش دروغ گویى گردید، چندان به‏دروغ خود اهتمامى نمى‏دهد. دروغ براى او امرى است عادى، هر موقع که بخواهد،باز هم دروغ مى‏گوید و دروغ‏هاى او در حد معینى متوقف نمى‏شود، در نتیجه کمتر در خاطرش مى‏ماند وفراموش مى‏شود.
تشویش
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم می فرمایند: اَلصِّدقُ طُمَنینَةٌ وَ الکَذِبُ ریبَةٌ؛ راستگویى [مایه] آرامش و دروغگویى [مایه] تشویش است.(نهج الفصاحه، ح 1864) رسیدن به آرامش یکی از ارزوهایی است که انسان در زندگی خود به دنبالش می دود تا به آن دست یابد و چه زیان بار است اینکه انسان با دروغگویی این طمأنینه و آرامشی را که کسب کرده از دست بدهد و در اضطراب و تشویشِ بر ملا شدن دروغش روز و شب کند و دائما دلهره­ی رسوا شدن داشته باشد.
شومی دروغ
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم می فرمایند: اِعلَم اَنَّ الصِّدقَ مُبارَکٌ وَ الکِذبَ مَشئومٌ؛ بدان که راستگویى، پر برکت است و دروغگویى، شوم.(بحار، ج 74، ص69/تحف العقول، ص 14) آری صداقت موجب فراوانی و برکت می شود و دارای یمن و شگون است در حالی که دروغ به دنبالش سایه ای از شومی و نگون بختی به همرا ه می آورد و موجب آبروریزی می شود.
همراهی دروغ با بزدلی
امام على علیه السلام:لَو تَمَیَّزَتِ الشیاءُ لَکانَ الصِّدقُ مَعَ الشَّجاعَةِ وَ کانَ الجُبنُ مَعَ الکَذِبِ؛اگر خصلت ها از یکدیگر متمایز و جدا شوند، هر آینه راستى با شجاعت باشد و بزدلى با دروغ.(غررالحکم، ج5، ص118، ح7597) به درستی که انسان خطا کار به خاطر خطای خودش (اعم از خطای رفتاری و گفتاری) همواره در ترس و دلهره است که مبادا خطایش آشکار گردد، لذا بسیار به جاست که دروغگو را انسانی ترسو و بزدل بنامیم.
زیاد وعده دادن و زیاد عذر خواستن
امام على علیه السلام:اَمرانِ لا یَنفَکّانِ مِنَ الکَذِبِ: کَثرَةُ المَواعیدِ، وَ شِدَّةُ العتِذارِ؛دو چیز از دروغ جدا نمى شود: بسیار وعده دادن و به شدت عذرخواهى نمودن.(نهج البلاغه ابن ابى الحدید،ج20،ص287،ح282) به نظر می رسد که دروغ به عنوان یک نابهنجاری گفتاری، هم به صورت موردی و هم به صورت تداوم عامل مهمی در خروج انسان از تعادل شخصیتی است. لذا انسان دروغگو به خاطر عدم تعادل روانی و به جهت سرپوش نهادن بر ضعفهای درونی خود سعی می کند با دادن وعده های فراوان به دیگران خود را بیشتر و بزرگتر از آن چیزی که هست نشان دهد و چون توان عمل به این وعده را ندارد مرتبا سعی می کند با عذر خواهی به خاطر خلف وعده هایش با دادن وعده های دیگر آبروی خود را حفظ کند، در حالی که این بیمار روانی که تعدل رفتاری و گفتاری اش را از دست داده دلهره­ی کشف دروغ و بر ملا شدن نا توانی هایش او را به زودی از پای در خواهد آورد.
عاقبت به شر شدن در دنیا و آخر
شخصی محضر پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم حاضر شد و چنین گفت: «یا رَسولَ اللّه عَلِّمنى خُلقا یَجمَعُ لى خَیرَ الدُّنیا وَالخِرَةِ فَقالَ صلى الله علیه و آله : لاتَکذِب؛ به من اخلاقى بیاموزید که خیر دنیا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو». (بحارالأنوار،ج72،ص262،ح43) آری پیامبر کسب خیر دنیا و آخرت را در دروغ نگفتن می داند و مفهوم این پاسخ پیامبر این است که انسان با دروغ گفتن خیر دنیا و آخرت را از دست می دهد و عاقبتش در دنیا و عقبی ، شر خواهد شد. و امیر المؤمنین علی علیه السلام درباره نتایج دروغ در دنیا و آخرت می فرماید: «اَلکَذِبُ فِى العاجِلَةِ عارٌ وَ فِى الآجِلَةِ عَذابُ النّارِ؛دروغ در دنیا ننگ و عار است و در آخرت عذاب جهنم.(غررالحکم،ج2،ص31،ح1708) و چه عاقبتی می تواند بدتر از این برای کسی رقم بخورد که در دنیا زندگانی ننگین و در آخرت هم غرق در عذاب و آتش دوزخ باشد؟
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.