زیارت عاشورا، زیارت سالار شهیدانِ تاریخ مبارزات حق و باطل، رازنامه زمزمه های عاشقانه سالکان با انسان کامل و زبور شیعیان حسینی است. در میان زیارت نامه‏ها، زیارت عاشورا از منزلت ویژه ای برخوردار است، امامان (ع) و علماى بزرگ در طول تاریخ اهمیت‏ به بزرگی و عظمت از آن یاد کرده اند.زیارت عاشورا یک حماسه عاشقانه "عرفان پویای حسینی" است. ولایت، تولى وَ تبرى و بیزارى از دشمنان و طاغوتیان، از ارکان درس‏هاى زیارت عاشوراست. زیارت عاشورا تنها براى اجابت حاجات مادى نیست، که آن را طوطی وار خوانده و کورکورانه از محتواى حماسى و عرفانی آن بگذرند، بلکه باید عزم را جزم کرد که از طریق آن به اوج معنویت رسید و به محبوب سالار شهیدان واصل گردید. زیارت عاشورا، تجدید بیعت با راه و اهداف مقدس اجتماعی و معنوی امام حسین (ع) و شهیدان کربلاست. در هیچ یک از فرازهای زیارت عاشورا ، زائر از حضرت محبوب، طلبِ دنیا نمی کند. مراحل قرب الی الله همگی در زیارت عاشورا ترسیم شده است: اولین مرحله، تسلیم شدن به ولایت اهل بیت سلام الله علیهم و آخرین مرحله‌، فنای فی الله است. شاخصه زیارت عاشورا، سیر عشق به حضرت محبوب و تسلیم و ایثار و تبعیت از ولایت الهی خلیفة الله است.

به نام آن که جان را فکرت آموخت

چراغ دل به نــور جان برافروخت

زیارت عاشورا، زیارت سالار شهیدانِ تاریخ مبارزات حق و باطل، رازنامه زمزمه های عاشقانه سالکان با انسان کامل و زبور شیعیان حسینی است. در میان زیارت نامه‏ها، زیارت عاشورا از منزلت ویژه ای برخوردار است، امامان (ع) و علماى بزرگ در طول تاریخ اهمیت‏ به بزرگی و عظمت از آن یاد کرده اند.زیارت عاشورا یک حماسه عاشقانه "عرفان پویای حسینی" است. ولایت، تولى وَ تبرى و بیزارى از دشمنان و طاغوتیان، از ارکان درس‏هاى زیارت عاشوراست. زیارت عاشورا تنها براى اجابت حاجات مادى نیست، که آن را طوطی وار خوانده و کورکورانه از محتواى حماسى و عرفانی آن بگذرند، بلکه باید عزم را جزم کرد که از طریق آن به اوج معنویت رسید و به محبوب سالار شهیدان واصل گردید. زیارت عاشورا، تجدید بیعت با راه و اهداف مقدس اجتماعی و معنوی امام حسین (ع) و شهیدان کربلاست. در هیچ یک از فرازهای زیارت عاشورا ، زائر از حضرت محبوب، طلبِ دنیا نمی کند. مراحل قرب الی الله همگی در زیارت عاشورا ترسیم شده است: اولین مرحله، تسلیم شدن به ولایت اهل بیت سلام الله علیهم و آخرین مرحله‌، فنای فی الله است. شاخصه زیارت عاشورا، سیر عشق به حضرت محبوب و تسلیم و ایثار و تبعیت از ولایت الهی خلیفة الله است.

مرجع روایی زیارت عاشورا:

کهن ترین منبع روایی که به زیارت عاشورا اشاره کرده، کتاب "کامل الزیارات" است. مؤلف این کتاب، متن زیارت عاشورا را با پنج واسطه از حضرت امام محمدباقر (ع) نقل کرده است. "مصباح التهجد" منبع روایی دیگری است که به ذکر زیارت عاشورا پرداخته است. روایت مذکور دارای صدر و ذیل است. صدر روایت بر اساس نقل "کامل الزیارات"، توسط "علقمة بن محمد حضرمی" و "مالک بن اعین جهنی" است، که هر دو به معصوم (ع) می‌رسند. "صالح بن عقبة" متن زیارت را از آن دو نقل کرده: در یک مورد به همراه نقلی از "سیف بن عمیره" و جای دیگر همان دو نقل را ذکر کرده است. ذیل روایت در کتب مذکور درج شده: "صالح بن عقبة وَ سیف بن عمیرة از علقمة بن حضرمی از امام محمدباقر(ع)."[i]
زیارت عاشورا از دو طریق نقل شده است:
1- از طریق امام محمد باقر (ع)؛ که "علقمة بن محمد حضرمى" و "محمد بن اسماعیل" از "صالح بن عقبه" و "مالک جهنى" از امام (ع) نقل کرده‏اند .
2- از طریق امام جعفرصادق (ع)؛ که "صفوان بن مهران جمال" (از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهما السلام) نقل کرده‏ است.
"سیف بن عمیره" ‏گوید: "صفوان" گفت: امام صادق (ع) فرمود: "همواره زیارت عاشورا و دعایش را بخوان، که من بر کسى که این زیارت و دعایش را از دور و نزدیک بخواند ضامنم که زیارتش قبول گشته، سعیش مورد تقدیر خداوند واقع شده، سلام او به امام حسین (ع) برسد و حاجاتش - هر گونه و هر قدر که باشد - از سوى خداوند برآورده گردد." آن گاه امام صادق (ع) به من فرمود: "من این زیارت را با همین ضمانت (قبولى و تقدیر الهى و وصول سلام) از پدرم و پدرم ازامام سجاد (ع) با همین ضمانت از امام حسین (ع) وَ امام حسین (ع) با همین ضمانت از برادرش حسن (ع) و حسن (ع) با ضمانت از پدرش امیرمؤمنان على (ع) و امیرمؤمنان با همین ضمانت از رسول خدا (ص) و رسول خدا (ص) با همین ضمانت از جبرئیل، و او با همین ضمانت از خداوند متعال نقل می کنم".
اقبال بزرگان دین به این زیارت و تقید و التزام به خواندن آن و توصیه به پیروانشان، بیانگر اعتبار علمی و صحت آن است. "علامه طباطبائی" صاحب "تفسیر المیزان"، در ایام ماه محرم و صفر، به قرائت زیارت عاشورا مقید بود و از نسخه استاد خود، مرحوم "آیت الله سیدعلی قاضی" استفاده می‌کرد، که کلمه "بک" در "اکرمنی بک" را حذف ‌کرده، به جای "امام هدی"، "امام مهدی" می‌فرموده است. "امام خمینی" نیز در دهه اول محرم، هر روز زیارت عاشورای معروف را قرائت می‌ کردند.
دهها شرح عربی و فارسی بر زیارت عاشورا نگاشته اند. "شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشورا"؛ (تالیف "حاج میرزا ابوالفضل"، تهران، کلانتر، 1273 ـ 1316 ق.)، "تحقیق و تکمله"؛ (اثر "سیدعلی موحد ابطحی اصفهانی" قم، چاپ سید الشهدا، 1368 ش.، 2 جلد) که مورد تأیید و تمجید مرجع عالیقدر "آیت الله العظمی میرزای شیرازی" قرار گرفته و از نظر برخی گسترده ‌ترین و مفید‌ترین شرح زیارت عاشوراست. این کتاب، بارها در بمبئی، تهران و قم به چاپ رسیده و مورد استناد محدثان و مورّخانی چون "حاج میرزا محمد ارباب قمی" در کتاب "اربعین الحسینیة" و "حاج شیخ عباس قمی" در کتاب "منتهی الامال" قرار گرفته است.
زیارت نامه امام حسین(ع) از جهت ساختاری شامل فرازهای متعددی است که تشخیص و بررسی آنها، به دریافت بیشتر معانی متعالی آن کمک می کند.
از جهت ساختار شناسی زیارت عاشورا دارای هجده پاراگراف اساسی است که آغاز و انجام آن به نام حضرت محبوب و یاد شهید عشق سرخ حضرت سید الشهداء اباعبدالله امام حسین (ع) است. پاراگراف نهم حاوی پیام اصلی زیارت عاشور به همه نسل ها در همه عصرهاست، زیرا براساس فرهنگ عاشورایی، "کل یوم عاشورا وکل شهر محرم و کل ارض کربلا"ست. حسینی بودن را نشانه هایی است؛ از نشانه های بارز آن پی گیری راه مستقیم امام حسین (ع) وَ حرکت اجتماعی و سلوک معنوی، تحت لوای رهبر عادل و امام مهدی عجَل الله تعالی فرجه الشریف است.
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

نخست: ابتدا به "بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم" طرحِ نامِ محبوب و معشوقِ سیَدالشهدا با صفات بخشایشگری و مهربانی است؛ که "هوالاول و هوالاخر". آغاز و انجام حسین (ع)، "هـو"؛ فاعل اول و فاعل غایی هستی است.

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ.
دوم: تبارشناسیِ معنویِ اسماعیلِ اهل بیت، اشاره ای است که آن سپهسالار عشق، نـه از قبیله ای مجهول، که از تبار بهترین انسانها و موجودات در سلسله عوالم ممکن الوجود است. او فرزند تاج آفرینش وَ نور اول وجود و "مقام جمعِ جمع"، حضرت محمد مصطفی (ص) است. او فرزند شیـر حق مولی الموحدین قطب الاقطب العارفین است. او فرزند گل سرخ آفرینش، نمونه متعالی "عرفان ولایی" وسرور زنان دو عالم است. او فرزند مادری در خون غلتیده در احیای حق پایمال شده ولایت است. او خون خدا وَ وارث خون و شهادت است.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ.
سـوم: مجالی است تا زائر حسین (ع) درودی به فراخنای تاریخ بر او و یارانش عَرضه دارد، سلامی که اعلام سرسپردگی به راه سرخ پرافتخار سالار شهیدان است.

یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْلِ الْاِسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ.

چهارم: حماسه عاشورا محدود به زمان و مکان خاص نیست، بلکه سوگی است سترگ در دل و جان حق پرستان خاک و افلاک.
محتشم کاشانی می سراید:

چون خون ز حلق تشنه او بر زمین رسید
جـوش از زمیـن به ذروه عرش برین رسـید
نزدیک شــد که خانــه ایمــان شــود خـراب
از بس شکست ها که به ارکان دیـن رسیــد
نخــل بلنــد او چو خسـان بر زمیــن زدنـــد
طوفــان به آسمـان ز غبـــار زمیـــن رسیــد
باد آن غبــار چون به مــزار نبــی رسـانـــد
گـرد از مـدینــه بـر فـلک هـفتمیــن رسیـــد
یکبــاره جامــه در خـم گـردون به نیـــل زد
چون این خبر به عیسی گردون نشین رسیـد
پـر شـد فلک ز غلغلــه چون نوبت خـروش
از انبیــا به حضـرت روح الامیــن رسیــــد
کـرد این خیــال وهـم غلـط که ارکان غبـــار
تـا دامــن جـلال جهـــان آفـریـــــن رسیـــــد
هست از ملال گـرچـه بـری ذات ذوالــجلال
او در دل است و هیـچ دلی نیست بـی مـلال

فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ ولَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَ اَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها. وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ.

پنجـم: طلب لعن و نفرین الهی بر بنیان گذاران ظلم بر خاندان نبیِّ اکرم و ستمگرانی است، که ایشان را از مقام و جایگاه برحقشان در رهبریِ عالم محروم کردند. همچنین طلب لعنت بر کسانی است، که اسباب، لوازم و مقدمات این جور و جفا را در قتل امام حسین (ع) و یارانش فراهم آوردند. "اهل بیت"(ع) از مفاهیم کلیدی قرآن است که دو بار در قرآن به آن اشاره شده است: در آیـه 33 سوره احزاب، درباره اهل بیت حضرت محمد (ص) و در آیـه 11 سوره هـود درباره اهل بیت حضرت ابراهیم نبی (ع).

خداوند در آیه تطهیرمی فرماید: "انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا". (همانا خداوند می خواهد از شما" اهل بیت" هر پلیدی را بزداید و شما را چنان که باید، پاکیزه بدارد). (33 / 33).

در فرهنگ اسلامی واژه "اهل بیت" اصطلاحی است که فقط انصراف به خانواده نزدیک حضرت محمد(ص) از جهت مقام برجسته علمی و معنوی آنان دارد. اهل بیت علاوه بر نسبت ظاهری خود به پیامبر اسلام، به خاطر صفات اختصاصی، "اهل الذکر"، "اولوالعلم"، "راسخون فی العلم"، "حبل الله"، و "اولوالامر"، جانشینان معنوی، علمی و سیاسی ایشان وَ واسطه فیض عالم ممکنات و واجب الوجودند. اصطلاح اهل بیت در قرآن "نشانه" ای از یک مفهوم و تصور دینی خاص است که با هاله ای از قدسیت یگانه احاطه شده و در فرهنگ قرآنی دارای اهمیت ویژه ای است.

بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیائِهِمْ.

ششـم: اعلام تبری و بیزاری از پایه گذاران ظلم و پیروان و دوستان آنها و تخلیه نفس از آلودگی های درونی که اسباب سرکشی نفس و پیروی از ظلمه می شود.
یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ.
هفتـم: اعلام تولی و دوستی با امام حسین و اصحاب او. براساس این فراز، زائر عاشورا با کسانی در صلح و صفاست که با امام و یارانش در صلح و صفایند و با معاندان ایشان، در ستیز است. این صلح و جنگ بین جبهه حق و باطل تا روز قیامت ادامه دارد؛ چرا که هر روز عاشورا و هرزمین کربلاست. حماسه حسینی خاصِّ دیروز نیست که پایان یافته باشد و ما بر آن گذشته غمبار بگرییم؛ بلکه ماجرای امروز و فردای بشریت است و تا زندگی در این گیتی در جریان است، داستان موسی و فرعون وَ حسین و یزید همچنان پابرجاست.
وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ.

هشتـم: تفصیل درخواست لعن و نفرین الهی بر ستم پیشگان و بدسگالان مکتب زیاد، مروان و بنی امیه.

بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ وَ اَکْرَمَنى بِکَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.
نهــم: زائر با یادآوری عظمت مصیبت کربلا وَ با تمسک به بلندای مقام قتیل آن، از خداوند درخوست فیض همراهی با قائم آل محمد ارواحنا له الفداء را دارد. ویژگی این فراز، تأکیدی است بر این که خونخواهی سیدالشهداء (ع) از یزیدیانِ دوران زیر پرچم رهبر عادل، رزق الهی زائران حقیقی سیدالشهداست. لذا آن که در جنگ حق و باطل زمانش حضور ندارد، مدعی دروغین پیروی از مکتب حسینی است.
اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ.

دهــم: طلب عِرض و آبرو در پیشگاه الهی، به واسطه پیروی از مکتب سالار شهیدان.
یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ وَ اِلى اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَ اِلى فاطِمَةَ وَ اِلَى الْحَسَنِ وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ وَ بِاْلبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ ذلِکَ وَ بَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلى اَشْیاعِکُمْ بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّکُمْ وَ بِالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِکُمْ وَالنَّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَ وَلِىٌّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ.
یازدهــم: عروج در حریم قرب الهی و آل عبا، با دو بال دوستی با اباعبدالله وَ دشمنی با دشمنان او میسر می گردد. وجه ایجابی این تقرب، در بخش نخستین این فراز عنوان می شود وَ وجه سلبی آن در بخش بعد از آن طرح می گردد. زائر حسین (ع)، مقصد و غایتش خــداست. او راه وصول به محبوب اَعلی را در پیروی از ولایت ائمّه هُـدی و بیزاری جستن از دشمنان ایشان می جوید؛ که همانا دو اصل "تولـی" و "تبـری" است، که علاوه بر گفتار، در کردار نیز باید هویدا باشد. بدین سان زائر راستین با سپاه نور، در صلح و صفا و با سپاه دشمن، در جنگ و عِناد است.
فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ اَوْلِیائِکُمْ وَ رَزَقَنِى الْبَرائَةَ مِنْ اَعْدائِکُمْ اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ. وَ اَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِىَ الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَاللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ.
دوازدهــم: اساس نزدیکی به خداوند و خلیفة الله، شناخت عمیق نسبت به امامت است.گام اول در شناخت حق و اولیاء الهی، تخلیه نفس از اوصاف و افعال ناپسند وَ وصول به مقام تخلـی، منوط به بیزاری جستن از دشمنان اولیاء الهی است. لذا می گوییم: خدایا ما را در دنیا پیرو راه حسین (ع) قرار بده، تا در آخرت نیز همنشین او گردیم. پیروی راه حسین (ع) سهل و آسان نیست، لذا از خداوند می خواهیم ما را در این راه سخت، صادق و ثابت قدم بگرداند که: "إنَّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کأنَّـهم بنیان مرصوص" (صف/4) "خداوند کسانی را که در راه او (همچون حسین (ع)) چون کوه استوار و مقاوم، کارزار می کنند دوست دارد." آری، هر که از باب صدق، در راه خدا ثابت قدم باشد؛ به مقام مبارک و منیع "محمود" نزد خداوند نائل می گردد. مقام "محمود" به بهانه حاصل نشود، بلکه با جان فشانی در راه خون خواهی حسین (ع) و احیاءِ مکتب او، زیر پرچم امام هادی که دعوت به حق می کند، میسر می گردد."و من اللیل فتهجـد به نافلـة لک عسی أن یبعثک ربک مقاما محمودا." (اسراء / 79) "و پاره ای از شب را به راز و نیاز با خداوند بیدار باش، تا خداوند تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد." با استناد به قرآن کریم؛ وصول به مقام رفیع "محمود" نزد پروردگار، از طریق تهجد امکان پذیر است. "مقام محمود" طلب ولایت مطلق محمدی است و آن هنگام حاصل آید که هدف از بعثت از مسیر دایره ولایت مشخص و به یقین تبدیل شده، ایمان در قلوب مستقر شده باشد تا ظلم و عصیان را از قلب سالک ریشه کن سازد .به تعبیر زیارت عاشورا؛ وصول به مقام "محمود"، در پیروی و احیای مکتب حسینی است. فتأمل یا اولی الابصار.

وَ اَسْئَلُ اللَّهِ بِحَقِّکُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِه مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الْاِسْلامِ وَ فى جَمیعِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ . اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ اَللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
سیزدهــم: زائر حسینی، رحمت و مغفرت الهی را در پیروی از راه و مکتب امام حسین (ع) می یابد، که همانا راه و مکتب آخرین فرستاده الهی، حضرت محمد (ص) است. در این فراز بر پیوستگی و درهم تنیدگی "عتـرت" در "سنت محمدی" تأکید می شود. زیرا که ولایت در دل نبوت محمدی است. شیخ محمود شبستری می سراید:

نبــی چون آفتاب آمد، "ولــیَ" ماه

مقـابــل گـردد انـدر "لــی مـع الله"

نبوت در کمال خویش صافی است

ولایت اندر او پیدا، نه مخفی است

ولایت در ولــــی پـوشیــده بـایــــد

ولـــیَ انــدر نبــــی پیـــدا نمـایـــد

ولــیَ از پیـروی چـون همـدم آمــد

نبـــی را در ولایت محــــرم آمـــد

ز "ان کنتــم تحبــون" بایــد او راه

به خلــوت خانـــه "یحببـــــکم الله"

(شبستری، محمود، گلشن راز، تصحیح صمد موحد، ص 80، ب:338 - 342، تهران، 1368)
زائر حسینی خواهان یک زندگی براساس تعالیم روح بخش مصطفوی است؛ تا سلوک مصطفوی تا پایان عمر دنیوی اش مستمر و مستدام باشد.
اَللَّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الْاَکْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْیانَ وَ مُعاوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الْآبِدینَ وَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اَللَّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَالْعَذابَ الْاَلیمَ.
چهاردهــم: اموی مسلکان، روز شهادت ارزش ها را جشن می گیرند؛ آنهایی که مورد لعن و نفرین پیامبر الهی واقع شده اند، جبهه باطلی که در همه زمان ها و مکان ها حضور دارد.
اَللَّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هذَا الْیَوْمِ وَ فى مَوْقِفى هذا وَ اَیَّامِ حَیاتى بِالْبَرائَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ.
پانزدهــم: تقرب به حضرت دوست، با بیزاری از دشمنانِ محبان و محبوبانِ کاملِ محبوبِ اعلی حاصل می شود.
اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنِ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً.
شانزدهــم: شامل نتیجه گیری نخستین است، با این مضمون: خدایا نفرین فرست بر اولین کسی که در حق محمد و آل محمد (ع) ظلم نمود و نفرین فرست بر آخرین غاصب مقام امامت و ولایت و نفرین الهی بر آمران و عاملان و مباشران شهادت سیدالشهداء.

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِىَ وَالثَّالِثَ والرَّابِعَ اَللَّهُمِّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ.
هفدهــم: شامل نتیجه گیری دوم است، با این مضمون: یا اباعبدالله الحسین، من با تو و یاران در خون خفته ات، بیعت ابدی می کنم و از تو می خواهم که زیارت و درک مستمر معارف خود را نصیبم گردانی. بیعت من با سالار شهیدان و سیدالساجدین (ع) و امامان از ذریه آنان و یاران برجسته ایشان و پیشوایان حسینی است. خدایا براساس تـولــی، تبری می جویم و نفرین می فرستم و دوری می گزینم از پیشوایان باطل و غاصبان مقام ولایت و امامت و رهبران ظلمت در هر عصری.

اَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ للَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى اَللَّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.
واپسیـن فـراز: خدایا تو را سپاس می گویم؛ سپاسی درخور آنان که در این مصائب و سوگ بزرگ شکرگزار تو بوده اند. خدایا با پرداختن به ارزش های رفیع حسینی، در روز ورود به عالم واپسین، مرا شایسته شفاعت سالار شهیدان - که مقبول عالی مقام درگاه احدیت توست - قرار بده. خدایا مرا با امام حسین (ع) و یاران پاکبازش در راستی و درستی سلوک عاشقانه پابرجا بدار.
از جهت ساختارشناسی فراز واپسین با زیبایی و استحکام، آغاز و انتها وَ محتوای باطنی و ظاهری زیارت عاشورا را مؤکدا تبیین نموده است. کلمات کلیدی عرفان نظری و عملی این فراز که ستون فقرات کل زیارت عاشوراست عبارتند از: مبداء، معاد، ولایت خلیفة الله، انحصارسپاس و ستایش مخصوص ذات اقدس الهی، مقام شاکرین، استقامت در طریقت، مقام صدق وَ سلوک در راه سرخ فنای فی الله وبقای بالله.

هـواخـواه تــوام جانا و می دانــم که میدانی

که هم نادیده میبینی و هم ننوشته می خوانی

ملامت گو چه دریابد میان عاشق و معشوق

نبینـد چشـم نابینا خصـوص اســرار پنهـانی



[i] راجع به ماخذ شناسی زیارت عاشورا به منابع ذیل نگاه شود: سلطانی رنانی، مهدی، کوثر :: زمستان1386، شماره 72. بررسی اسناد زیارت عاشورا: سبحانی، جعفر، قم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.