پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران : ماه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شریف‌ترین ماه‌های سال است. در این ماه درهای آسمان و بهشت گشوده و درهای جهنم بسته می‌شودو عبادت در یکی از شب‌های آن (شب قدر )بهتر از عبادت هزار ماه است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه شعبانیه خود درباره فضیلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: «ای بندگان خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی آورده است؛ ماهی که نزد خداوند بهترین ماه‌ها است؛ روزهایش بهترین روزها، شب‌هایش بهترین شب‌ها و ساعاتش بهترین ساعات است. بر مهمانی خداوند فرا خوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید. در این ماه، نفس‌های شما تسبیح، خواب شما عبادت، عمل‌هایتان مقبول و دعاهایتان مستجاب است.»
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی یادگار گرامی امام راحل به برکت ایام مبارک ماه رمضان سلسله نوشتاری را در اختیار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران قرار داده اند که از امروز تا پایان ماه مبارک رمضان تقدیم خوانندگان وکاربران گرامی و علاقمندان اهل بیت (ع) و دوستداران بیت امام خمینی (س) می کند ،باشد تا در این راه قدمی هرچند کوچک برداشته باشد .
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در این نوشتار آنچنان که خود نوشته است : "نگارنده را امسال فراغتی حاصل شد تا کتاب شریف کشف الاسرار نوشته ابوالفضل رشید الدین میبدی را به مطالعه برگیرد و از همین رو بر آن شدم که گوشه هایی از آن را که موافق طبع ایام روزه داری است،خدمت برادران و خواهران تقدیم کنم و به فراخور مطالب آن از تفاسیر و متون دیگر اسلامی بهره گرفته و آن را ضمیمه نوشتار کنم.
"بخشهای قبلی این سلسله نوشتار که با عنوان "دلیل راه "منتشر می شود،روزهای گذشته منتشر شد؛اینک بخش سیزدهم تقدیم می شود :


فصل ششم
«إن هذا الشهر قد خصّکم الله به»


در فصل قبل، دیدیم که ماه رمضان، ماه رحمت واسعه الهی خوانده شده است. این فصل را به گوشه ای از اوصاف و برکات این ماه اختصاص می دهیم.
روزه اگرچه در میان امت های سابق نیز رایج بوده است، چنانکه قرآن می فرماید: یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم (سوره بقره، آیه183) و گفته اند قوم یهود به هنگام توبه و طلب بخشایش و طلب خشنودی خداوند روزه می گرفتند و حضرت مسیح و حواریون نیز به این عبادت می پرداخته اند (قاموس کتاب مقدس، 427 / انجیل متی، باب4، شماره1و2 / انجیل لوقا، باب5، شماره33-35، به نقل از جلوه های رحمت، انصاریان، ص218 / أیضا ن ک: تسنیم، آیت الله جوادی آملی ، ج9، ص300)[1] ، اما روزه ماه رمضان از اختصاصات امت اسلامی است. چنانکه نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: «عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن الحسین بن سعید، عن فضالة بن أیوب، عن سیف بن عمیرة، عن عبد الله بن عبد الله، عن رجل، عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله علیه وآله) لما حضر شهر رمضان ـ و ذلک فی ثلاث بقین من شعبان ـ قال لبلال: ناد فی الناس فجمع الناس ثم صعد المنبر فحمد الله و أثنى علیه ثم قال: أیها الناس إن هذا الشهر قد خصکم الله به و حضرکم و هو سید الشهور، لیلة فیه خیر من ألف شهر، تغلق فیه أبواب النار وتفتح فیه أبواب الجنان» (الکافی، کلینی، ج4، ص67 / تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج4، ص193)
ترجمه: «امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه ماه رمضان می رسید ـ و این در سه روز آخر شعبان بود ـ رسول الله صلی الله علیه و آله به بلال می فرمود مردم را خبر کن و پس وقتی همه جمع می شدند، بر منبر می رفت و حمد و ثنای او می کرد و سپس می گفت: ای مردم این ماه را خداوند به شما اختصاص داده است و اینک فرا رسیده است. و این ماه، آقای همه ماه هاست. شبی در آن است که از هزار ماه بهتر است. درهای آتش در آن بسته می شود و درهای بهشت باز می شود.»
چنانکه امام سجاد علیه السلام نیز به این نکته اشاره دارند و می فرمایند: «سپس ما را به سبب این ماه بر سایر مردمان مقدم داشتی و ما را برای فضیلت این ماه انتخاب کردی، پس روزهای آن را روزه می گیریم و شب های آن را به کمک تو زنده می داریم.» (صحیفه سجادیه، دعای45)
روشن است که این اختصاص، دلالت بر نوعی تفضّل بر امت اسلامی دارد چنانکه در روایت حفص بن غیاث از امام صادق علیه السلام به این مطلب تصریح شده و حضرت می فرمایند: «انما فرض الله صیام شهر رمضان علی الانبیاء دون الامم، فتفضّل به هذه الأمة و جعل صیامه فرضاً علی رسول الله و علی امته» (من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج2، ص99)
ترجمه: خداوند روزه ماه رمضان را بر پیامبران سابق و نه امت های آن ها، واجب کرده بود ولی بر امت اسلام تفضّل کرد و هم بر رسول الله و هم بر امت اسلام روزه این ماه را واجب نمود.
شاید علت این که اختصاص روزه به امت اسلام نوعی تفضّل و لطف نسبت به مسلمانان است، آن باشد که روزه دار به سبب روزه، ثواب هایی را به دست می آورد که در غیر این ماه امکان دست یابی به آن ها نبوده و یا کم است. چنانکه صاحب الدرّ المنثور از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: «من صام رمضان ایماناً و احتساباً غفر له ما تقدّم من ذنبه» (الدر المنثور، ج1، ص439). ترجمه: «هر که ماه رمضان را با ایمان و محاسبه روزه بگیرد خداوند آن چه پیش از این گناه کرده است را می بخشد.»
و از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند: «هر که روزه بگیرد از برای خدا روزی را در شدّت گرما، پس تشنگی در وی غالب شود، خدا وکیل می کند هزار ملک را که دست بر صورت آن می مالند و آن را بشارت به بهشت می دهند، تا وقتی که افطار می کند. می گوید خدای ـ عزوجل ـ که: چه خوشبو است نَفَس تو و چه خوشبویی تو. ای ملائکه من! شاهد باشید که آن را آمرزیدم و از گناهان او درگذشتم.» [2]
و همچنین از ایشان روایت شده است که فرمودند: «فرمود پیغمبر خداصلی الله علیه و آله که: روزه دار در عبادت است اگرچه در رختخواب خود باشد، مادامی که غیبت مسلمانی را نکند.» [3]
و همچنین روایت شده است از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله که فرمودند: هیچ روزه داری نیست که حاضر شود در نزد جمعی که چیزی می خورند، مگر آن که از برای او تسبیح می کند جمیع اعضای او و صلوات ملائک برای او می باشد. و صلوات ملائکه طلب آمرزش است.» [4] و روایت شده است که فرمودند: «خواب روزه دار عبادت است و سکوت او تسبیح کردن است و عمل او مقبول است و هر دعایی که بکند مستجاب است.»[5] و روایت شده است که درباره قول خدای تعالی که می فرماید: و استعینوا بالصبر و الصلاة[6] فرمودند که: «مراد از صبر، روزه است» و فرمودند که: «هرگاه حادثه یا شدّتی به مردی نازل شود، باید که روزه بگیرد. پس به درستی که خدای عزوجل می فرماید که: طلب یاری کنید به سبب صبر ـ که روزه است ـ و به سبب نماز.» [7] و روایت است از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمودند: «فرمود پیغمبر خداصلی الله علیه و آله که: هر که روزه بگیرد ماه مبارک رمضان را با ایمان درست و نیت خالص و نگاه دارد گوش خود را و چشم خود را و زبان خود را از مردم، قبول می فرماید خداوندِ عالَم، روزه او را و قبول می کند و می آمرزد گناهان گذشته و آینده او را و عطا می فرماید به او ثواب صبرکنندگان را.» [8] و روایت است که حضرت صادق علیه السلام که از پدران خود روایت فرمودند که پیغمبرخداصلی الله علیه و آله فرمودند که: «خدا وکیل گردانیده است ملائکه خود را به دعا کردن از برای روزه داران» و فرمودند که: «جبرئیل مرا خبر داد که خدا فرموده است که من امر نکردم ملائکه خود را به دعا کردن از برای هیچ مخلوقی، مگر این که دعای ایشان را در حق آن مخلوق مستجاب کردم.» [9] این همه را اضافه کنید به روایت مشهوری که روزه را سپر از آتش بر می شمارد «الصوم جُنّةٌ من النار» (الامالی، شیخ مفید، ص406)، و یا به روایتی که رسول الله برای بهشت هشت درب را معرفی می کنند و می فرمایند: «در بهشت دری است به نام ریّان که تنها روزه داران از آن وارد می شوند و وقتی آخرینِ آن ها وارد شد، آن درب را می بندند.» (الدرّ المنثور، ج1، ص436) و یا می فرمایند: «در روز قیامت حوضی است که تنها روزه داران به آن داخل می شوند.» (همان، ص439)
دو نکته دیگر نیز به عنوان مزایای روزه برشمرده شده است، یکی آن که روزه باعث صحت و سلامت می شود چنانکه نبی مکرم اسلام فرمودند: «صوموا تَصِحُّوا» (همان، ص440) و دیگر آن که در روایتی از پیامبر اکرم است که «الصیام و القرآن یشفعان للعبد یوم القیامة» (همان، ص441) ترجمه: روزه و قران در روز قیامت شفاعت [بندگان روزه دار و قرآن خوان] را می کنند.
در اینجا لازم است اشاره ای به یکی دیگر از فوائد روزه داشته باشیم و بحث را با این نکته پی بگیریم. در برخی از روایات روزه را نصف صبر دانسته اند و بسیاری از دانشمندان به سبب آن که صبر نیز نصف ایمان دانسته شده، روزه را رُبع ایمان به حساب آورده و نامیده اند. (احیاء العلوم، غزالی، ج1، ص397) طبیعی است که می توان به راحتی دریافت که روزه پیوندی عمیق با صبر دارد. و تمرینی است که روزه دار ـ به خصوص در روزهای بلند تابستان ـ در مقابل زحمت و سختی، صبر می کند و این صبر خویش را برای جهاد با نفس در مقابل هوی و هوس های دیگر دنیوی، ذخیره می نماید. لذاست که می توان گفت با توجه به آن که صبر را «نگهداری نفس از بی تابی نزد مکروه» تعریف کرده اند (اوصاف الاشراف، طوسی، ص108) و یا چنانکه خواجه عبدالله انصاری آن را به «نگهداری نفس از شکایت کردن» (منازل السایرین، خواجه عبدالله انصاری، ص195) تعریف کرده است، روزه به نوعی از مصادیق برجسته صبر به حساب می آید و به همین جهت می توان گفت آثاری که بر صبر و بردباری مترتّب است، به نوعی بر روزه نیز بار می شود. مرحوم نراقی در معراج السعادة می نویسند: «مخفی نماند که باعث [و پدید آورنده] صبر در بلایا و محنت ها چند چیز است: یکی اظهار قوت نفس و اطمینان در دل، در نزد مردم تا در نزد ایشان پسندیده و قوی دل محسوب شود؛ و دوم توقع ثواب و رحمت و امید وصول به درجات رفیعه در خانه آخرت، و این صبر طایفه زهّاد و پرهیزگاران است و اشاره به این صبر است که فرموده اند: انما یوفّی الصابرون اجرهم بغیر حساب [10]خلاصه معنی آن که اجر صبرکنندگان بی حساب به ایشان عطا می شود؛ سوم بهجت و لذت [دست] یافتن به آن چه از جانب خدا وارد می شود، چه [را که] هر چه از دوست رسد مطلوب است و دوست مشتاق التفات دوست است و از آن لذت می یابد اگر چه با امتحان کردن به بلا و ستم باشد:
عاشقم بر رنج خویش و درد خویش بهر خوشنودی شاه فرد خویش
و این صبر اهل محبت و معرفت است و اشاره به این مرتبه از صبر است که فرموده اند: و بشّر الصابرین الذین إذا اصابتهم مصیبة قالوا إنا لله و إنا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة [11]یعنی بشارت ده صبرکنندگان را که چون مصیبتی به ایشان رسد، گویند ما از خداییم و بازگشت ما به سوی اوست، ایشانند که صلوات پروردگار بر ایشان و رحمت او بر ایشان است. و در احادیث وارد است که حضرت امام محمد باقر علیه السلام جابر بن عبدالله انصاری را دید که پیری او را فروگرفته و مرض و ناخوشیها بر او احاطه کرده، گفت چگونه می بینی حال خود را، عرض کرد که فقر را دوست تر دارم از غنا و مرض محبوبتر است در نزد من از صحت و مرگ را رغبت بیش از زندگانی دارم. حضرت فرمود امّا ما اهل بیت محبوبتر نزد ما هر چیزی است که از خدا بر ما وارد می شود از فقر و غنا و مرض و صحت و موت و حیات. جابر برخاست و میان دو چشم حضرت را بوسید و گفت راست فرمود پیغمبر(ص)که به من فرمود ای جابر به خدمت یکی از فرزندان من خواهی رسید که اسم او موافق اسم من باشد و حقیقت علم ها را بشکافد.» (معراج السعادة، نراقی، ص645)
امام خمینی (س)درباره نتایج صبر می نویسند: «بدان که از برای صبر نتایج بسیار است، که از جمله آن ها ارتیاض و تربیت نفس است. اگر انسان مدتی در پیشامدهای ناگوار و بلیّات روزگار و در مشقت عبادات و مناسک و تلخی ترک لذات نفسانیه، به واسطه فرمان حضرت ولیّ النعم، صبر کند و تحمل مشاقّ را ـ گرچه سخت و ناگوار باشد ـ بنماید، کم کم نفس عادت می کند و مرتاض می شود و از چموشی بیرون می آید و سختی تحمل مشاقّ بر آن آسان می شود، و از برای نفس، ملکه راسخه نوریه پیدا می شود که به واسطه آن، از مقام صبر ترقی می کند و به مقامات عالیه دیگر نایل می شود. بلکه صبر در معاصی منشأ تقوای نفس شود، و صبر در طاعات [به معنای تحمل سختی¬های عبادت (معارج السعادة، نراقی، ص644)] منشأ انس به حق گردد، و صبر در بلیّات منشأ رضا به قضای الهی شود. و این ها از مقامات بزرگ اهل ایمان، بلکه اهل عرفان، است. و در احادیث شریفه اهل بیت عصمت، [ستایش] بلیغ از صبر گردیده؛ چنانچه در کافی شریف، سند به حضرت صادق سلام الله علیه، رساند: «قال: الصبر من الإیمان بمنزلة الرأس من الجسد فإذا ذهب الرأس ذهب الجسد؛ و کذلک اذا ذهب الصبر ذهب الایمان» [12]فرمود: «صبر نسبت به ایمان، به مثابه سر است نسبت به بدن. پس وقتی رفت سر، جسد برود؛ و همین طور وقتی که صبر رفت، ایمان برود.» و در حدیث دیگر سند به حضرت سجاد علی بن الحسین علیهما السلام رساند: «قال: الصبر من الایمان بمنزلة الرأس من الجسد و لا إیمان لمَن لا صبر له» [13] [صبر در قیاس با ایمان همانند سر در قیاس با بدن است. و کسی که صبر ندارد ایمان ندارد] و احادیث بسیار در این باب است که ما پس از این به مناسبت به ذکر بعضی از آن می پردازیم.
صبر کلید ابواب سعادات و سرمنشأ نجات از مهالک است. بلکه صبر، بلیّات را بر انسان آسان می کند و مشکلات را سهل می نماید و عزم و اراده را قوت می دهد و مملکت روح را مستقل می نماید. و جزع و بیتابی، علاوه بر عاری که خود دارد [و باعث خفّت می شود] و کاشف از ضعف نفس است، انسان را بی ثبات و اراده را ضعیف و عقل را سست می کند. جناب محقق خبیر خواجه نصیر، قدس الله سرّه فرماید: «و هو (أی صبر) یمنع الباطن عن الإضطراب، و اللسان عن الشکایة، و الأعضاء عن الحرجات الغیر المعتادة» [14] یعنی «صبر جلوگیری کند باطن را از بیتابی، و زبان را از شکایت، و اعضا را از کارهای خلاف عادت.» و به عکس انسان غیر صابر، باطن و قلبش مضطرب و وحشتناک است و دلش لرزان و متزلزل است. و این خود بلیّه ای است فوق بلیّات و مصیبتی است بالاتر [از] مصیبت ها که سربار انسان می شود و راحتی را از انسان سلب می کند. اما صبر تخفیف می دهد مصیبت را، و قلب غالب می شود بر بلیّات و اراده قاهر می شود بر مصیبات وارده. و همین طور انسان غیر صابر و بی شکیب زبانش به شکایت پیش هر کس و ناکس باز شود؛ و این علاوه بر رسوایی پیش مردم و معروفیت به سست عنصری و کم ثباتی و افتادن از نظر خلق، پیش ملائکة الله و در درگاه قدس ربوبیت از ارزش می افتد. بنده ای که نتواند یک مصیبت که از حق و محبوب مطلق به او می رسد تحمل کند، و انسانی که از ولی نعمت خود، که هزاران هزار نعمت دیده و همیشه مستغرق نعمت های اوست، یک بلیّه دید زبان به شکایت پیش خلق گشود، چه ایمانی دارد؟ و چه تسلیمی در [مقابل] مقام مقدس حق دارد؟ پس درست است که گفته شود کسی که صبر ندارد ایمان ندارد. اگر تو به جناب ربوبی ایمان داشته باشی و مجاری امور را به ید قدرت کامله او بدانی و کسی را متصرف در امور ندانی، البته از پیشامدهای روزگار و از بلیّات وارده شکایت پیش غیر حق تعالی نکنی؛ بلکه آن ها را به جان و دل بخری و شکر نعم [نعمت های] حق [تعالی] کنی.
پس، آن اضطراب های باطنی و آن شکایت های زبانی و آن حرکات زشت غیر معتاد [غیر عادی] اعضا همه شهادت دهند که ما از اهل ایمان نیستیم. تا نعمت در کار است، صورتاً شکری می کنیم. و آن نیز مغزی ندارد، بلکه برای طمع ازدیاد است [و می خواهیم بیشتر داشته باشیم]. وقتی که یک مصیبت پیشامد کرد، یا یک درد و مرضی رو آورد، شکایت ها از حق تبارک و تعالی پیش خلق می بریم و زبان اعتراض و کنایه گویی را باز کرده، پیش کس و نا کس شکوه ها می کنیم. کم کم این شکایت ها و جزع و فزع ها در نفس، تخم بغض به حق و قضای الهی می کارد؛ و آن به تدریج سبز می¬شود و قوت می گیرد تا آن که ملکه می شود؛ بلکه خدای نخواسته، صورتِ باطنِ ذات، صورتّ [بغض] به قضای حق و دشمنی ذات حق تعالی گیرد، و با یک پارچه بغض و عداوت [نسبت به] مالک النعم [خدای تعالی] از این عالم منتقل گردد و به شقاوت ابدی و ظلمت همیشگی دچار شود. پناه می برم به خدا از بدی عاقبت و ایمان مستودع [برگشت داده شده]. پس، صحیح است که می فرماید وقتی که صبر برود، ایمان می رود.
پس ای عزیز، مطلب بس مهم و راه خیلی خطرناک است. از جان و دل بکوش و در پیشامدهای دنیا صبر و بردباری را پیشه خود کن، و در مقابل بلیّات و مصیبات مردانه قیام [کن]، و به نفس بفهمان که جزع و بیتابی علاوه بر آن که خود ننگی بزرگ است، برای رفع بلیّات و مصیبات فایدهای ندارد؛ و شکایت از قضای الهی و اراده نافذ حق پیش مخلوقِ ضعیف بی قدرت و [بی] قوه، مفید فایده نخواهد بود. چنانچه اشاره به آن در حدیث شریف کافی فرماید: «محمد بن یعقوب بإسناده عن سماعة بن مهران، عن أبی الحسن علیه السلام، قال: قال لی: ما حبسک عن الحج؟ قال قلت: جعلت فداک وقع عَلیَّ دینٌ کثیر و ذَهَبَ مالی و دَینی الذی قد لزمنی هو أعظم من ذهاب مالی، فلولا أنَّ رجلاً من أصحابنا أخرجنی ما قدرت أن اخرج. فقال لی: إن تصبر تغتبط و إلا تصبر یُنفِذ الله مقادیره، راضیاً کنتَ أم کارهاً.» [15] «سماعه گفت: فرمود ابوالحسن کاظم علیه السلام به من: چه چیز مانع شد تو را از حج؟؟ گفت گفتم: فدایت شوم، واقع شد بر من قرض بسیاری و مالم رفته است؛ و قرضی که لازم شده بزرگتر است از رفتن مالم. اگر نبود مردی از رفقای ما که خارج کرد مرا، قدرت نداشتم که خارج شوم. پس [حضرت] فرمود به من: اگر صبر کنی، مورد غبطه شوی و اگر صبر نکنی اجرا می کند خدا تقدیرات خود را، خشنود باشی یا کراهت داشته باشی.»
پس معلوم شد که جزع و بیتابی، مفید فایده نیست، بلکه ضررهای بس هولناک دارد و هلاکت های بس ایمان سوز در دنبال آن است؛ و صبر و بردباری، خود دارای ثواب جزیل و اجر جمیل و صور بهیّه [زیبا] و تمثال شریف برزخی است؛ چنانچه در ذیل حدیث شریف که ما به شرح آن پرداختیم فرماید: «و کذلک الصبرُ یعقب خیراً فاصبروا و وَطِّنوا أنفسکم علی الصبر تؤجَروا» [و چنین است صبر که عاقبت خوب دارد، پس صبر کنید و نفس خود را برای صبر کردن آماده کنید، اجر می برید] پس صبر را عاقبت خیر است در این عالم، چنانچه از تمثیل به حضرت یوسف علیه السلام معلوم می شود و موجب اجر است در آخرت. و در حدیث شریف کافی سند به ابوحمزه ثمالی رحمه الله رساند. «قال: قال ابوعبدالله علیه السلام: مَن إبتلی من المؤمنین بِبَلاءٍ، فصَبَرَ علیه، کان له مثل أجر ألف شهید.» [16] «فرمود حضرت صادق علیه السلام: کسی که مبتلا به بلیّه ای شود و صبر کند، برای او اجر هزار شهید است.» و احادیث کثیره در این باب وارد است که ما بعضی از آن ها را در فصل بعد ذکر می کنیم. اما این که از برای صبر صورت بهیّه [زیبا] برزخیه است، علاوه بر این که مطابق قسمی از برهان است، در احادیث شریفه نیز از آن ذکر شده است؛ چنانچه در کافی شریف سند به حضرت صادق علیه السلام رساند: «قال: إذا دخل المؤمن [فی] قبره کانت الصلاة عن یمینه و الزکاة عن یساره و البِرُّ مُطِلٌّ علیه و یتنحّی الصبر ناحیةً، فاذا دخل علیه الملکان اللذان یلیان مساءلَتَه، قال الصبر للصلاة و الزکاة و البِر: دونکم صاحبکم، فإن عجزتم عنه فأنا دونه» [17] فرمود: «وقتی داخل شود مؤمن به قبرش، می باشد نماز از سمت راست او و زکات از چپ او و نیکی و احسان مشرف بر او؛ و دور شود [صبر] بر طرفی. پس وقتی که داخل شوند بر او، دو ملکی که کارگزار مسئلت [سؤال و جواب] از او هستند، گوید صبر به نماز و زکات و نیکویی: بگیرید رفیق خود را. (یعنی همراهی کنید او را) پس اگر شما از او عاجز[ید] من او را می گیرم.» (چهل حدیث، امام خمینی، ص261)
اکنون که بحث به صبر و نتایج آن رسید، به جاست این فصل را با کلام میبدی درباره صبر به پایان بریم. وی می نویسد: «رب العالمین متوکلان [کسانی که توکل دارند] را می گوید: إن الله یحبّ المتوکلین[18](خداوند متوکلان را دوست دارد) و صابران را می گوید إن الله مع الصابرین[19](خداوند با صابران است) [یعنی آن ها را دوست دارد ولی با صابران همراه است] و کمال شرف و فضیلت صبر را ربّ العزّة در قرآن، زیادت از هفتاد جای یاد کرده و هر درجه ای که آن نیکوتر و بزرگوارتر [است] به صبر حوالت کرد که و جعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا لمّا صبروا[20](و از آنان امامان (و پیشوایانی) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می کردند؛ چون شکیبایی نمودند) [و] مزد بی نهایت و ثواب بی شمار به صبر حوالت کرده که إنما یوفّی الصابرون أجرهم بغیر حساب [21](صابران اجر و پاداش خود را بی حساب دریافت می دارند) [و] صلوات و رحمت و هدایت کس را [برای کسی]، به هم جمع نکرد مگر صابران را، گفت اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة و اولئک هم المهتدون[22](اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت یافتگان) و در خبر است که صبر گنجی است از گنج های بهشت و اگر صبر مردی بودی، مردی کریم بودی، و عیسی علیه السلام را وحی آمد که ای عیسی، نیابی آن چه خواهی تا صبر کنی بر آن چه نخواهی. و رسول صلی الله علیه و آله، قومی را دید از انصار، گفت مؤمنانید؟ گفتند آری، گفت نشان ایمان چیست؟ گفتند بر نعمت شکر کنیم و در محنت صبر و به قضاء الله راضی [هستیم]، مصطفی صلی الله علیه و اله گفت: مؤمنون و رب الکعبة [به خدای کعبه که ایشان مؤمن هستند.]» (کشف الأسرار، میبدی، ج5، ص247)

پی نوشت :
1 . آیت الله جوادی آملی از رشیدرضا صاحب تفسیر المنار، ج2، ص143 و علامه طباطبایی در المیزان، ج2، ص7 نقل می کنند که در اسفار تورات و انجیل های معروف اثری از وجوب روزه نیست. ولی خود به وجود این مطلب در قاموس کتاب مقدس اشاره می کنند، ضمن آن می نویسند که در میان بت پرستان نیز روزه رواج داشته است. (الدرّ المنثور، ج1، ص437)
شاید بتوان روایت حفص بن غیاث از امام صادق علیه السلام را ـ اگرچه درباره روزه ماه رمضان وارده شده است ـ به نوعی وجه جمع بحث های مذکور دانست. راوی مذکور از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: روزه ماه رمضان را خداوند بر هیچ کس از امت های سابق قرار نداد، راوی می پرسد پس آیه شریفه «کما کتب علی الذین من قبلکم» چیست؟ حضرت پاسخ می فرمایند که روزه ماه رمضان تنها بر پیامبران امت های آنها واجب بوده است. (من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج2، ص99)
2. الکافی، ج4، ص65، ح17 / أمالی الصدوق، ج8، ص47 / وسائل الشیعة، ج10، ص409، ح1
3 . الکافی، ج4، ص64، ح9 / ثواب الأعمال، ج1، ص75 / وسائل الشیعة، ج10، ص399، ح12.
4 . ثواب الأعمال، 77، 1 / من لایحضره الفقیه، 2، 52، 299 / وسائل الشیعة، 10، 156 / 2
5. ثواب الأعمال، 75، 3 / وسائل الشیعة، 10، 403، 24
6. سوره بقره، آیه45.
7 . الکافی، ج4، ص65، ح15 / من لایحضره الفقیه، ج2، ص45، 204 / وسائل الشیعة، ج10، ص397، 6.
8 . المقنعة، ص49 / وسائل الشیعة، ج10، ص164، ح7.
9 . الکافی، 2، 64، 11 / من لایحضره الفقیه، 2، 45، 202 / وسائل الشیعة، 10، 396، 3
10 . سوره زمر، آیه10.
11. سوره بقره، آیه156.
12 . اصول کافی، ج2، ص87.
13. اصول کافی، ج2، ص89.
14 . اوصاف الأشراف، طوسی، ص107.
15. اصول کافی، ج2، ص90.
16. اصول کافی، ج2، ص92.
17 . اصول کافی، ج2، ص91.
18. سوره آل عمران، آیه159.
19 . سوره بقره، آیه153 / سوره انفال، آیه177.
20 . سوره سجده، آیه24.
21 . سوره زمر، آیه10.
22. سوره بقره، آیه157.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.