کار بسیج فقط گشت خیابانی نیست /بسیج در دوران دفاع مقدس و امروز تفاوت های زیادی دارد/به هیچ وجه اجازه نمی دادیم که پایگاه های بسیج ما وارد مقوله های سیاسی احزاب و گروهها شوند./باید از این نیروهای بسیج در جای خود استفاده کرد نه این که هر اتفاقی افتاد همین طور بریزند در خیابان/وقتی امام می گوید بسیجی ها در سیاست دخالت نکنند، آیا منظورشان این است که فهم سیاسی نداشته باشند؟ خیر

به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و قطع دست استکبار جهانی و منافع آنها در ایران، توطئه‌ها و فتنه‌های شیاطین علیه ایران روز به روز گسترش یافت. در چنین شرایطی امام خمینی در پنجم آذر 1358، فرمان تشکیل بسیج را صادر کردند و فرمودند: "مملکتی که 20 میلیون جوان دارد، باید بیست میلیون ارتش داشته باشد."
هنوز یک سال از صدور فرمان امام(ره) نگذشته بود که رژیم بعث عراق با هدف براندازی نظام نوپای اسلامی و با حمایت استکبار جهانی، علیه ایران دست به حمله همه‌جانبه زد. در چنین شرایطی بود که جوانان سلحشور، به اشاره امام(ره) به صورت خودجوش و تحت تشکل‌های بسیجی به جبهه‌ها شتافتند و در طول هشت سال دفاع مقدس، با تقدیم خون خود، نهال نوپای انقلاب اسلامی را آبیاری کردند و حماسه‌ها و رشادت‌های بی‌سابقه‌ای آفریدند. اینگونه بود که بسیج در تاریخ انقلاب اسلامی نه به عنوان یک نهاد نظامی صرف، بلکه به عنوان یک مکتب فرهنگی و ارزشی و کلمه طیبه‌ای که در بین همه اقشار ملت ایران ریشه دوانیده است، مطرح می‌شود.
محمد علی رحمانی از شاگردان امام خمینی (س) که در زمان تبعید امام به عراق از همراهان ایشان بود وی در دوران پهلوی تحت تعقیب ساواک قرار داشت. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از اعضای دفتر امام بوده و در دوران جنگ هشت ساله ایران وعراق فرماندهی بسیج مستضعفین را بعهده داشت وی همچنین مسئول ستاد جذب و هدایت کمکهای مردمی به جبهه‌ها بود وی پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق در سال ۱۳۷۰ با تشکیل نیروی انتظامی نماینده ولی فقیه و ریاست سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی منصوب شد و تا سال ۱۳۸۶ این مسئولیت را به عهده داشت وی همچنین از اعضای موسس مجمع روحانیون مبارز و عضو ارشد شورای مرکزی آن است .با وی درباره بسیج گفتگو کرده ایم که با هم می خوانیم :

***

بسیج منحصر به یک قشر خاص هم نبود. بسیج یعنی توده های مردم.
حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی رحمانی، عضو دفتر حضرت امام(س) و رییس سازمان بسیج مستضعفین در دوران دفاع مقدس در این گفتگو گفت : "ما در آن زمان به هیچ وجه اجازه نمی دادیم که پایگاه های بسیج ما وارد مقوله های سیاسی احزاب و گروهها شوند. یک مساله مهم جنگ بود و بعد از جنگ هم هدف اصلی و اساسی ما این بود که بسیج ما به نحوی سازماندهی شود که دنبال یک حرکت فرهنگی، ضمن آمادگی رزمی، بیشترین کار در جهت تنویر افکار و یک جهش فرهنگی در مقابل هجوم فرهنگی غرب باشد. ما فکرمان این بود که این پایگاه های بسیج، مرکزی برای اشاعه فرهنگ در جامعه باشد و افرادی که عضو بسیج می شوند، هر کدام در محله و محیط خود تاثیر گذار باشند."
وی با اشاره به زمان تاسیس بسیج مستضعفین گفت: "نام بسیج مستضعفان را امام گذاشتند. مستضعف فقط به معنای فقیر و کسی که مال دنیا ندارد، نیست. کسی که حق حکومت دارد و این حق را از او گرفته اند هم مستضعف است. در قرآن ببینید خداوند می گوید چرا زمانی که مستکبرین به شما یورش آوردند و شما را به استضعاف کشیدند و به بند کشیدند، مقاومت نکردید؟ چرا از زیر یوغ مستکبرین خارج نشدید؟ مستضعف در مقابل مستکبر معنا دارد. مستکبر کسی است که زر و زور و تزویر دارد و عدالت ندارد و در هر لباس و شکلی می تواند باشد. هر کسی که به اصطلاح زور دارد فریاد می زند که "انا ربکم الاعلی" و دیگری می گوید من رییس جمهور قانونی این کشور هستم و هر کاری بخواهم انجام می دهم. این هر دو مستکبرند. کسی که به صدای ملت گوش نمی کند، مستکبر است. مثلا شاه از نظر جسمی و روحی آدم قوی ای نبود. فرح در کتاب دختر یتیم می گوید که شاه بسیار آدم بی رای و ضعیفی بود ولی در عین حال به شاه نمی گویند مستضعف. می گوید شاه زمانی که جمعیت مردم را در عاشورا با هلی کوپتر دید که فریاد می زدند مرگ بر شاه و علیه او و ولیعهدش شعار می دادند، تعجب کرد. او آدم مستضعفی نبود ولی ملت را به استضعاف کشانده بود.
وی افزود: حضرت موسی به فرعون می گوید آیا این یک منت است که سر مردم می گذاری که مردم را به استضعاف کشانده ای و دایم می گویی انا ربکم الاعلی! در واقع تمام ملت ایران با همه اقشار و اصناف، در برابر قدرت مطلقه شاه و هیات حاکمش مستضعف بودند. پول و ثروت هم دست آنها بود. بنابراین امام مستضعفین را در مقابل مستکبرین قرار دادند. بیست میلیون جوان ما، همه مستضعف نبودند. مقصود از بسیج بیست میلیونی، این بود که کشوری که بیست میلیون جوان دارد، باید بیست میلیون تفنگدار هم داشته باشد و به قدرتی برسد که بتواند از خودش، کشور، آیین، فرهنگ و عزت ملی اش دفاع کند. لذا امام نام بسیج را بسیج مستضعفین گذاشتند. بسیج منحصر به یک قشر خاص هم نبود. بسیج یعنی توده های مردم.
رحمانی با گریزی به زمان قبل از انقلاب و خاطرات دورانی که همراه با امام (س) در عراق بود، گفت: البته امام سال ها قبل در اندیشه بسیج مردم بودند. ما وقتی در عراق بودیم، در سال 52، مرحوم حاج محمد منتظری از ایران فرار کرده بود و به عراق آمده بود. در آنجا جلساتی برگزار کرد. یکی از مباحثی که مطرح شد این بود که اگر امام بتواند قدرتی در ایران به دست بیاورد و نظام اسلامی را مستقر کند، چه باید کرد؟ آیا از ارتش استفاده کنیم. همان طور که مصدق استفاده کرد و برخی از اعضای ارتش کودتا کردند و شاه فراری را بازگرداندند؟ آیا نیروی مسلح جدیدی به وجود بیاوریم؟ این سوال مطرح بود که در فضای آشوب چه کسی مسوول ایجاد امنیت برای مردم خواهد بود؟ این مساله بحث می شد و راههای مختلفی برای آن پیشنهاد می شد. امام پیشنهادات مختلف را که مطالعه کردند، فرمودند که من کاری را که در زمان مصدق کردند، تکرار نمی کنم. نمی گذارم زاهدی های تانک سوار بر گرده ملت سوار شوند. بلکه همه ملت را حتی نظامیان را بسیج می کنم که از این نظام نوپا حفاظت کنند و امام این کار را کردند. مگر در جنگ ما شهدای کمی از نظامیان و ارتش داشتیم؟ کسانی که سران وابسته به شاه بودند، قبل از خود شاه به بهانه های مختلف کشور را ترک کرده بودند. نفر دوم ساواک ایران، پرویز ثابتی که بهایی است، فرح می گوید برای ما جایی را در سد لتیان فراهم کرده بودند که شاه کمی از شلوغی ها و شعارهای مردم در آرامش باشد. بعد یک شب تلفن زنگ زد و پرویز ثابتی بود که خبر داد خارج از کشور است. مقام امنیتی شاه زودتر از خودش فرار کرده بود. امام فرمود من از همین ارتش نیروی نظامی می سازم. مگر آن ها که دستشان به خون ملت آغشته بود. کسانی که دستشان به جان و مال و آبروی کسی آلوده نبود، می توانند جزو بسیج مستضعفین باشند و زمینی و هوایی و دریایی به هر نحوی که می توانند، آماده باشند که از کشور دفاع کنند.
سپس افزود: لذا امام خمینی(س) برای این که این انقلاب مصونیت پیدا کند، امر کردند که باید ارتش بیست میلیونی در قالب بسیج مستضعفین، تشکیل شود. پس مستضعف نه به معنای بی پول و فقیر است؛ بلکه کسی که قدرت های بالفعل و بالقوه اش در اختیار یک مستکبر است و انقلاب آمده این زنجیرهای استکباری را پاره کرده و مردم را رها کرده. در قرآن، در سوره القصص و آیه 28 می فرماید: " وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ" یعنی: " خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین به استضعاف کشیده شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان گردانیم و ایشان را وارث کنیم". کسانی که پیروز شدند می توانند پیشوایان دیگر مردم مستضعف، برای رهایی شوند. بسیاری از فرماندهان ما که شهید شدند مانند باکری ها و همت ها و بسیاری دیگر از روحانی و غیر روحانی، هر کدام می توانستند یک رییس جمهور قدرتمند و فعال و خط امامی باشند و کشور را به اوج اعتلا برسانند. ما چنین فرماندهانی از دست دادیم. قرآن هم می گوید ما می خواهیم این مستضعفین را بیاوریم و رشدشان دهیم و پیشوا و رهبرشان کنیم. این ها می توانند دیگران را به سوی تکامل و رشد سوق دهند. بنابراین بسیج مستضعفین به این معناست.

کار بسیج فقط گشت خیابانی نیست
وی با اشاره به این که بسیج یک وجهه اش نظامی است، گفت: اشتباهی که از ابتدا شد این بود که این وجهه بسیج را برجسته کردند و از دیگر وجوه آن غافل شدند و خیال کردند، بسیج یعنی این که یک نفر اسلحه به دست بگیرد و سر چهاراهها بایستد و ماشین من و شما را کنترل کند. کار بسیج این نیست. در دوران دفاع مقدس که این کار را می کرد برای این بود که نیرو کم می آوردیم و شهربانی نمی توانست امنیت شهرها را به تنهایی تامین کند، لذا بسیج به کمک می آمد. حرکت ها و تلاش های ضد انقلابی بسیاری در آن زمان توسط بسیج مهار شد. این که تعداد بسیج کم می شود و ارتش بیست میلیونی که مد نظر امام بود، موفق نشدیم بسازیم، همین است که بسیج را به یک گروه صرفا نظامی کاهش دادند.
رحمانی با بیان بخشی دیگر از خاطرات آن دوران، به ترسیم فضای همدلی و منش بسیجی گونه همه مردم پرداخت و گفت: ما در یک هفته بسیج اعلام کردیم که در تهران حدود 500 خندق امنیتی سر چهار راه ها به وجود می آوریم. روزنامه ها نوشتند و اطلاع رسانی شد. آقای حسن صانعی که در آن زمان در خدمت حضرت امام بودند، گفتند من صبح که از خانه بیرون آمدم، از جمعیت و حرکت مردم برای ساختن این خندق ها یکه خوردم. گفتم نکند دیشب کودتا شده من خبر ندارم. بعد که خدمت امام رسیدم و ماجرا را گفتم، حضرت امام خیلی لذت بردند. صرف این حضور مردم، بسیار مهم است.
رحمانی با توضیح این که هر پایگاه مقاومت بسیجی مرکب از بیست و دو نفر، شامل یک تک تیرانداز، یک نفر آرپی جی زن است و دو نفر بهداشت و درمان و... است تاکید کرد که نظامی گری بخش کوچکی از بسیج است و گفت: من یک روزی در زمان بمباران به مسجدی پناه بردم به اسم الرحمن. دیدم یک پزشک محترم بسیجی ایستاده و به مردم آموزش کمک های اولیه می دهد. همه اقشار مردم در آن زمان در بسیج فعال بودند. بسیج خود مردم بود.
رییس سازمان بسیج مستضعفین در دوران دفاع مقدس فلسفه وجودی چفیه را بیان کرد و گفت: این چفیه هایی که الان کسانی که به جبهه نرفته اند، مرتب به گردن می اندازند و ادعای بسیجی بودن می کنند، فلسفه دارد. ما برای این چفیه ها را برای این لباس بسیج اضافه کردیم که هر بسیجی وقتی در جبهه در حال رزم است، در مقابل هوای گرم جنوب و آفتاب سوزان سنگرها، به عنوان سایه بانی در زیر کلاه رزمش استفاده کند. یا هر وقت وضو گرفت، خواست نماز بخواند، خواست یک لقمه غذایی بخورد، همیشه پارچه تمیزی همراهش باشد. یا زمانی که تیر خورد و زخمی شد زخم را ببندد تا جلوی خونریزی را بگیرد. اگر چنانچه بر دشمن قالب شد، به وسیله این چفیه دست های دشمن را از پشت ببندد و دهها مساله دیگر. نه این که فقط به گردن بیندازد و مانور بسیجی بودن بدهد. اینها همه در جبهه جنگ فلسفه داشته و اثری داشته است.

اهداف اولیه امام از تاسیس بسیج
رحمانی با اشاره به زمان آغاز کار بسیج مستضعفین و اهداف اولیه امام از تاسیس آن گفت: بسیج از 5 آذر 1358 به فرمان امام تشکیل شد. در آن زمان ناوگان های آمریکایی حرکت کردند و امام دستور تشکیل بسیج را دادند. اول در زمان آقای بنی صدر بر سر نام بسیج ملی بحث شد. البته امام از ابتدا بسیج مستضعفین گفتند ولی عده ای هم بسیج ملی می گفتند. بعد ها که جریانات زمان آقای بنی صدر پیش آمد، به هر حال بسیج قرار شد که با فرماندهی کل سپاه باشد و یکی از واحدهای سپاه انقلاب اسلامی شد. بعد که ما وارد بسیج شدیم، گسترش پیدا کرد. نیاز داشت که گسترش پیدا کند و از این مرحله بگذرد. امام در احکامی که برای من می زدند همیشه عنوان مسوول بسیج مستضعفین انقلاب اسلامی را استفاده می کردند. تا سال هفتاد این طور بود. وقتی امام به رحمت خدا رفتند، سپاه به دنبال ایجاد تحولی در بسیج بود. قبلا ایده ای مطرح شده بود. من در سال 65 به فرمانده کل سپاه پیشنهادی ارایه کردم که بسیج را فرماندهی کنید. به خصوص بعد از این که سپاه رشد کرد و دارای نیروهای زمینی و هوایی و دریایی شد، پیشنهاد دادیم که بسیج هم از یک واحد گسترش پیدا کند و به فرماندهی تبدیل شود. یعنی سپاه، نیروی زمینی و دریایی و هوایی و نیروی بسیج داشته باشد. در آن زمان شرایط و مسایل سیاسی ایجاب نکرد و نشد. تا این که حضرت امام از دنیا رفتند و سپاه تغییراتی ایجاد کرد. فرماندهی بسیج نام مناسبی نبود و بنابراین پیشنهاد شد که تبدیل شود به نیروی مقاومت و برای این که خیلی طولانی نشود، نیروی مقاومت بسیج شد و مستضعفین آن خود به خود حذف شد.
تفاوت های بسیج امروز با دوران اول شروع به کار آن وی در ادامه تفاوت های بسیج امروز با دوران اول شروع به کار آن را بیان کرد و اظهار داشت: بسیج در دوران دفاع مقدس و امروز تفاوت های زیادی دارد. اولا در حوزه وظایفش تفاوت هایی ایجاد شده. به نظر من، آن ایده ارتش بیست میلیونی خود به خود کنار گذاشته شده است. امروز سپاه به این سمت و سو حرکت نمی کند. چون رسیدن به این قضیه، راهکار خاص خودش را دارد و راهی که امروز طی می شود به این مقصد نمی رسد. ما برای این منظور، بسیج اقشار و اصناف را تشکیل دادیم. برای کلیه دبیرستان ها کتاب های آمادگی دفاعی پیش بینی کردیم. تشخیص من و همکارانم در بسیج این بود که در آن زمان به سمتی حرکت می کردیم که می رفتیم به این سو که تقریبا بیست میلیون محصل از دانش آموز تا دانشجو داشته باشیم. بنابراین پیشنهاد کردیم به حضرت امام که آموزش را از دوره راهنمایی شروع کنیم و امام بسیار استقبال کردند. امام فرمودند بله بچه ها باید از ابتدا وارد بسیج شوند. زیرا در دوران نوجوانی نیاز دارند که احساس قدرت کنند و آموزش نظامی در انسان ایجاد اقتدار می کند.
رحمانی با بیان خاطره ای بر لزوم آموزش نظامی بانوان و مردم از همه اصناف و اقشار تاکید کرد و گفت: ما همه ساله در بسیج یاد می کردیم خانم عشایری را که در دشت امام حسن(ع) در مقابل یک ارتش عراقی ایستاد. ماشین فرماندهی را زدند و ارتش آنها به گمان این که کمین گاهی در انتظارشان است بازگشتند. اگر آن خانم عشایری بسیجی این کار را نمی کرد همان ابتدای جنگ آنها تا کَرَند پیش می آمدند. خانم های عشایری زمین را کنده بودند و با گیاه پوشنده بودند که طبیعی جلوه کند. فرمانده عراقی هم که تصور کرده بود راه باز است، با جیپ فرماندهی اش به راحتی داشت حرکت می کرد که مورد اصابت گلوله این خانم قرار گرفت. فرمانده را زدند و راننده را نزدند. این جزو آموزش های نظامی است که فرد غیر مسلح را نمی زنند. راننده برای نجات جان فرمانده بازگشت و نیروهای بعدی گمان کردند که در مقابل نیروی عظیمی قرار دارند و بازگشتند. ما همیشه آن خانم و خانواده را یاد می کردیم. البته امروز هم آموزش داده می شود ولی روند کند شده. البته الان هم الحمدلله هم نیروی بسیجی داریم هم سازماندهی شده هستند. به هر حال ما باید به سوی بسیج بیست میلیونی می رفتیم. باید برنامه جذب خوبی داشته باشیم و سازماندهی خوبی داشته باشیم و بعد هم لازم نیست فقط در زمینه نظامی باشد. باید بسیجیان در زمینه های مختلف فرهنگی آموزش ببینند. در زمان جنگ تیم های ورزشی بزرگ در محله ها راه انداخته بودیم. برای این که بچه های ما را صید نکنند. گروههایی بودند که بچه ها را از جبهه و جنگ بازمی داشتند.
وی افزود:مروز با آن روزها تفاوت هایی ایجاد شده است. در دوران دفاع مقدس، اقتضای بسیج این بود که روز به روز موارد آموزشی اضافه شود و سیاست ما تکثیر پایگاه های مقاومت بسیج بود. بنده عقیده ام بر این بود که در شهر و روستا و کلان شهرها، ستاد و پایگاه های مقاومت بسیج داشته باشیم. بنده وقتی مسوول بسیج شدم، در حضور رهبر معظم انقلاب، آیت الله خامنه ای که در آن زمان رییس جمهور بودند، و در حضور ریاست محترم مجلس وقت و فکر کنم جانشین فرمانده کل قوا، آیت الله هاشمی و در برابر آقای مهندس میرحسین موسوی که رییس دولت بود و حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی که رییس قوه قضاییه بودند، عرض کردم که سیاست ما در رسیدن به ارتش بیست میلیونی، با رهنمودهای حضرت امام، مبتنی بر تکثیر پایگاه های مقاومت و تشکیل ستادهای ناحیه مقاومت در سراسر کشور و تمامی اقشار است. در این اقشار مهندس و دکتر و حقوقدان و کارمند و کارگر و ... از تمام اصناف بودند. در اولین هفته بسیج که بنده مسوول شده بودم طبق گزارش دوستانمان، هفت هزار پایگاه بسیج داشتیم ولی در اعزام یکصد هزار نفری سپاهیان محمد رسول الله (ص)، ما بیست و یک هزار و پانصد پایگاه مقاومت بسیج داشتیم که از هر پایگاه پنج نفر خواستیم.روند این بوده ولی الان به نظر من این روند کمی کند شده و اگر کسی می خواهد به ارتش بیست میلیونی برسد، احتیاج دارد به این که این اندیشه و تفکر روشن شود.

به هیچ وجه اجازه نمی دادیم که پایگاه های بسیج ما وارد مقوله های سیاسی احزاب و گروهها شوند.
رحمانی دومین تفاوت اساسی که بسیج امروز با گذشته دارد را بیان کرد و گفت: دوم این که ما در آن زمان به هیچ وجه اجازه نمی دادیم که پایگاه های بسیج ما وارد مقوله های سیاسی احزاب و گروهها شوند. یک مساله مهم جنگ بود و بعد از جنگ هم هدف اصلی و اساسی ما این بود که بسیج ما به نحوی سازماندهی شود که دنبال یک حرکت فرهنگی، ضمن آمادگی رزمی، بیشترین کار در جهت تنویر افکار و یک جهش فرهنگی در مقابل هجوم فرهنگی غرب باشد. ما فکرمان این بود که این پایگاه های بسیج، مرکزی برای اشاعه فرهنگ در جامعه باشد و افرادی که عضو بسیج می شوند، هر کدام در محله و محیط خود تاثیر گذار باشند. الان در سوییس همین کار را می کنند. ارتش ندارند. یک هسته کوچک دارند و بقیه ملزم هستند که علاوه بر شغل خود به آموزش های نظامی هم بپردازند. ولی پنهان این کار را می کنند و کسی را هم نمی ترسانند. ما هم باید همین کار را کنیم. یک خانم چه کارمند و چه خانه دار باید آموزش نظامی ببیند. این بیمه فکری و روحی است برای همه مردم. همه احساس قدرت و امنیت می کنند.

باید از این نیروهای بسیج در جای خود استفاده کرد نه این که هر اتفاقی افتاد همین طور بریزند در خیابان
وی ضمن انتقاد از برخی حرکت های جهت دار عده ای از بسیجیان اظهار داشت: باید از این نیروهای بسیج در جای خود استفاده کرد نه این که هر اتفاقی افتاد همین طور بریزند در خیابان. آن بسیجی که مورد نظر امام بود این طور نیست. نه این که بی تفاوت باشند. اگر خدای نکرده کسی هم بخواهد سوءاستفاده کند، اینها نباید به هیچ حزب و گروهی متصل باشند. حتی احزاب اسلامی و رسمی. مثلا در آن زمان اگر کسی در سپاه بود، حق نداشت در حزب جمهوری اسلامی باشد. بسیجی نباید در احزاب و گروهها باشد. نه له نه علیه کسی. بنابراین امام فرمودند که نیروهای مسلح، چه سپاهی باشد، چه بسیجی یا ارتشی باشد، به طور کلی هر کسی که آموزش نظامی دیده و در چارچوب نیروهای مسلح است، حق ندارد در هیچ حزب و گروهی وارد شود و نباید که احزاب از وجود این جوان های پاک و ایثارگر و مومن میهن اسلامی به هر عنوانی به نفع خود سوءاستفاده کنند. لذا در قانون اساسی ما فرمان بسیج، جنگ، دفاع و صلح در اختیار ولی فقیه است و آنجاست که بسیج باید آماده باشد که از تمامیت ارضی کشورشان و نظام مقدسشان دفاع کنند. اینها تفاوت هایی است که بسیج گذشته و حال ما دارند. امیدوارم مسوولین به فکر بیفتند که تفاوت ها را که باعث اختلافاتی بین اقشار مختلف ملت شده از بین ببرند. که امیدواریم این کدورت ها هم به حق ولی مان امام زمان(عج) به زودی از جامعه پاک انقلابی مان که معمارش حضرت امام بودند، رفع شود.

وقتی امام می گوید بسیجی ها در سیاست دخالت نکنند، آیا منظورشان این است که فهم سیاسی نداشته باشند؟ خیر
حجت الاسلام رحمانی در پایان خاطر نشان کرد: بحث آگاهی سیاسی غیر از وارد شدن در جناح های سیاسی است. وقتی امام می گوید بسیجی ها در سیاست دخالت نکنند، آیا منظورشان این است که فهم سیاسی نداشته باشند؟ خیر. اصلا ما دیانتمان عین سیاست و سیاستمان عین دیانت است. امام در بند لام وصیت نامه می فرمایند که "وصیت اکید من به قواى مسلح آن است که همان‏طور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامى در احزاب و گروهها و جبهه‏ها است به آن عمل نمایند و قواى مسلح مطلقاً، چه نظامى و انتظامى و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهى وارد نشده و خود را از بازیهاى سیاسى دور نگه دارند. در این صورت مى‏توانند قدرت نظامى خود را حفظ و از اختلافات درون گروهى مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شوراى دفاع و مجلس شوراى اسلامى وظیفه شرعى و میهنى آنان است که اگر قواى مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملى انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که- بى اشکال به تباهى کشیده مى‏شوند- و یا در بازیهاى سیاسى وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شوراى رهبرى است که با قاطعیت از این امر جلوگیرى نماید تا کشور از آسیب در امان باشد"
وی گفت: یکی می گوید بسیج نیروی مردمی است و نظامی نیست. خیر این طور نیست. این بسیج مستضعفین انقلاب اسلامی، نیروی مسلح است و بازوی عظیم سپاه ماست. امام به عنوان فرماندهی کل قوا می فرمایند که نیروهای نظامی مطلقا دخالت نکنند. مطلقا. مطلقا عضو حزب نشوند. حالا یکی می گوید عضو حزب نیستند و هوادارند. در این جناح بندی ها هواداری می کنند. این بدتر است. امام به صراحت می فرمایند در احزاب و گروهها و جبهه ها. جبهه یعنی یک گروه این طرف می ایستند و گروهی در مقابلشان. می گوید من عضو این حزب و آن حزب نیستم ولی مثلا جبهه راست را انتخاب کردم یا چپ را انتخاب کردم. این هم غلط است. چون دیگر در این صورت مطیع این جبهه می شود. یک جبهه می گوید فردا همه با این شکل به خیابان بیایند و من هم که بسیجی هستم می روم. در این صورت با غیر بسیجی چه فرقی دارم؟ ناخواسته زیر چتری قرار گرفتم که تمام احزاب زیر آن چتر هستند. لذا ایشان گفتند در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازی های سیاسی دور نگه دارند. ببینید همه این احزاب بازی های سیاسی دارند. دلیلش هم اختلافات چند ساله اخیر است. می گویند هنوز در ایران حزب جا نمی افتد. چون قاعده بازی سیاسی را نمی دانند. من با کمال تاسف عرض می کنم که متاسفانه و متاسفانه امروز بعضی از بسیجی های ما را در بازی های سیاسی دخالت دادند. امام در این وصیت تاکید می کنند که اینها خود را از بازی های سیاسی دور نگه دارند و از بازیگران عرصه سیاست از هر دسته و گروهی هستند دوری کنند. سیاسی باشیم ولی سیاست بازی نکنیم. وارد شدن در عرصه حکومت یعنی سیاست. سیاست یعنی اداره سازماندهی یک مجموعه. مجموعه کشور ما نسبت به تمام جهان سیاست گذاری دارد و تمام حرکت های کلان و خرد باید بر اساس سیاست کلی کشور باشد اما سیاست بازی را توضیح دادم که چگونه است و باید از آن حذر کرد. الان خود این احزاب قبول دارند که در بازی های سیاسی قرار دارند و چپ و راست احزاب ما انحراف از خط امام دارند. ان شاءالله که به زودی همه به خط امام بازمی گردیم.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.